سفارش تبلیغ
صبا ویژن







با تدوین قانون اساسی جدید مصر توسط سازوکاری که دولت منتخب مصر مشخص کرده بود. زمان همه پرسی نزدیک شد، اما گروه های سکولار مصری با تشکیل «جبهه نجات ملی مصر» خواستار لغو این پیش نویس و عدم برگزاری همه پرسی شدند.سران اصلی این جبهه البرادعی، عمرموسی و حمدین صباحی هستند.

مقاومت دولت محمد مرسی حقیقتا مثال زدنی و غیرقابل پیش بینی بود. پس از اینکه ائتلاف مخالفان همه پرسی در هم شکست و همه پرسی برگزار شد، همان طور که می شد حدس زد این پیش نویس مورد قبول شرکت کنندگان واقع شد. البته متأسفانه باید گفت به دلایلی که اکنون قصد ورود به آن را نداریم، استقبال و مشارکت به چهل درصد جمعیت مصر نرسید.

جبهه سکولارهای مصر با تشکیل کنفرانس خبری و اعلامیه هایی نتایج همه پرسی را مخدوش و غیرقابل قبول خواندند و هواداران خود را به خیابان ها کشاندند.

این مسئله را در گفتگو با دو جوان مصری که در یکی از شبکه های اجتماعی به صورت تصادفی برخورد کردم مطرح کردم. واکنش و پاسخ آنها برای ایرانیانی که ماجراهای هشتاد و هشت را به خاطر دارند بسیار لطیف و دقیق است.

عبدالله دانشجوی دانشگاه اسکندریه:

مجید:هل یختم قضایا الانتخابات؟الاغتشاشات و المظاهرات

عبدالله: لا یصلح, من یأتی بالانتخابات یجب احترامة حتى یقضی فترته

مجید: یعنی الان جبهة الانقاذ لم یقبل النتایج حتی الان؟
یعنی جبهه نجات نتایج انتخابات را تا الان نپذیرفته است؟

عبدالله: أیا کان یجب علیهم احترام إرادة الشعب

بله نپذیرفته، اینها باید به اراده ملت احترام بگذارند.

مجید: أحسنت بیک
احسنت به شما

عبدالله:
شکرا

مجید: ماذا یقول اللیبرالیین؟ یعنی ماهی حقیقة جهة إنکارهم؟ هل یقع الفساد و الغش بالنتائج؟
لیبرال ها چه می گویند؟ نقطه اصلی مخالفتشان چیست؟ آیا واقعا فساد و تقلبی در نتایج رخ داده است؟

عبدالله: هم لا یریدون الاخوان ولکن کما فلت لک یجب احترام نتیجة الانتخابات
اینها اخوانی ها را نمی خواهند ولی همان طور که گفتم به شما، باید به نتیجه انتخابات احترام گذاشت.


عبدالفتاح فارغ التحصیل مهندسی پرواز اهل قاهره:

مجید: ما الخبر من الانتخابات الدستور؟ تم النقاشات و المظاهرات العلمانیین؟
چه خبر از انتخابات قانون اساسی؟ درگیری ها و تظاهرات سکولار ها تمام شد؟

عبدالفتاح: یا اخ عبدالمجید هذا رائى ان هذا الصراع صراع مصالح و هؤلاء الاشخاص یحاولون ان یجعلون الناس تکره الاسلامیین و لکن احقاقا للحق للاسلامیین تجاوزات کثیره الدستور المصری جید جدا

ای برادر عبدالمجید به نظر من این ماجرا دعوای منافع است اینها می خواهند مردم را از اسلامگراها بیزار کنند ولی انصافا حق به جانب اسلام گراهاست.

مجید: أنا أقول احترام رأی الشعب أولا!

من می گم اول از همه  احترام به رأی مردم!

عبدالفتاح: الله علیک اللیبرالین و العلمانین یعتقدون انهم هم الناس العاقله و صاحبه الفکر و باقی الشعب جهال

خدا خیرت بده! این لیبرال ها و سکولارها معتقدند آنها تنها کسانی از مردم هستند که دارای عقل و فکر هستند و باقی ملت جاهل و نادان هستند.

مجید: اللیبرالیین فی إیران هکذا!

لیبرال های در ایران نیز همین گونه اند.

عبدالفتاح: الیست الدیمقراطیه حکم الاغلبیه؟!

آیا دموکراسی حاکم شدن رأی اکثریت نیست؟!

در انتها بنده نیز ماجرای جبهه ملی ایران را در مخالفت با لایحه قصاص در قانون جزای اسلامی تعریف کردم که دقیقا در ابتدای انقلاب به دنبال تظاهرات و اغتشاش در کشور ایران شدند.

هر چند شایسته تر این بود که به انتخابات هشتاد و هشت و ظلم بزرگی که به مردم و نظام جمهوری اسلامی وارد شد اشاره می کرد. و می گفتم: اشرافیت لیبرال و سکولار و حتی انقلابی جمع شدند و رأی خود را رأی کل ملت پنداشتند و الباقی را سیب زمینی خور و حمام نرفته و با کلماتی از این قسم تحقیر و تصغیر کردند.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    مقام معظم رهبری هر ساله در روز آغازین سال جدید شمسی، سخنانی را ایراد میکنند. یک پیام نوروزی و یک سخنرانی در جوار حرم امام رضا علیه السلام. بخش مهمی از این سخنان به عملکرد عمومی سال گذشته نظام جمهوری اسلامی اختصاص دارد. بخش دیگر این سخنان نیز بر میگردد به برنامهی کلانی که سال پیش رو حکومت تحت هدایت ایشان میبایست آن را در دست اجرا قرار دهد. 

    التزام حضرت آیت الله خامنهای در بررسی نقاط ضعف و قوت عملکرد کل جمهوری اسلامی در سیاست خارجی، در اقتصاد، در علم و دانش، در مسائل سیاسی داخلی و دیگر مسائل کلان کشوری در طول سال نیز در اولین سخنرانی ایشان در سفر استانی برجستگی خاصی دارد. 

    این سیره سیاسی از متن آیات و روایات و رویه رسول خدا و حضرت علی صلوات الله علیهما و آلهما بدست آمده است. خداوند در سوره یوسف آیه 107 میفرماید: قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی... بگو این راه من است. من و پیروانم، همگان را در عین بصیرت به سوی خدا می‏خوانیم...

    امام خمینی نیز در مسیر نهضت خود، با حرام کردن تقیه، اهمیت بیدارگری و باخبر کردن مردم از تکلیف، حقوق و و الزامات مسیر سعادت دنیوی و اخروی را در اعلی درجه خود نشان دادند. ایشان در نگاهشان به مردم آنان را صاحبان اصلی انقلاب میدانستند و هر امر مهمی در طراز اداره عمومی کشور را به صورت رأی عمومی و یا سخنرانی با آنان در میان میگذاشتند. 

    این نگاه در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‏نژاد در زمینه های مختلف با رویکرد سخنرانیهای تفصیلی در سفرهای استانی شکل عملیاتی گرفت. البته در این میان مسئله سیاست خارجی هستهای کشور از اولویت بیشتری برخوردار بود. 

    این راهبرد مهم برخاسته از اصالت نقش مردم در نظام مردمسالار دینی است و سوای آنکه از چه قالبی استفاده می‏شود، باید وسعت و عمق بیشتری پیدا کند. نظام مردمسالاری دینی برای اقامه قسط نیاز به قیام مردم دارد. قیام و استقامت بر این مسیر فقط زمانی میسر است که نخبگان و هسته مرکزی بیشترین خبررسانی را از آخرین وضعیت پیشبرد، توقف و عقبرفت کار ارائه دهند. 

    احمدی‏نژاد رئیس جمهور نهم و دهم، علیرغم فرصتهای گسترده رودررویی با مردم، نتوانست حتی عملکرد خود را به سمع و نظر مردم برساند. گلایههای مقام معظم رهبری در این زمینه در جمع هیأت دولت و بعد توصیههای علنی به صدا و سیما در پوشش خدمات دولت و در نهایت به دوش کشیدن این وظیفه بر عهده خود، شاخصه ضعف جدی دولت نهم و دهم در این راهبرد بوده و هست.

    مردم هر کشوری حق دارند تا نسبت به سرنوشتی که در پیش رو دارند از حاکمان خود سوال کنند و نسبت به گذشتهای که بر آنان گذشته است اطلاع کافی داشته باشند. خصوصا در نظامی که مهمترین رکن استقرار آن حضور مردم در صحنههای مختلف است. حکومتهای دینی در انجام مأموریت خود یعنی ایجاد بستر رشد دنیوی و اخروی و اصلاح موانع نمو مادی و معنوی ملت خود می-بایست بر حرکت آزادانه و آگاهانه مردم تکیه کنند. مشورت گرفتن پیامبر در جنگهای مختلف و در میان گذاشتن امور کلان با آنان گاهی موجب شکست و گاهی موجب پیروزی میگردید ولی این مسئله هیچگاه تعطیل‏بردار نبود؛ ایشان حتی زمانی که جانشین خود را معرفی میکنند مبانی این تصمیم را به تفصیل بیان مینمایند و از آنان اقرار و بیعتِ مبتنی بر استدلال میگیرند. 

    رئیس جمهور یازدهم در مسیر مکتبی خود میبایست با اطلاعرسانی و گفتگوهای مفید مردم را در جریان اهم برنامههای خود قرار دهد. قطعا سخنرانیهای تفصیلی و عمومی علیرغم اهمیت ذاتی، اصالت ندارند. بلکه کسی باید صاحب کرسی ریاست‏جمهوری شود که بتواند با ارائه شاخصههای عامه‏فهم نقاط قوت کار خود و همچنین نقاط دور از دسترس را به مردم منتقل کند. 

    یک چنین ویژگی‏ای نیاز به اعتقاد عمیق به شرافت مردمان نزد حاکمان، هوش بالای کارشناسی و ایمان به صاحب‏القلوب بودن خداوند دارد. 

    کتمان نقاط ضعف و یا عدم الفتح در انجام برنامههای قبلی اعلام شده، بیش از آنکه به جامعه خدمت کند، موجب سوء ظن و سوء تفاهم آنها خواهد شد. قطعا ملت ایران دارای شایستگیهای فراوانی است اما صداقت و شجاعت حکم میکند، لوازم حرکت عمومی به سمت پیشرفت را به مردم گوشزد کرد. 

    به نظر میآید دولت یازدهم باید بتواند مقوله پاسخگو بودن را به تمامی اعضای کابینه خود منتقل کند. خواستهای که مقام معظم رهبری بارها آن را از مسئولین خواسته‏اند و دانشجویان را  نیز مأمور پیگیری این مسئله کردهاند. بالاتر از این نیز متصور است که رئیس‏جمهور به عنوان مسئول کلی حرکت قوه مجریه، کمتر از وزرا میبایست دست به چنین کاری بزند و هر چه بیشتر این مسئولین مستقیم کارهای مختلف کشوری هستند که به صورت وزارتخانههای مختلف توزیع شدهاند و مردم را باید در جریان امور قرار دهند. 

    فرار از ارتباط رودررو با مردم آفتی است که بیش از آن که ناشی تنبلی و یا ناتوانی باشد، برآمده از فرودست شمردن مردم و بالاتر دیدن حاکمان است. اگر خدای ناکرده چنین رویهای در دولت یازدهم ظاهر شود باید گفت نوعی عقبگرد در یکی از اصول اساسی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی رخ داده است. لذا همه باید متوجه این نکته باشیم که سخن گفتن با مردم و اطلاعرسانی به مردم یک تکلیف حتمی است که باید هرچه نظاممندتر و بهینه‏تر و گستردهتر انجام گیرد و به علاوه کسانی که میخواهند با تکیه بر خطاهای جزء، اصل کلی را زیرسوال ببرند، مردم را دچار اشتباه در انتخاب نکنند.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    در عکس ذیل چه می بینید؟ در دامنه کوه های برف گرفته زاگرس، رضاشاه دست بر کمر فاتحانه با شکارش عکس یادگاری می گیرد:

     

    کشف حجاب

    فرهنگ و آیین عشایر به دلیل دور بودن از شهرها، محکم تر و دیرپاتر از مناطق شهری است. یکی از مآخذ و نقاط اطلاع و شناخت فرهنگ و تمدن ایرانی عشایر ایرانی هستند.

    زنان عشایری در فرهنگ خود به دلیل نوع زندگی خاص صحرانشینی هم دوش مردان نقش آفرینی می کنند و بعضا بیش از مردان در تقسیم وظایف، مأموریت عهده دار می شوند.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    سردار سپاه اسلام حاج کریم فضیلت:

    از حوالی انرژی اتمی دارخوین از رودخانه کارون عبور کرده بودیم. شام را قبل از تاریکی هوا خوردیم. پس از خواندن نماز اول وقت در تاریکی های شب از خط مقدم خودی گذشتیم.

    گردان یاسر باید پس از طی 6 – 7 کیلومتر خود را به دو نیروی کمین دشمن می رساند که فاصله شان از هم فقط 200-300 متر بیشتر نبود و پس از عبور از نیروی کمین باید به جاده اهواز خرمشهر می رسید.

    چند کیلوتر طی کردیم که فرمانده تیپ ولی عصر (عج)، حاج آقا رئوفی با من تماس گرفت و گفت: از بالای یک نقطعه مرتفع سمت راست را نگاه کن و بگو چه می بینی؟ به همراه برادر محمد عیدی مراد از نیروهای زبده اطلاعات تیپ از بالای مرتفع ترین نقطه یک قلعه مخروبه در روستای "مشارع کهنه" به سمت راست نگاه کردم، ردیفی نورافکن متحرک را دیدم که از کارون به سمت جاده اهواز خرمشهر در حرکت هستند. به آقای رئوفی گزارش دادم و سوال کردم مگر قرار نیست حمله غافلگیرانه باشد پس این چراغ های روشن چیست؟ خندید و گفت: این کار احمد کاظمی است. این ها هم تانک های غنیمتی عملیات فتح المبین است. متوجه شدم با این وضع ما باید هرچه زودتر خودمان را به محل مورد نظر می رساندیم؛ چون هر آن ممکن بود دشمن متوجه عملیات شود و اعلام آماده باش کند و عبور ما از کمین دشمن با مشکل مواجه شود.

    چون گردان یاسر اجازه درگیری با نیروهای کمین و خط اول دشمن را نداشت. در اصل وظیفه ما غافلگیری دشمن از پشت سر بود. لذا سرعتمان را زیاد کردیم و بدون درگیری از کمین گذشتیم. باید خودمان را بعد از طی 11- 12 کیلومتر در عمق دشمن به جاده اهواز خرمشهر می رساندیم و با بستن جاده اصلی اهواز خرمشهر و انفجارهای غیر منتظره یکی از سلسله اعصاب (جاده اهواز خرمشهر) دشمن را قطع می کردیم. بحمدالله موفق شدیم قبل از هوشیاری خطوط اول دشمن از کمین عبور کنیم و خود را به جاده اهواز خرمشهر برسانیم.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
    زمان: 7 دی 1357 / 27 محرّم 1399

    مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

    موضوع: گوشه‌هایی از زندگی خصوصی

    مصاحبه کننده: خبرنگار فرانسوی روزنامه جمعه، شنبه، یکشنبه
    سؤال: [ممکن است درباره زندگی خصوصی خود از سال 63 به بعد توضیحی بدهید؟]
    جواب: زندگی خصوصی من مثل زندگی خصوصی همه مردم عادی است. من طلبه‌ای هستم مثل سایر طلبه‌ها.

    - [سالهای عمر خود را که دور از ایران بودید چگونه گذراندید؟]
    - مدتی در ترکیه تبعید بودم - حدود یک سال - و بعد به نجف تبعید شدم و چهارده سال در عراق بودم و فعلاً هم آمده‌ام اینجا. در این مدت علاوه بر تدریس مسائل مذهبی، هر چند گاهی مردم را از جنایات شاه به وسیله پیام و با سخنرانی آگاه می‌کردم. من در این مدت یک لحظه ساکت نبوده‌ام.

    - [چگونه فرانسه را به عنوان محل اقامت خود برگزیدید، و چگونه این محل (خانه) خاص را برای اقامت برگزیدید؟]
    - اول قصد داشتم از راه کویت به سوریه بروم. دولت با اینکه ویزا داشتم راهم نداد و گفت احساس خطر می‌کند. حتی اجازه عبور تا فرودگاه را برای خود خطرناک خواند. به همین جهت آمدم در کشوری که اینچنین نباشد. و اگر بتوانم در کشوری اسلامی به فعالیتهای الهی خود ادامه دهم خواهم رفت. آمدن ما به اینجا علت خاصی ندارد.

    - [شرایط دولت فرانسه برای اقامت شما در این کشور چه بود؟]
    - دولت فرانسه هیچ گونه شرطی برای ماندن من نکرده است و من زیر بار هیچ شرطی که به ضرر ملت ایران باشد نمی‌روم. بله، در اوایل آنان از مصاحبات من جلوگیری کردند که آن هم رفع شد.

    - [برنامه روزانه زندگی شما چیست و چگونه است؟]
    - بیشتر از شانزده ساعت کار می‌کنم. در اینجا نوع کارم با نجف فرق کرده است. مصاحبات، مذاکرات و گاهی سخنرانی، خواندن گزارشاتی که توسط عده‌ای تهیه می‌شود، بررسی نامه‌ها و تلگرافاتی که می‌رسد و گاهی جواب به آنها، کار روزانه‌ام را تقریباً تشکیل می‌دهد.

    - [پیامهای خود را چگونه به ایران می‌فرستید؟]
    - فعلاً توسط تلفن و اشخاص.

    - [این پیامها چگونه به دست خبرنگاران می‌رسد؟]
    - اوضاع ایران به صورتی است که نه تنها نظر خبرنگاران را جلب کرده، بلکه نظر مردم عادی را هم در همه جا جلب کرده است. چطور می‌شود که خبرنگاری مسائل ایران را دنبال کند و به اعلامیه‌ها دسترسی پیدا نکرده باشد!؟

    - [آیا به همه نامه‌های خود هر روز پاسخ می‌دهید؟]
    - اگر لازم باشد جواب می‌دهم.

    - [آیا شما تماسهایی با مردم شهر نوفل لوشاتو دارید که بدانید در این شهر کوچک چه می‌گذرد؟]
    - بعضی از آنان به اینجا آمده‌اند.

    - [آیا فکر می‌کنید که هرگز دوباره به ایران برگردید؟]
    - من هرگاه صلاح دانستم به ایران برمی‌‌گردم. برای من مکان مطرح نیست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد آنجا خواهم بود.

    منبع: صحیفه جلد 5 » صفحات 300 تا 301


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی