سفارش تبلیغ
صبا ویژن







سلام دیروز اختتامیه بیست و چندمین جشنواره غیر بین المللی کودک و نوجوان در اصفهان بود و من متاسفانه حضور داشتم ،قصد داشتم امروز مقاله ای راجع به حاشیه های این اختتامیه  بنویسم که با وبگردیهای روزانه ام میان وبهای بچه های دانشگاهمون تغییر نظر دادم و این مقاله را موکول به بعد میکنم ،چون یکبار این اتفاق برای خودم افتاده بود و من هم راجع به این موضوعات مقاله هایی نوشتم که آدرس آنها را در پی نوشت قرار دادم،خواستم شما هم در جریان اوضاع فعلی دانشگاهها و بی اهمیتی مسئولین باشید!!کم کم دارم به این فکر میکنم که درس خواندن در بلاد کفر با چادر آسان تر از اینجاست!!

 

* امروز امتحان شبکه های عصبی مصنوعی داشتیم که یک اتفاق خیلی جالب افتاد. استاد قبل از شروع امتحان بلند گفت خانم هایی چادر سرشون هست لطفا چادرهاشون را بردارند و چادر نپوشند. مراقب جلسه که اتفاقا قبلا هم رئیس انتظامات دانشگاه بود و من میشناختمش و الان در بخش دیگری از دانشگاه حضور دارند حسابی تعجب کرده بود. راستش خیلی جالب بود. این استاد ما از اون استادهای خیلی خیلی مقرارتی تشریف دارند و خیلی هم سخت گیر هست و از آنجایی که گاهی پیش میاد که بعضی از خانم ها فقط در زمان امتحانات چادر سر میکنند ( برای استفاده از شیوه های تقلب با چادر)، از همه خانم ها خواست تا چادرهاشون را بردارند و بعد امتحان را شروع کرد. (این هم ماجرای کشف حجاب بود در دانشگاه آزاد اسلامی)

 

به نظر خودم که دلیلش اصلا قابل توجیه و پذیرفتنی نیست.

 

* دوشنبه 30-1-90

 

الان که مسنجر را باز کردم از طرف یکی که ID اش را هم نمیشناسم یک پیام داشتم که فکر کنم به این پست مربوط میشه. متن بسیار جالبی هست.

 

سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سر امتحان، چمران کراوات نزد، استاد دو نمره ازش کم کرد. شد هجده، بالاترین نمره.”

 


این متن از وبلاگ سید امیر است

 

..................................

 

پی نوشت: 

 

1-  چادری که بی حرمت شد

 

2- عطر یاس چادرش...

 

و اما این یکی که شرح حال خودم بود به سیاهی چادرم لبخند بزن استاد...





  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی