سفارش تبلیغ
صبا ویژن







به نام خدا


من به صراحت مى‏گویم ملیگراها اگر بودند، به راحتى در مشکلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى‏کردند؛ و براى اینکه خود را از فشارهاى روزمره سیاسى برهانند، همه کاسه‏هاى صبر و مقاومت را یکجا مى‏شکستند و به همه میثاقها و تعهدات ملى و میهنى ادعایى خود پشت پا مى‏زدند. کسى تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمى‏دانیم. ولى هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقده‏ها و حسادتهاى خود را نمى‏توانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولى در هر حال آن چیزى که در سرنوشت روحانیت واقعى نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى‏دار برند، اگر زنده زنده در شعله‏هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى‏مان را در جلوى دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمى‏کنیم ..

 امروز که بسیارى از جوانان و اندیشمندان در فضاى آزاد کشور اسلامى‏مان احساس مى‏کنند که مى‏توانند اندیشه‏هاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بیان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرفهاى آنان را بشنوند. و اگر بیراهه مى‏روند، با بیانى آکنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمى‏شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را نادیده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادى تردید و شک انداخت. اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان مى‏کنند مسلماً دلشان براى اسلام و هدایت مسلمانان مى‏تپد، و الّا داعى ندارند که خود را با طرح این‏  مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه‏اى است که خود فکر مى‏کنند. به جاى پرخاش و کنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیراین صورت خداى ناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین مى‏افتند؛ و گناه این کمتر از التقاط نیست‏.

صحیفه امام  جلد ‏21 ،  فرازهایی از پیام به ملت ایران در سالگرد کشتار خونین مکه(قبول قطعنامه 598)

قسمت هایی از سخنان علامه مصباح یزدی:

مبادا کسانی در دولت نفوذ کنند و بعد مشخص شود آنها از سرسپردگان بیگانگان بوده‌اند.همان‌گونه که پس از 30 سال هنوز جریان شهادت شهید رجایی کاملا واضح نیست و حتی افرادی مانند مرحوم لاجوردی که از یاران نزدیک حضرت امام(ره) و از افراد باتقوا در گفتار و کردار بود، معتقد بود که این کار توسط یکی از اعضای همان دولت صورت گرفته است که هنوز هم زنده است.اگر دیروز فردی در دولت اسلامی در دوره امام(ره) موقعیتی داشت و بعد خیانت کرد، امروز هم ممکن است کسانی وارد دولت اسلامی شده و مورد توجه دیگران نیز قرار بگیرند، اما روزی خیانتی بزرگ‌تر از خیانت آن‌روز نسبت به انقلاب انجام دهند...

هرچند دایره بصیرت بسیار وسیع است اما آنچه که امروز با توجه به اوضاع، اهمیت بیشتری دارد، توجه به موقعیت اجتماعی جامعه در این عصر است و حداقل بخشی از آنچه مقام معظم رهبری به عنوان کسب بصیرت بر آن تأکید دارند مربوط به این مسأله است...

قبل از ورود به فعالیت آگاهی وجود دارد، اما به تدریج این توجه و آگاهی به فراموشی سپرده می‌شود.

به خدا قسم نعمتی را به عظمت نعمت وجود آیت‌الله خامنه‌ای سراغ ندارم.ایشان در همه زمینه‌ها مانند جامعیت، روشن بینی، شجاعت، تدبیر، صداقت، بزرگواری، بزرگ منشی، گذشت و. . سرآمد هستند و اگر نمی‌دیدیم نمی‌توانستیم باور کنیم که غیر از معصوم، فردی با این صفات امکان وجود داشته باشد.هرچند برتری ایشان نسبت به اقران خود ثابت است، اما به قدری این برتری زیاد است که میزان آن را اصلا نمی‌توان ارزیابی کرد.هرچند برتری ایشان نسبت به اقران خود ثابت است، اما به قدری این برتری زیاد است که میزان آن را اصلا نمی‌توان ارزیابی کرد.

 منبع : اینجا



لا به لای وسایل پدرم هنگام اسباب کشی این تیکه از روزنامه کیهان را پیدا کردم تاریخ روزنامه متعلق است به شنبه ? خرداد ????

مصاحبه دکتر جیم کوککورفت استاد دانشگاه روتکرز با امام

س : آیا حکومت اسلامی مالکیت عمومی یا خصوصی مایملک را قائل خواهد بود؟ مالکیت مردم و ادره زمینها و صنایع را بوسیله آنان محترم خواهد شمرد؟ نقش حکومت در موارد فوق چه خواهد بود؟ آیا فرمان ملی کردن موارد فوق را خواهید داد؟ روابطی که دولت اسلامی در رابطه با مالکیت مردم خواهد داشت چه خواهد بود؟ این روابط چگونه تنظیم و اداره می شود؟

ج : مالکیت بدان صورت که در آمریکا مطرح است اصولآ در اسلام وجود ندارد. اسلام مالکیت را قبول دارد ولی قوانینی در اسلام هست که مالکیت را تعدیل می نماید اگر به قوانین اسلام عمل شود هیچکس دارای زمینهای بزرگ نمی شود مالکیت در اسلام به صورتی است که تقریبآ همه در یک سطح قرار می گیرند و وقتی این چنین باشد چرا پای دولت را به میان بکشیم و زمینها و صنایع را به دست مردم نسپاریم؟ در مورد ملی کردن وضع در ایران به صورتی بوده است که حقوق کارگران و رعایا را سرمایه داران بزرگ و مالکین بزرگ برده اند و امروز هم دارند می برند بدین جهت آنان مالک کارخانه ها و زمینهای خود نمی باشند ما همه آنان را به پای میز محاکمه می کشیم و مایملک و سرمایه آنان را مورد بررسی قرار می دهیم و حقوق حقه مردم محروم را که عمری است مالکین بزرگ و سرمایه داران بزرگ خورده اند به محرومین باز پس داده میشود و در این صورت است که نه اختیار را از آنان سلب کرده ایم و نه کسی حق دیگران را می تواند بخورد و نه کسی زندگی اش با اشکال مواجه خواهد شد.

س : برنامه صنعتی کردن و نوسازی ایران تحت یک حکومت اسلامی چه خواهد بود؟ تکنولوژی خود را از چه منبعی تهیه خواهید کرد؟ چگونه متخصصین و دانشمندان خود را تربیت کرده و آموزش خواهید داد؟

ج : ما در برنامه صنعتی کردن مملکت هرگز چون امروز سراغ مونتاژ نمی رویم ما در ایران صنایع مادر ایجاد خواهیم کرد البته نباید توقع داشت که این کارها به محض رفتن شاه صورت گیرد زیرا شاه ایران را خراب کرده است ما نیازهای تکنولوژی خود را از هر منبعی که مفید تر برای کشورمان باشد تامین خواهیم کرد ما از جهت متخصص کارآزموده غنی هستیم که اکثر آنها در خارج هستند که به ایران برخواهند گشت. ..... با وجود اینکه استثمار کارگر به حد خود رسیده ولی از نظر تکنولوژی به بهترین پیشرفتها نائل شده اند و از هر طرف در صف اول قرار دارند. البته نا گفته نماند که چنین کشورهایی هنوز مناطقی از جهان سوم را تحت استثمار خود دارند که در صورت کمبود منابع طبیعی سرشار خود از ثروت های آنها استفاده کرده و زمینه نارضایی را در کشور خود به حداقل ممکن می رسانند ولی از طرف دیگر زمینه رشد و استعدادها را باز گذاشته اند و گرچه آن را را در خدمت سرمایه داران به کار می گیرند ولی در هر صورت به پیشرفت علم و صنعت کمک بسیاری نیز شده است.

تا در کشورهای سوسیالیستی که تا حدی زیاد از آن اختلاف طبقاتی کاسته شده و استثمار کارگر توسط سرمایه دار به آن صورت وجود ندارد ( اگرچه بعضی معتقدند که دولت جای سرمایه دار استعمار گر را گرفته است) ولی از نظر تکنولوژی و تولید ....... است. تا هرکس بر روی ملک خود کار کند و بداند نتیجه تلاش و فعالیت او نصیب خود او می شود و هیچ سرمایه دار و دولت استثمارگری وجود ندارد که در نتیجه کار او را برداشت کند. در چنین صورتی می توان انتظار داشت حس خلاقیت همه در اختیار پیشرفت  و تولید قرار گیرد ولی آیا فرد فرد اینها خود پس از مدتی به سرمایه دار تبدیل نمی شوند و مصرف کننده را تحت فشار قرار نخواهند داد؟ البته اگر شرایط بدون کنترل فعلی باشد این امکان صد در صد وجود خواهد داشت ولی اگر قوانین عادلانه ای وضع شود چنین وضعی ادامه نخواهد یافت. شرایط فعلی چنین است که در بعضی از کارخانجات ملی شده که کارگران اختیاراتی پیدا کرده اند تلاشها بیشتر به بالا بردن حقوق و سطح در آمد آنها مصروف شده که این خود مالآ به بالا رفتن قیمت جنس منجر شده روی کلیه اجناس تاثیر گذاشته و قدرت خرید کارگر را که افزایش نداده ....... و حق تقدم را به کارکنان همان کارخانه بدهیم یا فقط به همان ها می فروشیم. بدین ترتیب می توانیم شرایطی ایجاد کنیم که در هر کارخانه کلیه کارکنان مالک کارخانه باشند و مالکی وجود نداشته باشد که بیرون کارخانه بوده و برای کارخانه کار نکند و سودی عاید وی شود. البته باید هیئت کنترلی وجود داشته باشد تا قیمت ها کنترل و امکان هرگونه سودجوئی به وجود نیاید و در آمد کارکنان آن در مقایسه با فردی که در محل دیگری همان کار را می کند تفاوت فاحشی نداشته باشد  تا تعادل اقتصادی نیز برقرار شود. البته صنعتگران جز که روی ما حصل کار خود کار می کنند باید امکان داشته باشند به کار و خلاقیت خود ادامه دهند و از حمایت دولت نیز برخوردار شوند. این روش برای کارخانه های موجود ممکن است مفید باشد ولی آیا دیگر امکان دارد واحد دیگری تاسیس شود؟ ...... بگمارد تا اطمینان کافی حاصل شود. استخدام افراد جدید در واحدهای صنعتی باید همراه با مالکیت قسمت متناسبی از سهام همراه باشد تا مالکیت مجددا در اختیار عده ای خاص قرار نگیرد. البته لازم به تذکر است که هیئت نظارت برای اجرای قوانین ...... کارگران دست به پرداخت وام بیکاری زد. این بیشتر حق السکوت بود تا وام! نه به صلاح مملکت بود و نه به صلاح کارگر. چه باید کرد؟ بهترین راه برای کمک به کارگران و به راه انداختن کارخانجان و موسسات تولیدی این بود که




نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]
هو الهادی

در برخورد  با شخصیت امام خیلی اوقات ظلم می شود یعنی
امام را طوری معرفی می کنیم که دوست داشتیم باشد ولی امام ، خودش بود و
شخصیتی که اگر نگوییم بی نظیر بود ولی می توانیم بگوییم کم نظیر بود.

ولی اشکال کار امروز ما اینست که امام را تنها با توجه
به یکی از ابعادشان می خواهیم توصیف کنیم و به قولی بهره برداری خودمان را
بکنیم.من فکر می کنم یکی از مظلوم ترین چهره های انقلاب خود بنیانگذار
انقلاب است چرا که هر حزب و گروه و دسته ای که می رسد برای توجیه خود ،دست
بر روی ابعادی از شخصیت امام می گذارد که مطلوب خودش است که کار نداریم
اصلاح طلب است یا اصولگرا یا هرنام و نشان دیگر-دقیقاً مثل تفسیر به رأی
کردن کنونی از فرمایشات آقا و رفتارهای ایشان- در این وسط هم صدا و سیما
جایگاه خاص خودش را دارد حالا نگویید که این بنده خدا چپ می رود،راست می
رود به این سازمان برمی گرداند چرا که واقغاً مسئولیت سنگینی دارد که زحمات
زیادی می کشد ولی کار زیادی هم هنوز باقیست.

من فکر می کنم اگر بخواهیم بفهمیم که چقدر تصویر سازی
که تابحال ازشخصیت امام شده است با شخصیت حقیقی ایشان فاصله دارد برویم و
باهم چند خاطره و سرگذشت از امام بخوانیم تا خوب برای ما جا بیافتد که چقدر
فاجعه بزرگ است.

حاج سید احمد آقا اینطور تعریف می کنند:((امام شدیداً
عاطفی هستند ،یعنی مثلاً وقتی نجف بودند و بچه ها(گاهی خواهرهایم)می آمدند
آنجا و بعدمی خواستند بروند،طوری بود که هیچ وقت موقع خداحافظی قدرت
ایستادن توی حیاط و دیدن خداحافظی پدرم با انها  را نداشتم،می گذاشتم و می
رفتم)) ایشان همچنین این خاطره را با یادی از برادرشان تکمیل می کنند که
مرحوم برادرم هم همین را می گفتند که:(( من آن لحظه خداحافظی را نمی توانم
ببینم.امام به آن حد عاطفی با فرزندان خود برخورد می کنند.امّا اگر یک ذره
شما فکر کنید این مسائل روی تصمیم گیری هایشان در آن کارهایی که می خواهند
بکنند اثر دارد،ندارد)).

بد نیست که یگ نگاهی به دیوان شعر امام بیاندازیم تا یک
مقدار به عمق فاجعه بیشتر پی ببریم و بفهمیم که امام الان در ذهن مردم با
امام واقعی متفاوت است.البته امام یک انسان نزدیک به انسان کامل بودند
وابعاد شخصیتی ایشان وسیع بود و من هم می خواستم بگویم که برای سیر در این
شخصیت تنها به یک بُعد از آن نپردازیم که در جماران آن بالا نشسته است و
دارد با خشم علیه استکبار سخن می راند که این هم بود و آن هم هست.


 

من این طور فکر می کنم که این اشتباه را درباره حضرت
آقا نباید دوباره مرتکب بشویم ،چه در تفسیر سخنانشان و چه در تفسیر
رفتارهای ایشان.

 

خدایا درک واقعیت
را بدون حب و بغض به ما عطاء کن

یامهدی ع



جلد ‏9 صفحه  213
حکم [تشکیل اداره «امر به معروف ونهى ازمنکر» به شوراى انقلاب‏]
زمان: 1358 ه. ش./ 1399 ه. ق .
مکان: قم.
موضوع: دستور تشکیل «اداره امر به معروف و نهى از منکر» (1)
مخاطب: شوراى انقلاب اسلامى.

بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
شوراى انقلاب اسلامى به موجب این مرقوم مأموریت دارد که اداره‏اى به اسم «امر به معروف و نهى از منکر» در مرکز تأسیس نماید؛ و شعبه‏هاى آن در تمام کشور گسترش پیدا کند؛ و این اداره، مستقل و در کنار دولت انقلابى اسلامى است و ناظر به اعمال دولت و ادارات دولتى و تمام اقشار ملت است. و دولت انقلاب اسلامى مأمور است که اوامر صادره از این اداره را اجرا نماید و این اداره مأمور است که در سراسر کشور از منکرات به هر صورت که باشد جلوگیرى نماید و حدود شرعیه را تحت نظر حاکم شرعى یا منصوب از قِبَل او، اجرا نماید و احدى از اعضاى دولت و قواى انتظامى حق مزاحمت با متصدیان این اداره ندارند. و در اجراى حکم و حدود الهى احدى مستثنى‏ نیست حتى اگر خداى نخواسته رهبر انقلاب یا رئیس دولت مرتکب چیزى شد که موجب حد شرعى است باید در مورد او اجرا شود .
__________________________________________________
(1)  آقاى سید احمد خمینى در سال 1372 ه. ش. این توضیحات را پیرامون حکم امام ذکر کرده‏اند:
« این حکم چندى بعد از پیروزى انقلاب از طرف امام خمینى صادر شد و به محض اینکه شایع شد که امام چنین حکمى صادر کرده‏اند، از طرف شوراى انقلاب و دولت موقت آمدند و به هر وسیله‏اى که بود جلوى آن را گرفتند، به دو علت:
الف: هنوز تشکیلاتى براى به اجرا در آوردن آن نیست .
ب: هرج و مرج مى‏شود و هرکس، هر فردى را به محکمه مى‏برد و یا روحانیون شهرها که وارد هم نیستند، دخالت مى کنند .
امام گرچه به هیچ وجه قبول نداشتند، ولى چون عده‏اى گفتند، قبول کردند. بعدها معلوم شد که اگر این حکم به اجرا گذاشته مى‏شد با توجه به جوّ انقلابى مى‏توانستیم جلوى خیلى از کارهاى خلاف را بگیریم. و به عقیده من دولت موقت از اینکه به محاکم کشیده شوند، هراس داشت.»
---

پانوشت: تمام متن فوق متعلق به صحیفه امام است.



 به نقل از حقیقت محض

 

فصل اول: امام خمینی:

صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه ‌گاه محرومان بوده است... این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیلِ طرفدار اسلام نابِ محمدى، با سرمایه‌داران در یک کاسه است و خداوند کسانى را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى‌کنند، نمى‌بخشد.

 روحانیت متعهد، به خون سرمایه‌داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت...

البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‌هاى علمیه هستند افرادى که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعالیت دارند. امروز عده‌اى با ژست تقدس مآبى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام مى‌زنند که گویى وظیفه‌اى غیر از این ندارند...

استکبار وقتى که از نابودى مطلق روحانیت و حوزه‌ها مایوس شد، دو راه براى ضربه‌زدن انتخاب نمود، یکى راه ارعاب و زور و دیگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتى حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه‌هاى نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القاى شعار جدایى دین از سیاست است که متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه‌اى کارگر شده است...

(گزیده ای از تقریرات خمینی کبیر در پیام تاریخی‌شان موسوم به منشور روحانیت)

فصل دوم: هاشمی:

یادش به خیر! سال دوم دانشگاه بودم. پنج سالی می‌گذرد از آن روزها...

استادی داشتیم خوش‌رو و خوش‌سخن. اسمش آقای هاشمی ‌بود! اما نه آن Hashemi 2005

در اوج گفتگوهای انتخاباتی دولت نهم بودیم. هنوز کار به دور دوم نکشیده بود. در هر کلاسی که وارد می‌شدی به جای بحث‌های علمی، خطابه‌های انتخاباتی بود که رد و بدل می‌شد.

اما سید صالح کار خودش را می‌کرد. نه اینکه آدم سیّاسی نباشد! نه! نمی‌‌خواست وقت کلاس صرف بحث ‌های صرفا سیاسی بشود!

اما بالاخره یک بار آنقدر دوستان به پر و پایش پیچیدند که لب به سخن گشود! البته باز هم سخنش بیشتر علمی بود تا سیاسی! آنقدر علمی بود که اگر دروغ نگفته باشم از کل درس‌های سال دوم تنها همین درس را به خاطر دارم!

-         نمی‌خوام  مثل بقیه فقط بگم به کی رای بدین و یک سری بحث سیاسی بهتون تحویل بدم. فقط می‌خوام توجه شما رو به یک نکته جلب کنم. یه سوال که برای خودم هم جالب بوده!

دقت کردین؟! از هشت تا کاندیدا دوتاشون روحانی هستن! روحانیون با سابقه‌ای هم هستن! اما من در تبلیغات هیچ کدومشون شعاری که اسلامی باشه و خواسته‌های اسلام توش مطرح شده باشه ندیدم. یعنی برنامه‌های اسلام برای اداره‌ی جامعه، توی دستور کار این عزیزان نیست!

اما بعضی کاندیداهای دیگه که روحانی هم نیستن دارن با شعارهای اسلامی، مثل عدالت، فقرزدایی و مانند اون، به محبوبیت بیشتری دست پیدا می‌کنن! به نظر شما این بیان کننده‌ی چه مساله‌ای می‌تونه باشه؟!

کمی‌مکث کرد. نگاهی به جمع ساکت بچه‌ها انداخت. بعد ادامه داد:

-         وقتی کسانی که اسلام رو می‌شناسن و وظیفه‌ی تبیین رفتار حکومت اسلامی بر عهده‌ی اونها است، از مسیر اهداف اسلام فاصله می‌گیرن، برای جامعه‌ی اسلام خواه ما خلاءی به وجود میاد، که دیگران مجبور به پر کردنش می‌شن. و وقتی کسانی که اسلام رو درست نمی‌شناسن متصدی حرکت دادن مردم به سمت اسلام می‌شن، این یعنی اسلام در معرض خطره!!!

فصل سوم: مشایی:

در حالی که اسفندیار رحیم مشایی، تنها مدت یک یا دو سال است که به عنوان یک تئوریسین اسلام شناس!!! برای بعضی‌ها مطرح شده است، من سال‌ها است که از آسیب‌هایی که امثال ایشان به جریانات مذهبی زده‌اند احساس رنجش و عذاب می‌کنم.

زمانی که آقای احمدی‌نژاد هنوز شهردار بودند و رحیم مشایی معاون فرهنگی و هنری شهرداری، همیشه مهمترین انتقاد من به جناب احمدی‌نژاد این بود که چرا این همه بودجه صرف کمک مالی به چاپ تصاویر و تمثال‌های دروغین و مجعول شهدای کربلا شد که نه تنها حرکتی دینی نبود، بلکه با توجه به شریعت اسلامی و باورهای شیعی، حرکتی خلاف جهت حرکت علمای شیعه محسوب می‌شد.

این‌ها را نمی‌گویم که صرفا بر زخم‌ها نمکی پاشیده باشم، یا سخنی مکرر را بازگو نموده باشم. سوال من این است... چه شد که بدین‌جا رسیدیم؟

اسلام‌شناسان ما را چه شد که مشایی شد تئوریسین اسلام شناسی ما؟!

چرا در حالی که بیش از بیست رساله‌ی عملیه‌ی فردی از علمای در قید حیات در دسترس همگان است، حتی یک رساله حول بیان احکام حکومتی فقه نوشته نشده است تا روشن شود چه رفتارهایی در حکومت، مطابق دین صورت گرفته و چه رفتارهایی غیر دینی است؟!

تا کی نگاهمان به احکام حکومتی‌ای چون امر به معروف و نهی از منکر، خمس و زکات تنها نگاهی فردگرایانه است؟ آیا نباید وظیفه‌ی دولت در قبال این احکام تعیین شود؟

آیا از "سیاست ما عین دیانت ما است" تنها آموخته‌ایم که مسائل سیاسی‌مان را رنگ دینی بزنیم؟

پس کی قرار است دینمان را به عرصه‌ی سیاست ببریم و اجرائی کنیم؟ پس فرمان رهبر انقلاب برای جنبش نرم‌افزاری و تولید علم چه شد؟!

کجای کاریم ما؟!!!



کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی