سفارش تبلیغ
صبا ویژن







تا دین اصلاح نشود و تغییر نکند هیچ تغییر و اصلاحی در جامعه صورت نمیگیرد(هاشم آغاجری،خبرگزاری ایرنا 29/3/81)

نظریه غیرت دینی ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است(عطاا... مهاجرانی،روزنامه آریا 16/1/79)

آزادی یعنی حق نخواستن حق بدون اینکه شخص مورد تعقیب قرار بگیرد یعنی بشر حق دارد که از اطاعت خدا سرباز زند و معاقب نشود.(احمد نراقی،روزنامه صبح امروز)

وظیفه دولت تلاش برای بهبود آخرت مردم نیست حتی پیامبر و امام معصوم نیز چنین وظیفه ای نداشتند.(ابراهیم یزدی،کیهان،20/2/84)

من کاملا با برابری دیه زن و مرد موافقم زیرا از نظر منطق و شرع صحیح به نظر می رسد.(نعمت احمدی،همبستگی،5/8/81)

حکم ساب النبی و الئمه قتل نیست بلکه باید آن را تحمل کرد،مقابله به مثل هم نکرد.(فرهاد بهبهانی،هفته نامه آبان،10/7/78)

بعضی از احکام در مورد مسائل اجتماعی در اسلام و قرآن وجود دارد که با گذشت زمان باید تغییر.حجاب زنان یکی از مسائل است.(حسن یوسفی اشکوری،هفته نامه پرتو سخن 7/10/79)

حکومت باید از حیث ایدئولوژی خنثی باشد انقلاب ما به دنبال نحقق جمهوریت بود نه اجرای احکام شریعت(حمیدرضا جلائی پور،روزنامه صبح امروز 25/1/78)

قوانین شرعی در مورد زنان ظالمانه است(مهرانگیز کار،عصر آزادگان 7/11/78)

حجاب امری شخصی است(حسن یوسفی شکوری،بالثارات شماره 74)

می توان به جای خواندن دو رکعت نماز صبح دقایقی تمرکز ذهنی داشت.کسی می خواهد دیندار باشد لازم نیست خودش را ملتزم  به فقه و شریعت بداند.(سعید رضوی فقیه، پرتو سخن 15/11/82)

اعدام مجازات خشن،ناانسانی و موهن است.اعدام نه تنها نقشی در کاهش جنایت ندارد که خود ابراز گسترش بی عدالتی و جنایت است.(حسن باقرزاده،روزنامه نشاط 2/6/78)

احکام اجتماعی دین قابل تغییرند ولو آن بخشی که در خورد ‍قرآن آمده است.(حسن یوسفی شکوری،کیهان،31/1/79)

در هیچ جای اسلام دلیل برای وجود حجاب اسلامی دیده نمی شود.(حسن یوسفی شکوری،جمهوری اسلامی 28/1/79)

ما در دین ایدئولوژی نداریم و اصلا خداوند ایدئولوژی نفرستاده است.(اکبر گنجی،دوهفته نامه صبح نیمه خرداد 78،ص3)

احکام قصاص بر خلاف حقوق بشر است.(سیمین بهبهانی،پرتو سخن 17/4/83)



  • کلمات کلیدی :
  • پس از رخدادهای سال 88 و دستگیری عده ای از عوامل حوادث پس از انتخابات، یکی از مهمترین کلید واژه‌هایی که رسانه های جریان فتنه مخابره کردند، بیماری این زندانیان در اثر فشارهای روحی و جسمی ناشی از زندان است.

    به گزارش رجانیوز، تقریباً هر روز بر روی سایت ها، خبرگزاری و روزنامه های وابسته به این جریان، خبر بیماری یک یا چند تن از این زندانیان مخابره می‌شود که تقریباٌ در تمامی آنها وضع جسمانی این عده وخیم است و جالب‌تر آنکه پس از آزادی یا دریافت مرخصی توسط این افراد، تنها پدیده ای که در آنها مشاهده نمی شود، بیماری حاد است و در ادامه تنها به نممونه‌هایی اشاره شده است:

    ?-چند ماهی از آغاز فتنه نگذشته بود که این داستان آغاز شد. پرده اول متعلق به اعضای سازمان مجاهدین و مشارکت بود. به یک نمونه از این دست توجه کنید:

    مصطفی تاج زاده بعد از آزادی از زندان روانه بیمارستان شده است و جواد امام نیز بعد از آزادی دچار حمله قلبی و در بیمارستان بستری شده است. بهزاد نبوی، محسن امین زاده، فیض الله عرب سرخی و بسیاری از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی دیگر نیز طی ماه‌های گذشته بارها از زندان به بیمارستان منتقل شده اند.


    http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5712007,00.html


    نکته جالب در خبر اینکه تقریباً تمامی افراد فوق پس از آزادی، شرایط تقریباً عادی را طی کرده اند. به این معنی که یا پای‌شان به بیمارستان نرسید و یا مشکلات جزیی و گاه مزمنی داشتند که سال‌ها با آن درگیر بودند و اساساً ارتباطی بازندان نداشت؛ مانند کمردرد مصطفی تاجزاده که به نظر می رسد وی در طی دوره زندان به فکر درمان‌اش افتاده بود. در عین حال گزارش های تصویری که توسط رسانه های منتسب به جریان فتنه بعد از آزادی این افراد منتشر شده گویای این واقعیت است که تا چه حد این عده بیمار بوده اند:


    http://antitaleban.wordpress.com/2010/03/11/گزارش-تصویری-دیدار-موسوی-و-خاتمی-از-تاج


    http://www.rozane229.mihanblog.com/post/320


    http://arasnews.blogspot.com/2009_11_29_archive.html


    2- نمونه دیگر "هنگامه شهیدی" روزنامه نگاری است که به شش سال زندان محکوم شده است. کمپین بین اللملی حقوق بشر در ایران وضعیت جسمانی وی را اینگونه گزارش می دهد:


    هنگامه شهیدی از روزنامه نگارانی که پس از انتخابات دستگیر و راهی زندان شد، هم اکنون در حالی دوران زندان شش ساله خود را در زندان اوین سپری می کند که از بیماری قلبی، ناراحتی معده، دیسک کمر، روماتیسم عصبی و همچنین افت شدید فشار خون رنج می برد.

    http://www.irangreenvoice.com/article/2010/jul/29/5769


    به فرض پذیرش این ادعای عجیب که وی به همه این بیماری های توآمان مبتلا شده است! آیا مخاطبان این اخبار باید باور کنند عده ای سالم و بی درد و مرض به زندان رفته اند و پس از چند ماه ناگهان به تمامی امراض خطرناک مبتلا شده اند؟!


    و حال تصویر این روزنامه نگار بیمار در دیدار با سید محمد خاتمی:

    http://norooznews.info/news/15131.php


    3- در یکی دیگر از دروغ پردازی‌های رسانه های جریان فتنه، آمده بود که محمد نوری‌زاد مستندسازی که در مرخصی زندان به سر می‌برد، به علت عفونت ریه در بیمارستان بستری شد. بنا به اظهارات خانواده نوری‌زاد، وی در مدت شش ماهی که در زندان بوده به این بیماری مبتلا شده است.

    http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5756246,00.html


    باز می توان با اندک تحقیقی پی برد که پس از بیرون آمدن نوری زاد از زندان خبری از بیماری حادش نیست:

    http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=22292


    4- مورد جالب و تامل برانگیز این است که بسیاری از این زندانیان به ناگاه به بیماری قلبی دچار می شوند که گاه انسان را به شک می اندازد شاید در منطقه "اوین- درکه" بیماری قلبی جزء امراض واگیردار است! در آخرین مورد از این نوع بیماری اعلام شد که حمزه کرمی مدیر سایت جمهوریت و از مدیران ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در زندان به بیماری قلبی دچار شده و نیازمند درمان فوری است اما مسئولان با درخواست مرخصی وی مخالفت می کنند:

    http://hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/2239-1.html


    نکته جالب اینکه این فرد در اوایل سال جاری به مرخصی آمده بود اما با آنکه نیازمند درمان فوری بود -بر اساس گزارش فوق- هیچ اقدامی در این باره انجام نداده بود. گویا که این اقدامات تنها در جهت اخذ مرخصی واجب می‌شود!


    ? - آخرین مثال دراین مورد، موضوع جالب بیماری عجیب و لاعلاج! پوستی عبدالله مومنی است. همسر وی در گفت‌وگو با ادوار نیوز ضمن اعلام بیماری وی می گوید که مومنی به‌دلیل شرایط بد بهداشتی زندان به نوعی بیماری پوستی مبتلا شده که امکان مداوای آن در زندان وجود ندارد. فاطمه آدینه‌وند وضعیت عبدالله مومنی را نگران کننده دانست و افزود که پزشکان زندان اوین، دستور خروج او را از زندان را داده اند ولی به رغم این درخواست، مؤمنی همچنان در زندان است.


    http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news2/20242/


    اما همسر وی اشاره نمی کند با توجه به مرخصی حدودا دو ماهه مومنی چرا این فرد که نیازمند درمان فوری بود به مداوای بیماری اش نپرداخت و دائما مشغول فعالیت ها و دید و بازدیدهای سیاسی بوده است:

    http://www.fararu.ir/vdcb90ba.rhba9piuur.html

    http://www.sahamnews.org/?p=1231

    http://news.gooya.com/didaniha/archives/2010/03/101831.php
     

    گزارش مرتبط:

    ماجراهای امرآبادی، ضیا نبوی، عاطفه امام و پورآقایی

     



  • کلمات کلیدی :
  • *الله اکبر الله اکبر حسین لباست خونی شده!

    -ببخشید آقا اون مانتو نارنجیتون چند قیمته؟

    *از یاسر به محمد از یاسر به محمد ما محاصره شدیم..

    -خانم ببخشید میتونم چند لحظه وقتتونو بگیرم؟

    *حاجی نرووووو خطرناکه ممکنه...

    -وعده ی ما 19 دی ،13 آبان ، 16 آذر...وعده ی ما به قیامت

    *فرداشب مراسم ازدواجته چرا اصرار داری بمونی؟عروست منتظرته

    -به نظرت مراسم ازدواجمون رو داخل اون باغ بگیریم که منکرات نمیتونه بهش گیر بده یا اون یکی باغ؟

    *سید... برو خدا به همراهت امید همه به توئه

    -این چه مملکتیه نه آسایشی نه آرامشی نه امنیتی همشم که تحریمیم

    *شنوندگان گرامی توجه شما را به خبری که هم اکنون به دست من رسید جلب میکنم خرمشهر..خرمشهر..آزاد شد

    -اه باز زدیم این شبکه یه مشت اراجیف نشون داد بزن فارسی 1 ببین پدر خوانده شروع شده؟

    *تا وقتی هویزه رو نگرفتیم حق ندارید یک لحظه چشماتونو روی هم بذارید

    -مامان خوابم میاد نمازمو بعدا میخونم

    *بچه های گردان کربلای 5 بیایید دور هم زیارت عاشورا بخونیم

    _راستی مونا آهنگ جدید الکس رو شنیدی؟

    *فاطمه خانم دلم میخواد پسرمون که به دنیا اومد اسمشو بذاری مهدی....میخوام سرباز خود آقا باشه

    _اسم شناسنامه ایم محمد هست اما برو بچ اشکین صدام میزنن

    *ما فرزندان خمینی هستیم

    _من فرزند شهید نیستم نمیخوام موقعیتم بین دوستامو از دست بدم

    *سعید ،علی کشته شد بروووووووو بشین پشت تانک

    _مانی؟عصر ماشینو بیار منم با نازی میام کورس بذاریم

    *تو سواد مواد داری اومدی اینجا...یواد که نه حاجی دانشجوی ترم 7 پزشکی بودم رتبه 5 کنکور

    _یه مشت بچه شهید و جانباز اومدن جای ما رو تنگ کردند واسه همینه من دولتی قبول نشدم

    *من فقط نگران اینم که بعد از من کی دست مادرم رو بگیره برای وضو

    _مامان کار دارم اه همش به من گیر بده پس سحر چیکارس 2 این خونه؟

    *جسارتا حاجی میخواستم یه چیزی بهتون بگم روم نمیشه راستش..راستش میخواستیم اگه...بعد از این عملیات با خانواده خدمت برسیم

    _سالار عصر خواهرتو بیار منم سعید رو میارم با هم 4 تائی بریم بیرون خیلی حال میده

    *مادر من امشب راهیم با همین لباسهای جبهه میام دیگه اشکالی که نداره همه تو اون مهمونی میدونن من از اون راه میرم

    _هر چی فکرشو میکنم میبینم این لباسمو 3 روزه پیش جلو زهره اینا پوشیدم دیگه زشته 2 بار بپوشم بریم خرید

    *این نسلی که ما واسشون اومدیم جنگیدیم از نسل ما بهتر میشن

    _ بابا به من ربطی نداره تو چند سال جبهه بودی دوران جنگ تموم شد من یه چیزی رو میدونم اینکه من جوونم و باید جوونی کنم

    *یاااااااا حضرت عباس جعبه کمکهای اولیه رو بیارید فرهاد زخمی شده

    _راستش خانم دکتر یکی از دوستام بینیشو پیش شما عمل کرده بود خیلی راضی بود..میشه مدلهاتونو ببینم

    *چه قدر پشت سنگر شما بوی خدا میاد

    _ساحل؟؟داریم میریم پارک چرا کم ادکلن زدی...با بچه ها ست کردیم

    *شما دو نفر چه قدر شبیه همید جریان چیه؟..پدر و پسریم

    _بابا من دوست ندارم مثل تو شبانه روز اینطرف اونطرف بدوم حالا هم وضعمون این باشه من میخوام زندگی کنم میفهمی؟

    و این است تفاوت دو نسل به خاطر اندی سال تفاوت

    به راستی نسل بعد از ما چه خواهد شد؟

    ما فرزندان نسل رنج دیده ایم و انها فرزندان نسل بحران زده

     یازهرا



  • کلمات کلیدی :
  • در حین وبگردی چشمم خورد به نطق یکی از خوانندگان به اصطلاح ایرانی ایشون فرموده بودند:دلم نمی خواهد کسی بداند من فرزند شهید هستم چرا که فکر می کنند دارم از موقعیت پدرم سوء استفاده می کنم...

    و آن لحظه بود که اشک در چشمان من جمع شد و با خودم گفتم افتخار بالاتر از فرزند شهید بودن؟؟؟!!!!!چه چیزی باعث شده که اخیرا فرزندان شهید ما چنین سعادتی را از مردم مخفی کنند؟؟!!!

     

    چند سال پیش رو فراموش نمی کنیم که معروفترین خواننده ی پاپ ایران (فرزند و برادر شهید) که آوازه ی او شهره ی عام و خاص بود  خیلی راحت همه ی ارزشها را زیر پا له کرد و با چه فضاحتی خواننده ی خارج نشین شد و جالب بود دلیل مهاجرتش را تکمیل شدن دوره ی آموزشی ویولون اظهار کرده بود...و بعد از رفتنش گفت که نمی خواهد فرزند شهید بودنش مانع از پیشرفتش شود.شاید فراموش کرده پدرش از تمام پیشرفتهاش گذشت و رفت...

     

    بی هویتی برخی از فرزندان شهدا و جانبازان جزء مهمترین مسائلی هست که جامعه ی ما را تهدید می کند.

     

    تاکنون پیرامون این موضوع هیچ فکری نشده است و مسئولین مثل همیشه این موضوع را نادیده می گیرند و دغدغه ای برای حل آن ندارند در صورتیکه به نظر من مهمترین اساس یک مملکت از فرزندان غیور مردان این سرزمین نشأت میگیرد و باید در فکر پیشرفت خانواده ها و همراهی آنها باشیم،باید جامعه ای ایده آل به وجود بیاید که این خانواده ها بالاترین افتخار خودشون را وابستگی به فداکاران 8 سال دفاع مقدس بدانند

     

    چیزی که متاسفانه اخیرا در بحبوحه ی کنکور دامنگیر خانواده ها شده است سهمیه ی فرزندان شهدا و ایثارگر هست که باید ذکر کنم سهمیه ی این عزیزان جایی از بقیه دوستان نمیگیرد و 5% مازاد بر ظرفیت برای آنها در نظر گرفته شده است که اگر واقعا درسخوان نباشند نمی توانند از این سهمیه به خوبی بهره ببرند...

     

    نکته ی دیگر قابل ذکر مسئله ی فرزندان شهیدی است که با افتخار پدر خود را از دست دادند و خود من با چند نفر از این عزیزان صحبت کردم و خسته بودند از بس که فریاد فرزند شهید بودن و الگو بودنشان را برسرشون زدند

     

    جوان مملکت ما از خودش اراده به خرج بدهد تا ارزشهای شهدا را درک کند نه با روشهای غیر صحیحی که عده ای آن را پیش گرفتند و تاثیر معکوس آن را در رفتارها،پوششها و عوض شدن عقاید خانواده های جانبازان و شهدا شاهد هستیم و فقط و فقط این خاطر هست که کسی را برای ابراز هم دردی و الگوسازی صحیح ندارند

     

    مسئولین ما به فکر خانواده سازی نیستند بلکه به فکر شهید و جانباز سازی مجدد در اذهان خانواده های همین عزیزان هستند

     

    بنظر می رسد بهترین راه حل برای جبران این کاستی ها این باشد که اولا باید یک شورای نظارت برامور فرهنگی خانواده های شهدا ایجاد کرد که اولا باید این شورا از درد و دل همین خانواده ها جوشیده باشد.

     

    ثانیا باید فضای جامعه را از شبهاتی که نسبت به این عزیزان هست خالی کرد و با فرهنگ سازی مناسب دید افراد جامعه به همراه مسئولین به این عزیزان را روشن کرد تا جایگاه حقیقی آن ها را آنطور که هست ببینند.

     

    به امید روزی که ایران همانگونه به دست فرزندان همین غیورمندان بدرخشد.

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • منیژه منم دخت افراسیاب
    برهنه ندیده تنم آفتاب

    زنان شاهنامه همواره مواظب تن خود هستند، و آن را از چشم دیگران مى پوشانند. و به این امر مى بالند و افتخار مى کنند. شاعر اندیشمند و معتقد خراسان پوشیده رویى را از مسائل بسیار مهم برمى شمارد. به گونه اى که آن را هنر زنان و مایه افتخار و سربلندى آنان مى داند. او از زبان شه بانوى ایران، شیرین بیان مى کند:

    مرا از هنر موى بُد در نهان
    که آن را ندیدى کس اندر نهان

    فردوسى مستورى زنان را مایه ارزشمندى و شکوه آنان مى داند. به همین سبب در بسیارى از موارد به جاى واژه «زن» عبارت هایى «پوشیده روى» و «پوشیده رخ» را به کار مى برد. هنگامى که «جندل» فرستاده «فریدون» مى خواهد دختران پادشاه یمن را براى پسران فریدون خواستگارى کند؛ از زبان فریدون دختران او را «پوشیده روى» و «پوشیده رخ» خطاب مى کند، و مى گوید:

    ز کار آگهان آگهى یافتم
    بدین آگهى تیز بشتافتم
    کجا از پس پرده پوشیده روى
    تو دارى سه پاکیزه نامجوى ...
    سه پوشیده رخ را سه دیهیم جوى
    سزا را سزاوار بى گفتگو

    حکیم فرزانه توس حتى دختران تورانیان ـ دشمنان ایران ـ را نیز «پوشیده روى» مى خواند.

    همه دخت توران پوشیده روى
    همه سرو بالا همه مشک بوى



  • کلمات کلیدی :
  • <   <<   6   7   8      >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی