سفارش تبلیغ
صبا ویژن







مدتهاست بطور اتفاقی تلویزیون نگاه می کنم. یعنی خیلی کمتر از سابق. این سریال «راستش را بگو» را هم ندیده بودم. این اواخر چند نفر از جمله برخی سایتهای خبری تماس گرفتند تا مصاحبه بگیرند. همه هم با حرفهای عجیبی تشویقم کردند که لااقل چند قسمت را ببینم... دیدم. چشمتان روز بد نبیند. مدتها بود از دیدن تلویزیون اینقدر عصبی نشده بودم. یاد اعصاب بهم ریخته ام افتادم وقتی که سریال آشغال «ساعت شنی» پخش میشد. دیشب اوج رذالت این سریال بود. بیچاره مردم ایران...
«راستش را بگو» یک دروغ بزرگ بود. این سریال مانیفست مدنی فتنه ی سبز بود. شک نکنید.
مخاطب جمله ی «راستش را بگو» چه کسی است؟!
وقتی مامور امنیتی کشور دست آخر به زیر دستش می گوید اینها راست میگن، باور کن. بعد هم استعفا می دهد و می رود... خطاب راستش را بگو، نظام است که به مردمش اعتماد ندارد و مردم هم به او اعتماد ندارند و...
پشت این سریال بی تردید فکر عظیمی قرار دارد. فکر مسموم چند ضد انقلاب خلاق و رسانه شناس. به هیچ وجه انتظار ندارم که مسوولان رسانه ملی عمق فاجعه را بفهمند. اساساً اینجور مواقع از آنها انتظار نداریم بفهمند...وقت کنم چند مقاله ی بلند بالا می نویسم.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی