سفارش تبلیغ
صبا ویژن







سالروز وفات یاور بزرگ پیامبر اسلام(ص) ام المومنین، حضرت خدیجه کبری(س) تسلیت باد

 خدیجه این بانوى آگاه و پاک‏سرشت، و این دلباخته‏ى فضیلت و معنویت، که اعتقاد به حق و حقیقت و تمایل به فضایل و کمالات، از خصایص ذاتى او بود، از همان دوران جوانى نیز یکى از مشهورترین زنان حجاز و عرب به شمار مى‏رفت. وى که نخستین زن تاجر عرب و یکى از بزرگترین شخصیت‌هاى تجارى حجاز بود، حتى پیش از ازدواج با پیامبر نیز، از شهرتى شایسته برخوردار بود. چنان که نام وى نه تنها در تاریخ اسلام، بلکه در تاریخ اعراب و قبائل عرب و در آثار و نوشته‏هاى مورخین غیراسلامى نیز، به عظمت و تجلیل، یاد شده است.
خدیجه در کار تجارت خود نیز، بر اساس همان خصوصیات و خصلت‌هاى برجسته‏ى انسانیش، گام برمى‏داشت. هرگز تجارت را به عنوان وسیله‏اى براى کسب درآمدهاى سرشار، به هر طریق و به هر شکل که باشد، نگاه نمى‏کرد. هرگز در پى سودجویى و منفعت طلبى‏هاى شخصى و بى‏رویه نبود. از این رو همواره سعى داشت که تجارت خود را به دور از آلودگى‏ها، و عارى از درآمدهاى ناصحیح، انجام دهد، و از عوایدى که از راه‌هایى چون احتکار و کم‏فروشى و گران‏فروشى و رباخوارى و نظایر آن به ‌دست مى‏آید، مصون دارد. بر این اساس خدیجه هرگز تجارت خود را، به این گناهان نابخشودنى آلوده نکرد، و داد و ستدهایش را جز از راه‌هاى مشروع و اصولى انجام نداد.
همین خصوصیات انسانى، و روش و رفتار معقول و منطقى باعث شده بود که اطمینان و اعتماد گروه‌ها و طبقات مختلف مردم، به او جلب شود و راه پیشرفت و ترقى از راه‌هاى مشروع و افزایش درآمدهاى حلال، براى او هموار گردد. تا جایى که درباره‏ى موفقیت‌هاى تجارى او، و ثروت سرشارى که از این راه فرادست آورده بود، در تواریخ و متون مختلف نوشته‏اند: «هزاران شتر در دست خدمه و کارکنان خدیجه بود که در اطراف کشورهایى چون مصر، شام و حبشه در راه تجارت، مشغول رفت و آمد و داد و ستد و نقل و انتقال کالاهاى تجارى بودند.» (1)
این بانوى بزرگوار و الگوى ممتاز زن مسلمان، در نزد پیامبر اکرم از احترام و محبوبیت خاص برخوردار بود. رسول گرامى، آن خاتون محترم را بسیار دوست مى‏داشت، به مهر و درایت او آگاه بود. و از این رو در کارهاى خود با وى نه فقط مانند یک همسر، بلکه همچون یک دوست فهیم و دلسوز و یار صمیمى، مشورت مى‏کرد و به نظریاتى که خدیجه ابراز مى‏داشت، با دیده‏ى احترام مى‏نگریست.
از حضرت على علیه السلام روایت شده است که فرمود: «این جمله را از خود پیامبر اسلام شنیدم که فرمود: بهترین زنان بنى‏اسرائیل در عصر گذشته، مریم بنت عمران، و بهترین زنان امت، امروز خدیجه بنت خویلد است. (2) البته مقام والا و احترام و شخصیت خدیجه علیهاالسلام را نباید با معیارهاى عادى سنجید، چه مقام و احترام آن بزرگوار چنان بالا گرفت که خداوند تبارک و تعالى به وسیله جبرئیل براى او سلام فرستاد و او را به پاداشى عظیم وعده داد که هیچ کس دیگرى، اعم از گذشتگان یا معاصرینش یا از اصحاب رسول خدا، بدان مقام نرسیده بودند.
بخارى یکى از محدثین بزرگ اهل سنت که یکى از شش «صحیح» عمده و معتبر جهان تسنن از آن اوست، نقل مى‏کند: «عایشه مى‏گوید: درباره‏ى هیچ زنى به اندازه‏ى خدیجه حسرت نکشیدم و حسادت نبردم وقتى شنیدم که پروردگارش او را به بهشت وعده داده است.» (3)
این سخن عایشه، دور از واقعیت نبوده است. چون مى‏دانیم که خدیجه نخستین همسرى است که پیامبر اکرم قبل از آغاز رسالت اختیار کرده و مدتى طولانى، نزدیک به 25 سال با وى زندگى کرده است. با این که حضرت رسول، پس از وفات خدیجه با برخى از زنان دیگر مانند عایشه، صفیه، ام‏سلمه، و ... هم وصلت نموده، ولى در تمام مدتى که همسران دیگرى در خانه داشت، باز از خدیجه به شایستگى یاد مى‏کرد، نام او را با احترام مى‏برد و همواره خاطره‏ى او را گرامى و عزیز مى‏داشت چنان که درباره‏اش مى‏فرمود: «هرگز خداوند متعال بهتر از او را بر من نصیب نفرموده است. او روزى که من نیاز به کمک داشتم، به یارى‏ام آمد و دستم را با مهر و عطوفت گرفت؛ روزى به من ایمان آورد که جهانیان نسبت به من کفر مى‏ورزیدند، و روزى مرا تصدیق کرد که جهانیان تکذیبم مى‏کردند، خداوند از او به من اولاد عنایت کرد.»(4)
این سخنان صریح و بى‏شائبه از زبان مبارک پیامبر گرامى اسلام به خوبى مى‏رساند که خدیجه از چه موقعیت ممتازى در نزد پیامبر، و از چه شخصیتى برخوردار بوده است.
عایشه مى‏گوید: روزى نمى‏شد که پیامبر اسلام از خدیجه ذکر خیرى به میان نیاورد. به حدى که روزى غیرت و تعصب زنانه بر من غالب شد و با همان حال (حسادت) گفتم: آیا او زن سالخورده‏اى نبود که خداوند متعال بهتر از او نصیب تو کرده است؟ (منظور عایشه از این سخن، ابراز وجود و بیان ارزش خودش بوده است، زیرا خود را که زنى بسیار جوان بود با حضرت خدیجه مقایسه کرده و خواسته است که امتیاز جوانى خود را مطرح کند. اما خودش ادامه مى‏دهد پیامبر اسلام به شدت غضبناک شد، به حدى که موهاى جلوى سر مبارکش از شدت غضب تکان خورد و آنگاه آن جملات تحسین‏آمیز را (که فوقا نقل کردیم) درباره‏ى خدیجه بیان فرمود.
و باز عایشه مى‏گوید: «هر وقت در منزل گوسفندى ذبح مى‏شد، پیامبر اسلام مى‏فرمودند: از گوشت آن براى دوستان خدیجه هم بفرستید. روزى به این وضع اعتراض کردم، ولى پیغمبر فرمودند: من دوستان خدیجه را نیز دوست مى‏دارم.» (5)
آنچه ذکر شد فقط مشتى از خروار بود. وگرنه احادیث بسیار زیادى در دست داریم که از طریق دانشمندان اهل سنت هم نقل شده است و همه از اوصاف درخشان و شخصیت ممتاز و احترام فوق‏العاده‏ى خدیجه سخن مى‏گویند: از جمله در احادیث فراوان از طریق علماى عامه و خاصه، آمده است که: کامل‌ترین و بهترین زنان از نظر ایمان چهار تن بوده‏اند که عبارتند از آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، مریم دختر عمران (مادر حضرت عیسى مسیح) خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر پیامبر اسلام. (6)
لذا به خاطر همین اوصاف و فضایل، همین شخصیت و بزرگوارى، همین کاردانى و شایستگى و عطوفت و درایت و سایر امتیازات فوق‏العاده‏ى آن بانوى عزیز بود که پیامبر اسلام، مادامى که خدیجه کبرى زنده بود، با زن دیگرى ازدواج نکرد و با آن که در آن زمان، شرایط خاص زمانى و مکانى و سنت‏هاى قومى و منطقه‏اى تعدد زوجات را به صورت امرى کاملاً عادى مى‏نگریست و مردان بسیارى در یک زمان چند همسر در خانه داشتند، و با آن که قوانین اسلام نیز با تحقق شرائط لازم این اجازه را در اختیار هر فرد عادى هم مى‏گذاشت - چه رسد به پیامبر خدا - باز رسول اکرم هم هرگز در طول حیات خدیجه از این حق خود استفاده نکرد.
در شرح اوصاف و فضایل خدیجه، سخن تمام نمى‏شود مگر آن که به مراتب فضل و دانش وى نیز اشاره کنیم و بگوییم که او زنى دانشمند، پرتجربه، بسیار فهیم، بسیار روشن‏بین و صاحب‌کمال بود. هر مسأله‏اى را به دقت بررسى مى‏کرد، هرگز بدون علم و اندیشه چیزى را نمى‏پذیرفت و بدون تفکر و تعمق حرفى نمى‏زد. در آغاز رسالت به محض آن که متوجه شد تغییرات غیر عادى در پیامبر ایجاد شده و حتى وضع جسمانى آن حضرت و اعمال و رفتار و حرکاتش دگرگون شده است، در آن شرایط حساس، با دقت و تدبر و تفکر ویژه‏اى که داشت، بهتر و دقیق‏تر از بزرگترین دانشمندان علم روانشناسى به اصل مسأله پى برد و با قاطعیت و صراحت اعلام کرد که تمام آن تغییرات و پیدایش آن وضع خاص جسمانى براى پیامبر، آثار یک دگرگونى و تحول عمیق روحى و معنوى است و هیچ عارضه‏ى دیگرى وجود ندارد.
در زمانى بعضى از آشنایان و اطرافیان از گوشه و کنار و گاه به طور جسته گریخته و گاه آشکارا براى تغییر حال پیامبر ابراز نگرانى مى‏کردند، خدیجه با روشن‏بینى خاص و درک هوشمندانه‏اش خطاب به پیامبر گفت: «خداوند تو را هرگز عاجز و ناتوان مى‏سازد (و به بیماری‌هاى سخت جسمانى که باعث عدم تعدل و زمینگیرى شوند دچار نمى‏کند) چون تو در زندگى خود همیشه صله‏ى رحم داشته و دارى، مهمانى مى‏دهى و مهمان‌دوستى و مهمان‏نوازى مى‏کنى، از مستمندان و درماندگان دستگیرى مى‏کنى و فریادرس مظلومان هستى.» (7)
نکته‏ى مهم آن که خدیجه در حساس‏ترین شرایط زندگى پیامبر اسلام - چه آن زمان که وجود مبارکش در آستانه‏ى نزول وحى قرار داشت و همه چیز دگرگون شده بود، و چه آن زمان که وحى الهى بر قلب پاکش نازل مى‏شد و جهانى را به لرزه درمى‏آورد - همواره رسول اکرم را به خوبى درک مى‏کرد. او را به طور صحیح شناخت و به واقعیت‏هاى والاى وجودش پى برد. رسالت او را به روشنى فهمید و آن را با تمام جانش پذیرفت و با همه‏ى توان خود در راه تثبیت و گسترش آن ایستادگى کرد. و به راستى که کمتر همسرى مى‏تواند این چنین حساس و فهمیده و با کمال و عمیق و عالم و واقع‏بین باشد.
چنین بانویى، با چنین اوصاف والایى، علاوه بر تمام امتیازاتش بهترین شریک غم و اندوه پیامبر نیز بود. و این صفتى است که هرگاه زنى منصف بدان باشد، یکى از مهم‌ترین عوامل موفقیت در زندگى مرد، و در تحکیم اصول و مبانى خانوادگى او به شمار خواهد رفت، به طورى که هرگز زیبایى و جمال و سایر نشانه‏ها و خصوصیات زنانگى نمى‏تواند جاى آن را پر سازند. توجه بدین امر، در زندگى خانوادگى خدیجه کاملاً مشهود و آشکار بود و اسناد معتبر حاکى از آن است.
«ابن‏اسحاق» یکى از سیره‏نویسان اولیه و معروف اسلام در این باره مى‏گوید: پیامبر اسلام هر چیز مکروهى را که مى‏دید و مى‏شنید و هر ناروایى را که بر او وارد مى‏گردید، محزون و متأثرش مى‏ساخت، هنگام بازگشت به خانه با خدیجه در میان مى‏گذاشت. و خداوند به وسیله‏ى خدیجه، آن مکروه و ناروا را فرج و گشایش عنایت مى‏فرمود. خدیجه همواره او را به ثبات و مقاومت دعوت مى‏کرد و با درایت و عطوفت خود دردها و رنج‏ها و آلام پیامبر را تسکین مى‏داد (و چنین شریک زندگى و غمگسار مهربانى همیشه یار و مددکار پیامبر بود) تا روزى که خدیجه از دنیا رفت و یک غمخوار فهیم و مصاحب و مشاور مهربان و صمیم از دست رفت...
این سیره‏نویس قدیمى نیز اعتراف مى‏کند که: مقام معنوى و اخلاقى حرمت بى‏مانند خدیجه به جایى رسید که مورد عنایت خاص الهى قرار گرفت. چنان که روزى جبرئیل به هنگام نزول وحى گفت: «اى پیامبر، سلام پروردگار یکتا را به خدیجه برسان.» پیامبر اسلام نیز به خدیجه گفت: «اى خدیجه، اینک جبرئیل درود پروردگار را به تو ابلاغ مى‏کند». آنگاه خدیجه در پاسخ گفت: «خداوند خود سلام است و آغاز سلام و درود از اوست، و درود و سلام بر جبرئیل...»

1- تذکرةالخواص، ج 2، ص 302 .

2- عمدة ابن بطریق، ص 24 .

3 - صحیح بخارى، جزو پنجم، باب 30، ص 114

4- همسران رسول خدا، ص 18. به نقل از استیعاب ابن عبدالبر.

5- منبر الاسلام و توفیق الاعلم .

6- استیعاب و صحیح بخارى.

7- سیره ابن‏هشام، ج1، ص 114- 116.



  • کلمات کلیدی :
  • 11 september 2001

    در تاریخ یازدهم سپتامبر سال 2001 م یکی از جنجالی ترین و مهمترین حوادث جهان در کشور امریکا به وقوع پیوست که نه تنها نقطه عطفی در تاریخ جهان بشمار می آید بلکه معادلات و مناسبات روابط بین الملل در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و... را دستخوش تحولات عمده ای کرده است.
    در این روز 4 فروند هواپیمای مسافری که از بوستون، لس آنجلس و نیوجرسی به مقصد 4 شهر مختلف در حرکت بودند، در یک زمان ربوده شدند و به مقصد وال استریت، کاخ سفید و پنتاگون که نماد قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی ایالات متحده امریکا بودند، پرواز کردند. نخستین هواپیما در ساعت 8:45 صبح خود را به یکی از برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی کوبید و وارد طبقه 73 آن شد

     و هواپیمای دوم کمتر از 20 دقیقه بعد خود را به ساختمان دیگر زد و پس از مدت کوتاهی برجهای دوقلو 118 طبقه ای با ارتفاع 410 متر در مقابل چشم همگان فروریختند. در همین زمان جورج دبلیو بوش رئیس جمهور امریکا که در محل نامعلومی مخفی شده بود، خبر داد که امریکا دچار حمله ای تروریستی شده است و اعلام حالت فوق العاده را برای این کشور ضروری دانست.
    دقایقی بعد نیروی هوایی این کشور اعلام کرد که پرواز در سراسر امریکا ممنوع اعلام شده است. اما این اخطار مانع از آن نشد که هواپیمای سوم با ساختمان پنتاگون برخورد کند. این حادثه بین المللی با توجه به اخبار منتشر شده بعد از آن دارای ابعاد بسیار مهمی می باشد. مثلاً در بعد داخلی، ایالات متحده که با بهره گیری از ابزار پیشرفته و تقویت سازمان سیا چنین القا می کرد که هیچ خطری نمی تواند امنیت این کشور را آسیب بزند و به زعم خود به دنبال برنامه ریزی برای امنیت نظام بین الملل بود یکباره گرفتار مصیبت بزرگی شد و در درون خاک امریکا مورد حمله قرار گرفت.

    در بعد بین المللی نیز دولت نظامی گرا و مداخله جوی بوش فرصت مناسبی برای تحقق برنامه های از پیش طراحی شده خود در نقاط مختلف به خصوص منطقه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه را پیدا کرد و پس از مدتی با سوء استفاده از افکار عمومی و به بهانه دخالت طالبان در این فاجعه و حضور آنها در افغانستان این کشور را اشغال کرد. نکته آخر این که با وجود گذشت 7 سال از این حادثه دلخراش هنوز هم ناگفته های بسیاری در پرده ابهام قرار دارد



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    تقویم وقایع ماه مبارک رمضان

      1 رمضان :

                           نزول کتاب آسمانی صُحف بر ابراهیم خلیل الله(ع)

      3 رمضان :

                           نزول کتاب آسمانی انجیل بر حضرت عیسی(ع)

      4 رمضان :

                           هلاکت زیاد بن ابی

       6 رمضان :

                           نزول کتاب آسمانی تورات بر حضرت موسی(ع)

                           ولایت عهدی امام رضا(ع)

      7 رمضان :

                           وفات حضرت ابوطالب(ع)

       10 رمضان :

                           وفات حضرت خدیجه کبری(س)

                           وصول نخستین نامه کوفیان به امام حسین(ع)

      12 رمضان :

                           نزول کتاب آسمانی `زبور` بر حضرت داوود(ع)

                           ایجاد عقد اخوت میان مسلمانان از سوی پیامبر(ص)

      15 رمضان :

                            میلاد مسعود امام حسن مجتبی(ع)

                           حرکت مسلم بن عقیل(ع) به سوی کوفه

      17 رمضان :

                           وقوع غزوه بدر

                           وفات عایشه در مدینه

      19 رمضان :

                           ضربت خوردن حضرت علی(ع) در مسجد کوفه

       20 رمضان :

                           فتح مکه معظمه به دست پیامبر(ص)

                           وفات حضرت موسی(ع)

      21 رمضان :

                            شهادت حضرت علی(ع)

                           آغاز خلافت امام حسن مجتبی(ع)

                           به آسمان رفتن حضرت عیسی(ع)



  • کلمات کلیدی :
  • 27 سال پیش درروز  8 شهریور سال 1360 هجری شمسی

    محمد علی رجائی رئیس جمهور و حجت الاسلام محمد جواد باهنر براثر انفجار بمب در دفتر نخست وزیری به شهادت رسیدند. 

     این انفجار که تو طئه آن را آمریکای جهانخوار طراحی کرده بود به دست عوامل خود فروخته انجام گرفت.

     شهید رجائی فعالیت خود را در کسوت معلمی آغاز کرد و در اثنا ی مبارزه با رژیم طاغوت بارها دستگیر و زندانی شد.در سال 1357با پیروزی انقلاب اسلامی اززندان آزاد شد و یک سال بعد درمقام نماینده منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سپس به نخست وزیری رسید.

     درسال1360هجری شمسی با رأی مردم به ریاست جمهوری انتخاب شد و درهمین سمت نیز به شهادت رسید. دیگر همرزم او شهید باهنر ازخادمان واقعی این مرزو بوم و دین مبین اسلام بود. وی سالها دربطن مبارزات حق جویانه مردم با رژیم ستمشاهی قرارداشت.

     شهید باهنر درکنار تعلیم و تعلم همگام با ملت مسلمان ایران مبارزات سیاسی خود را بطور جدی ادامه داد و دراین راه بارها و بارها زندانی شد. سرانجام درسال1357هجری شمسی به فرمان امام خمینی(ره) رهبرکبیرانقلاب اسلامی مأمور برنامه ریزی و تنظیم اعتصابات برضد رژیم شد. دکترباهنر در زمان ریاست جمهوری شهید رجایی به نخست وزیری برگزیده شد و به خدمت به مردم پرداخت. ازجمله تألیفات دکتر باهنر «فروغ اندیشه» را می توان نام برد

    با انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام (ره) و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر، که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت ها و بیان اهداف و برنامه های آینده دولت،

    هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می باشد. علت نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند. روحشان شاد

    گزیده ای از بیانات امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت

    مظلومانه آقایان رجایی و باهنر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ...منطق ما، منطق ملت ما، منطق مؤمنین ، منطق قرآن است «انالله وانا الیه راجعون» با این منطق هیچ قدرتى نمى تواند مقابله کند. جمعیتى که، ملتى که، خود را از خدا مى دانند و همه چیز خود را از خدا مى دانند و رفتن از اینجا را به سوى محبوب خود مطلوب خود مى دانند، با این ملت نمى توانند مقابله کنند.

    ...آنها گمان مى کنند که با ترور شخصیت ها، ترور اشخاص ، مى توانند با این ملت مقابله کنند و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعى که ما شهید دادیم ملت ما منسجم شد.

    ملتى که قیام کرده است در مقابل همه قدرت هاى عالم ، ملتى که براى اسلام قیام کرده است ، براى خدا قیام کرده است ، براى پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است ، این ملت را با ترور نمى شود عقب راند. آنها گمان مى کنند که افکار مؤمنین و ملت به پا خاسته ما همچون افکار غربزده ها و غرب است که جز به دنیا فکر نمى کنند و جز متاع دنیا را نمى بینند.

    ... گرچه خود واقعه و خود این افرادى که شهید شده اند در نظر همه ما عزیز و ارجمندند و آقاى رجایى  و آقاى باهنر  هر دو شهیدى هستند که با هم در جبهه هاى نبرد با قدرتهاى فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهید رجایى به من گفتند که من 20 سال است که با آقاى باهنر همراه بودم ، و خداوند خواست که با هم از این دنیا هجرت کنند و به سوى او هجرت کنند.

    ... شهادت این دو بزرگوار براى من بسیار مشکل است ولی در عین حال مى دانم که آنها به رفیق اعلا متصل شده اند و براى آنها آرامش ‍ هست و این طور گرفتارى هایى که الان براى ما هست دیگر براى آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت به آنها و به خانواده هاى آنها و ملت اسلامى تبریک عرض مى کنم که چنین شهدایى تقدیم مى کنند.

    ...آن کوردلانى که گمان کرده اند که جمهورى اسلامى با نبود چند نفر بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها افکارشان ، افکار اسلامى نیست و از اسلام خبرى ندارند و از ایمان اطلاعى ندارند و افکارشان ، افکار مادى است و براى دنیا کار مى کنند و به هواى دنیا هستند.

    ... حکومت ما و افرادى که در راس حکومت بودند از همین مردم هستند و از اشخاصى نیستند که از آن بالاها، یعنى آن پایین ها آمده باشند و حکومت کرده باشند بر ملت ، از این جهت ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به این که وقتى که این شهدا نباشند، به جاى آنها داوطلبانى براى شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عین حال که براى این شهدا متاثر هستیم و اینها اشخاص ارزنده اى براى ملت ما و براى جمهورى ما بودند لکن ما باز به دنبال آنها افراد داریم و اشخاص متعهد داریم و اشخاص مؤمن متعهد به اسلام داریم و دنبال او ملت داریم و ملتى که هیچ گونه عقب نشینى در این مسائل نخواهد کرد و به این ترتیب جمهورى اسلامى آسیبى نخواهد دید...

    ...در زمان هاى سابق ، زمان رژیم هایى ، که در سابق بودند، رژیم هایى سلطنتى وضع این طور بود که اگر یک سلطانى کشته مى شد یا مى مرد کشور به هم مى خورد. نکته این بود که آن سلطان و عمال آن سلطان به قدرى ظلم کرده بودند بر مردم و بر توده هاى میلیونى مردم که به مجرد این که او از بین مى رفت خود مردم قیام مى کردند بر ضد حکومت ، لکن جمهورى اسلامى ما وضعى دارد که خود ملت یک فردى را مى آورند و خود ملت یک فردى را کنار مى گذارند و خود ملت وقتى که یک فردى شهید شد به جاى او باز یکى را انتخاب مى کنند و خود را از دولت مى دانند و دولت را از خود مى دانند و خود را از رئیس جمهورى مکتبى مى دانند و رئیس جمهورى مکتبى را از خود مى دانند. از این جهت ولو این که رئیس جمهور شهید بشود، نخست وزیر شهید بشود و هر مقامى شهید بشود، ملت ما هیچ خم به ابرو نمى آورند و کسان دیگر را به جاى آنها انتخاب مى کنند.

    ... اگر صدراعظمى در زمان سابق کشته مى شد امکان نداشت که مردم ، توده مردم ، بازار مردم هیچ عکس العملى از خود نشان بدهند الا سرور، الا مسرت .

    و امروز که دو نفر شهید معظم از ما رفته است سرتاسر کشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر کشور ما انسجام خودش را حفظ مى کند و حفظ کرده است و فردا که اعلام مى کنند و براى انتخاب رئیس ‍ جمهور، همه این مردم براى انتخاب حاضرند.

    من مى دانم که در خارج الان عنصرهایى که با این جمهورى اسلامى بلکه با اسلام مخالف هستند خواهند گفت که این دو نفر که شهید شدند ایران به هم مى خورد و خواهند گفت که در عزاى اینها مردم بى تفاوت بودند یا خوشحال بودند و آنها با این که مى دانند، کوردلانه این طور انتشارات و تبلیغات را انجام مى دهند، الان ببینید که سرتاسر کشور ما امروز در سوگ هستند و در همه خیابان ها و کوچه ها و بازارها در سوگ نشسته اند.

    ...ملت ما این طور است ، اگر بعد از این هم خداى نخواسته اشخاصى شهید بشوند ملت ما همین ملت است و نهضت ما همین نهضت . و آن عمده این است که کارى که براى خداست ، نه براى افراد، نه براى اشخاص ، نه براى شخصیت ها، این کار رکود نمى کند با رفتن افراد و با رفتن شخصیت ها. کشورى از رفتن شخصیت هاى خود تزلزل پیدا مى کند که ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند، اما کشورى که دل او به خدا پیوسته است و براى خدا قیام کرده است و از اول ، نه شرقى و نه غربى و جمهورى اسلامى را ندا داده است و با بانگ «الله اکبر» صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه حاضر شده اند و این نهضت را و این انقلاب را به پا کرده اند، همین ملت هستند، براى این که خدا هست .

    رجایى و دیگران اگر نیستند خدا هست.

    خداى تبارک و تعالى از اول با شما بوده است که شما در صحنه باشید و ان شاء الله هستید و خواهید بود، خداى تبارک و تعالى شما را پشتیبانى مى کند و شما قوى خواهید بود.



  • کلمات کلیدی :
  • فکرکردن نداره»
    87/5/30 2:44 ص

    وقتی نمیتونی به خودت مسلط باشی چطور میخواهی برای بخشی از کارهای جامعه برنامه ریزطی و مدیریت کنی؟؟؟

    بله خود شما هستم جناب مشایی..

    فکر کردن نداره واقعا این خود شمائید؟              ؟آیت‌الله نوری‌همدانی مشایی را به حضور نپذیرفت!!!

    اخه به چه قیمت حاضر شدی این حرفها و حمایت هارا داشته باشی؟

    چرا وقتی میخواهد وخود کشی کنی طناب رو گردن کس دیگری می اندازی بابا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    میترسم   آخرش خودتم بیایی بگی خواب بودی و یا چی بگم خام شدی و از اینجور حرفها...

    ولی این نشد قیمت این کارهای رو حتما نمیدونی چقدره اما بهت بگم نمیتونی قیمت شو بپردازی مثل همه اونهایی که قبل از تو خودشونو  فروختن.....!!!!!!!

    الان  دیگه صبر جایز نیست.

    شما هم بیاید نظر بدین..!!!!

    ما نگوییم بد و میل به ناحـق نکنیم 

    جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم   

    عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است

    کار بد مصلحت آن اسـت که مطلق نکنیم

    رقم مغلطه بر دفتـر دانـش نزنیم

    سر حق بر ورق شـعبده ملحق نکنیم

    شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد

    التفاتـش به می صـاف مروق نکنیم   

    خوش برانیم جهان در نظر راهروان

    فکر اسـب سیه و زین مغرق نکنیم   

    آسمان کشـتی ارباب هنر می‌شکند

    تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم   

    گر بدی گفت حسـودی و رفیقی رنجید

    گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم   

    حافظ ار خصـم خطا گفت نگیریم بر او

    ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم.

    (خواجه حافظ شیرازی)



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <      1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی