سفارش تبلیغ
صبا ویژن







به نام خداوند عادل

عدالت طلبی یکی از ویژگیهای فطری وذاتی انسان به عنوان یک موجود اجتماعی است که اگر بر اثر هواها وهوسها و ترسهابر روی آن پرده غفلت کشیده نشود یکی از بهترین راهنمایان بشربه سوی سعادت اجتماعی خواهد بود. بنابراین همواره در طول تاریخ می بینیم که افراد ستمدیده و مظلوم به دنبال فردی مصلح و عادل هستند تا آنها را یاری کند و عدالت را به جامعه برگرداند.
در قدرت و توان مقام مدعو برای موفقیت هیچ شک و ابهامی نیست چرا که همیشه مردم پس از شناخت و علم بر تواناییهای وی تصمیم بر دعوتش می گیرند و او را برخود برتری می دهند اما امر موفقیت و پیروزی بر ظالمان و ستمگران بستگی به این دارد که دعوت کنندگان تا چه حد انسانهای ریشه داری باشند و کلام آنان تا چه اندازه از ریشه و اساس محکمی برخوردار باشد.
نمونه ای از این دعوتها و عدالت طلبیها و اصلاح طلبیها نامه هایی بود که پس از مرگ معاویه پسر ابوسفیان(علیهما اللعنه) توسط اهل کوفه برای حضرت حسین پسر امیرالمومنین(علیهما السلام) فرستاده شد. نامه هایی با این مضامین که با به درک واصل شدن خلیفه دروغین وستمگر زمین و زمان آمادگی آنرا دارد تا امیری عادل ومصلحی شایسته که به حق خلیفه و جانشین رسول خدا(روحی فداه) هست بیاید و بر ما حکومت کند تا از نعمات این حکومت عدل و قسط بهره مند گردیم. اما در چنین ایامی که مسلمین باید برای جشن عید بزرگ ایثار و گذشت، عید سعید قربان آماده شوند نماینده ای از سوی این امام عادل برای نگارندگان نامه می آید تا از آنان بیعت بگیرد و ریشه دا بودن نامه ها را تایید کند، این در حالیست که اهل کوفه ترسها و هوسها را جایگزین ایثار و فداکاری می نمایند و بی ریشه بودن نامه های عدالت طلبان با ریخته شدن خون مسلم پسر عقیل(علیهما الرحمه) نمایان می گردد.
نمونه ای دیگر از این دعوتها و عدالت طلبیها و اصلاح طلبیها دعوت مردم آخرالزمان از جانشین بحق رسول خدا(روحی فداه) در زمان خودشان است که در قالب گریه ها و ناله ها و نامه ها و وبلاگها و سایتها خودنمایی می کند. باز هم در توان آخرین امام(روحی فداه)  برای  اصلاح جامعه شکی نیست اما آنچه که مهم است و زمان وقوع این امر را مشخص می کند ریشه دار بودن یا بی ریشه بودن این دعوتهاست.
با اینکه دوران امامت این امام عدالت گستر بسیار طولانی شده، شیعیان همواره در دورانهای مختلف با برخورد خوب خود نسبت به جانشینان این امام که با عنوان « رواة احادیثنا» ایشان را مشخص نموده است برتری خود نسبت به کوفیان آن زمان نشان داده اند و اثبات کرده اند که ایثار وفداکاری در نزد اینان برتر و بالاتر از هواها و هوسهاست که نمونه بارز و ملموس آن را می توان در سه واقعه ( انقلاب اسلامی – دفاع مقدس ایران – مقاومت اسلامی لبنان ) مشاهده کرد. دشمنان نیز با درک این مسئله دست به تهاجمات و شبیخون ها و ناتوهای گوناگونی زده اند ریشه این دعوتها را خشکانده و به عدالت طلبی کوفیان تبدیل کنند.
هم اکنون آنچه بر ما لازم است این است که از شهادت مسلم پسر عقیل(علیهما الرحمه) درس بگیریم و بیش از پیش بیندیشیم که نامه های عدالت طلبانه ما ریشه دار است یا بی ریشه؟!!!



  • کلمات کلیدی :
  • بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام علیکم
    ایام دهه کرامت و ولادت امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(درود ورحمت خدا بر ایشان باد) را تبریک میگم.
    این هفته شاهد اتفاقی بودم که برام سنگین تموم شد و منتظر بودم تا توی اولین فرصت در باره اش بنویسم.
    کم پیش میاد اخبار مجلس رو از رادیو پیگیری کنم. معمولا اخبار رو از رسانه های نوشتاری و یا اخبار شب تلویزیون پیگیری می کنم اما روز استیضاح وزیر کشور بر حسب اتفاق جایی بودم که عده ای داشتن از رادیو پخش مستقیم استیضاح رو گوش می کردن و من هم توفیق اجباری نصیبم شد تا پخش مستقیم گوش بدم ببینم نماینده هامون چجور آدمایی هستن.
    کاری به اینکه استیضاح خوب یا بد بود ندارم، کاری به حرکتهای ارزشی و اخلاقی و یا حرکتهای غیر ارزشی و غیراخلاقی که در این ماجرا پیش اومد هم ندارم، نمیگم مهم نیستنا اتفاقا خیلی هم مهم هستن اما موضوع حرفم تواین پست اینا نیست.
    داشتم استیضاح رو گوش می کردم که دیدم نزدیکه اذان ظهر شد، آماده می شدم برم نماز که شنیدم رئیس مجلس هم اعلام کردن چند دقیقه مونده تا اذان ظهر، خوشحال شدم که مسئولین ما حواسشون به نماز هم هست اما در کمال ناباوری شنیدم آقای رئیس که نماینده مردم قم هم هستن سئوال بی شرمانه ای پرسید
     پرسیدن که بریم نماز یا جلسخ رو ادامه بدیم؟
    خیلی جای تعجب داره، رئیس مجلس شورای اسلامی در جمهوری اسلامی که از قم هم رای آورده میپرسه بریم نماز یا کارمون انجام بدیم
    یعنی این آقا که از خانواده اهل علم هست جایگاه نماز اول وقت رو نمیدونه؟ یا جو گرفته بودتش؟
    از این حرکت ناشایست و باور نکردنی بدتر تصمیم دور از انتظار نماینده ها بود
    آخه آقای رئیس اعلام کرد 161 نفر رای دادن که نماز رو بیخیال  جلسه رو ادامه بدیم و کردان به حرفاش ادامه داد
    کجای دین اسلام هست که برای خوندن نمازاول وقت باید رای گیری کرد؟
    کجای سیره اهل بیت(درود ورحمت خدا بر ایشان باد) هست که جلسه ای به این شکل که ساعتها طول خواهد کشید از نماز اول وقت مهم تره؟
    کی از امام خمینی(رحمت خدا بر ایشان باد) و مقام معظم رهبری و مسئولین شنیدید که کار بر نماز مقدمه؟ مگه جمله شهید رجایی فراموش شده که «به نماز نگویید کار دارم»؟
    بدتر از نماینده ها کار ماست چون وقتی سرچ کردم دیدم کسی با این حرکت وقیح و ضدارزشی نمایندگان کار نداشت و همه فقط بحثهای سیاسی در موافقت یا مخالفت با استیضاح رو مطرح کردن و اصلا نمیگن اینایی که برای نماز اهمیت قائل نیستن چجوری رای آوردن!!! نه اعتراضی نه تذکری
    برای یاد آوری به آقایون نماینده و طرفدارانشون لازم میدونم نمونه های از مولود این ایام حضرت امام رضا و رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی مطح کنم گرچه نمونه خودتون زیاد دارین از حضرت سیدالشهدا گرفته تا مقام معظم رهبری ولی بد نیست اینا رو بخونیم تا یادآوری بشه:

    امام هشتم(درود ورحمت خدا بر ایشان باد)خود نیز چنین بود و به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی‏داد حتی در مهمترین جلسات سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیت می‏داد. روایت زیر نشانگر این واقعیت است:
     به دستور مأمون، علمای برجسته از فرقه‏های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می‏شدند و امام رضا(درود ورحمت خدا بر ایشان باد) با آن‏ها مناظره و بحث می‏کرد. در یکی از مجالس «عمران صابی» که از دانشمندان بزرگ بود، در مجلس حاضر شد و درباره توحید با امام رضا(درود ورحمت خدا بر ایشان باد) وارد گفتگو گردید در آن جلسه امام سؤالهای او را با حوصله، متانت، استدلالهای قطعی و روشن پاسخ داده و او را به سوی توحید متمایل کرده بود هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزی به تحول درونی آن دانشمند زبردست صابئین(صابئین گروهی هستند که خود را پیرو حضرت یحیی می‏دانند و به دو دسته موحد و مشرک تقسیم شده‏اند) نمانده بود حضرت رضا(درود ورحمت خدا بر ایشان باد) احساس کرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است. امام(درود ورحمت خدا بر ایشان باد) به مأمون فرمود: وقت نماز فرا رسید.
     عمران صابی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم(درود ورحمت خدا بر ایشان باد) بهره‏هائی برده بود با التماس گفت: آقای من! گفتگو و پاسخهای خویش را قطع نکن دل من آماده پذیرش سخنان شما است. امّا حضرت رضا(درود ورحمت خدا بر ایشان باد)تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبی ندارد نماز را می‏خوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد.  در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفتگو ادامه داده و پاسخ‏های روشنگرانه خویش را ارائه نمود.
    ( توحید صدوق، ص ???؛ حیاة الامام رضا(ع)، ج ?، ص‏???.)

    حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی (رحمت خدا بر ایشان باد) نقل می کردند: روزی که شاه فرار کرد ما در نوفل لوشاتو بودیم، پلیس فرانسه خیابان اصلی نوفل لوشاتو را بست، تمام خبرنگاران کشورهای مختلف از آفریقا، از آسیا، از اروپا و امریکا آن جا بودند و شاید صد و پنجاه دوربین فقط صحبت امام را مستقیم پخش می کردند.باور کنید به تعداد این جمع شما خبرنگار در آن جا بود، برای این که خبر بزرگ ترین حادثه سال را مخابره کنند. شاه رفته بود و آن ها می خواستند ببینند امام چه تصمیمی دارند، امام بر روی صندلی در کنار خیابان ایستاده بود، تمام دوربین ها بر روی ایشان متمرکز شده بود. امام چند دقیقه صحبت کردند و مسایل خودشان را گفتند. من کنار ایشان ایستاده بودم. یک مرتبه برگشتند و گفتند: احمد ظهر شده؟ گفتم: بله، الان ظهر است . بی درنگ امام گفتند: والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته . شما ببینید در چه لحظه ای امام صحبت هایشان را رها کردند . برای این که نمازشان را اول وقت بخوانند. یعنی در جایی که تلویزیون های سراسری که هر کدام میلیون ها بیننده دارد، سی.ان.ان امریکا بود، بی.بی.سی لندن بود تمام تلویزیون ها چه در امریکا و چه در اروپا بودند .خبرگزاری ها همه بودند، آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، رویتر و تمام خبرنگاران روزنامه ها، مجلات، رادیو تلویزیون ها در چنین موقعیت حساسی امام حرفشان را قطع کردند و رفتند سراغ نماز .

    (منبع : برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره)، ج3،ص57و58 ، خاطرات یادگار اما ص???)



  • کلمات کلیدی :
  • ما و عبدالعظیم»
    87/7/25 5:49 ع

    سلام علیکم
    سالروز وفات عالم بزرگ و محدث عالیقدر حضرت عبدالعظیم حسنی(رضوان خدا بر ایشان) را تسلیت عرض می‌کنم.
    حضرت عبدالعظیم(رضوان خدا بر ایشان) الگویی بزرگ و نعمتی ارزنده برای ما هستند اما متاسفانه برخی به دلیل کم اطلاعی ایشان را با سایر امامزاده‌ها یکی می‌دانند.
    قصد ندارم
    زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی(رضوان خدا بر ایشان) را براتون بنویسم بلکه برای آشنایی با ایشون می‌تونید از اینجا استفاده کنید.
    همونطور که می‌دونید حضرت عبدالعظیم حسنی(رضوان خدا بر ایشان) کسی هستند که امام هادی (درود و رحمت خدا بر ایشان) در رابطه با وی فرموده‌اند که « تو بحق دوست ما هستی» و همینطور فرموده‌اند که« کسیکه عبدالعظیم(رضوان خدا بر ایشان) را در ملک ری زیارت کند ثواب زیارت سیداالشهدا(درود و رحمت خدا بر ایشان)در کربلا نصیب او می‌شود»
    نکته مهمی است، ثواب زیارت یک عالم که از سادات هست و چهار پشت او به امام میرسه با ثواب زیارت امام بزرگواری که در دامان پیامبر اسلام پرورش یافته و چندین قربانی در راه خدا داده وآنچنان جهادی نموده و به آن وضع به شهادت رسیده یکی است.
    جای تأمل داره
    خیلی از ماها هم از جهادگران سالهای گذشته خودمون که در دوران هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدن یاد می‌کنیم و آرزو می‌کنیم جای اونها باشیم
    خیلی از ماها تو در و دیوار منزل و محل کار و ماشین عکس شهدا رو می‌زنیم و بهشون ابراز علاقه و ارادت می‌کنیم
    اما آیا کاری کردیم که زیارت قبر ما با زیارت قبر همت و چمران و ... مساوی باشه؟ یا فقط قراره زبانی ابراز علاقه کنیم و همیشه عکسهاشون رو به یدک بکشیم؟
    به نظرم رسید سه تا نکته مهم تو زندگی حضرت عبدالعظیم حسنی(رضوان خدا بر ایشان) هست که اگر ما هم رعایت کنیم به این نقطه نزدیک تر میشیم و نه تنها خدا و پیامبران و ائمه و ملائکه، بلکه شهدایی که نسبت به اونا ابراز علاقه می‌کنیم از ما راضی و خشنود می‌شن.
    خیلی کوتاه عرض کنم خدمتتون سه ویژگی بارز حضرت عبدالعظیم(رضوان خدا بر ایشان) که باید روی آنها تأمل کنیم اینها هستن:

    1) حضرت عبدالعظیم(رضوان خدا بر ایشان) همیشه در پی کسب علم دین بودن همه سئوالات دینی خود را از اهل بیت که اعلم زمانشون بودن می‌پرسیدن تا علم دینی و معرفت ایشون تکمیل بشه تا جاییکه در تاریخ اومده وقتی ایشون به ری اومدن با اینکه مخفیانه زندگی می‌کردن اما محل اقامتشون شده بود محل رجوع شیعیان و همه سئوالات و شبهات دینی را پاسخ می‌دادن و با خرافات مبارزه می‌کردن
    این حرکت جهاد علمی است،‌ عبدالعظیم حسنی(رضوان خدا بر ایشان) نگفت که به اقتدا از امام حسین باید شمشیر دست بگیرم و قطعه قطعه بشم تا به چنین و ثواب و فیضی نائل بشم بلکه به اقتضای زمان خودش وارد مبارزه با دشمنان دین شد
    2) در زندگینامه ایشون اومده که ایشون عقائدش رو به امام هادی(درود و رحمت خدا بر ایشان)عرضه کرد تا تمام افکار و اعتقادات خودش را چک کنه. این به ما می رسونه که انسان باید افکار و اعتقادات خودش رو چک کنه و تحت کنترلش باشه تا دچار تندروی و کندروی نشه. حالا اینکه شخصی بخواد عقائدش رو به امام زمانش عرضه کنه اینو نمی‌رسونه که خودش باید روزانه و مرتب اعمال و افکارش رو تحت کنترل داشته باشه؟ آیا میشه که آدم اولین کنترل خودش رو با امام زمانش انجام بده؟ یا باید با تفکر و تعمق و مطالعه مسائل سطحی و پیش پا افتاده رو حل کنه و برای چک نهایی خدمت امامش برسه؟
    3) زیاد شنیدیم که حضرت عبدالعظیم(رضوان خدا بر ایشان) اهل بخشش بودند و به قول آیت الله مجتهدی تهرانی(خدا رحمتشون کنه) ریزش داشتن. تا جاییکه قرآن را با دست خود می‌نوشتند و درامد حاصل از فروش اون رو به مستحقان و نیازمندان می‌دادن.
    حال جای این سئوال باقی است که اگر ما این خصوصیات رو پیدا نکنیم می‌تونیم امیدوارم باشیم که ادامه دهنده راه شهدا هستیم؟
    آیا می‌تونیم ادعا کنیم که دوستدار اهل بیت(ع) هستیم؟
    آیا بدون این کارها میشه جایگاه و منزلتی پیدا کرد؟



  • کلمات کلیدی :
  • عجز وهابیون»
    87/6/29 7:44 ص

     

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام علیکم
    فرقه ضاله وهابیت فرقه ای است که نزدیک به 315 سال پیش به دست انگلیسیها و با همکاری تعدادی از افراد ساده لوح و  طماع و دنیادوست تشکیل شد و از بدو تشکیل به دروغ خود را  به عنوان فرقه ای از مسلمانان معرفی کردند که هنوز عده ای از مسلمین به علت آگاهی کم آنها را شاخه ای از مسلمانان می دانند. در طول تاریخ بارها و بارها شاهد بودیم که این افراد به دلیل اینکه نمی توانستند با منطق و استدلال شیعه مقابله کنند متوسل به زور شده و حرکات ناشایست و غیر اخلاقی و حتی غیر عقلانی در برابر شیعیان از خود نشان داده اند که عمده آن را در عربستان سعودی و در برابر حجاج بیت الله الحرام شاهد بوده و هستیم.
    اکنون که با حضور طلاب و روحانیون بالاخص مراجع عظام تقلید در دنیای مجازی شاهد گسترش روز افزون فرهنگ شیعه در جهان هستیم و بسیاری از مردم دنیا با مراجعه به سامانه های الکترونیکی مراجع تقلید و علما که عمدتا به چند زبان می باشند بیشتر از پیش با فرهنگ و اعتقادات  شیعه آشنا می شوند شاهد یک حرکت غیر اخلاقی دیگر از وهابی ها بودیم که  این بار این حرکت غیراخلاقی در دنیای مجازی و با هک سایتهای شیعه به خصوص سایت تعدادی از مراجع تقلید انجام شد.
    نکته مهم این است که با این حرکت غیراخلاقی که نشأت گرفته از عجز و ناتوانی وهابی ها در برابر منطق شیعه است نه تنها وهابی ها به امتیازی نرسیدند بلکه چهره واقعی آنها بیش از پیش برای جهانیان شناخته شد و آزادگان و جوانمردان دنیا بیشتر از گذشته به حقانیت اعتقادات شیعیان پی بردند.
    همچنین بر طلاب و روحانیونی که در دنیای مجازی فعالیت دارند و با مدیریت سامانه های الکترونیکی و وبلاگها به گسترش فرهنگ تشیع می پردازند لازم است تا فعالیتهای خود را بیشتر کرده و این انسانهای بی منطق را با مطالب علمی و مستدل خود به تکه ها ی فراموش شده تاریخ تبدیل کنند. حتی در این راه لازم است همانطور که در دوران دفاع مقدس روحانیون حاضر در جنگ از جهادگران جبهه های حق علیه باطل مسائل نظامی و مربوط به سلاح را می آموختند اکنون نیز روحانیون فعال در جبهه های مجازی علوم مربوط  به  مسائل تخصصی رایانه ای را از جهادگران مجازی بیاموزند و در حفظ و صیانت نوشته ها و محصولات فرهنگی اعتقادی خود آنها را بکار بندند.



  • کلمات کلیدی :
  •  

    ولادت با سعادت امام حسن مجتبی (ع) مبارکباد

    امام حسن مجتبی علیه السلام پیشوای دوم جهان ‏تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده علی‏ علیه السلام با دختر گرامی پیامبر اسلام ‏صلی الله علیه و آله و سلم بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه ‏دیده به جهان گشود.
    حسن بن علی علیه السلام بیش از چند سال از دوران جد بزرگوارش را درک نکرد زیرا او تقریبا هفت ‏سال بیش‏ نداشت که پیامبر اسلام بدرود زندگی گفت.پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تقریبا سی سال در کنار پدرش ‏امیر مؤمنان ‏علیه السلام قرار داشت و پس از شهادت علی‏ علیه السلام (در سال 40 هجری) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده گرفت و در سال 50 هجری با توطئه معاویه ‏بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگی به درجه شهادت ‏رسید و در قبرستان «بقیع‏» در مدینه به خاک سپرده شد.

    انسان موجودی متعالی و دارای استعداد رسیدن به کمال است و برای سیر تکاملی خویش نیازمند پیروی از یک روش تربیتی قوی و کامل می‏باشد. انسان فاقد تربیت، فاقد همه چیز است، پس باید به دنبال تربیت روح و روان خویش باشد.
    امام مجتبی علیه السلام در زمینه ضرورت تربیت روحی و معنوی انسان و تغذیه روان او می‏فرماید: «عجبت لمن یتفکر فی ماکوله کیف لا یتفکر فی معقوله، فیجنب بطنه ما یؤذیه و یودع صدره ما یردیه» (1) تعجب می‏کنم از فردی که در غذای جسمانی خود فکر می‏کند (که سالم و بهداشتی باشد) اما در غذای روح و جان خویش نمی‏اندیشد، در نتیجه شکم خود را از غذاهای زیانبخش حفظ می‏کند ولی سینه‏اش را در مقابل آن چه آن را پست می‏گرداند رها می‏کند.»
    از طرفی پیامبر بزرگوار اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بهترین الگوها برای تربیت و تکامل هستند لذا در ادامه ??مورد از ویژگیهای امام حسن مجتبی علیه السلام را شمارش می کنیم تا جرقه ای باشد برای یافتن مسیر و حرکت بسوی تکامل:

    ?) خداباورى

    شیخ صدوق در کتاب شریف «امالى» از امام جعفر صادق علیه‏السلام نقل مى‏کند:حضرت مجتبى علیه‏السلام عابدترین مردم روزگار خویش بود و زاهدترین و برترین. وقتى وضو مى‏گرفت، بند، بندش مى‏لرزید و رنگ چهره آسمانیش به زردى مى‏گرائید. وقتى از راز این حالت مى‏پرسیدند، فرمود: کسى که در برابر پروردگارعرش مى‏ایستد، شایسته است که از دلهره رنگش زرد شود و اندامش بلرزد.(?)وقتى به آستان مسجد مى‏رسید، سر را به سوى آسمان بلند مى‏کرد و چنین مى‏گفت:«الهى ضیفک ببابک، یا محسن قداتاک المسى، فتجاوز عن قبیح ما تعلم منّى بجمیل ماعندک یاکریم »خدایا! مهمانت بردرخانه است، اى نیکوکار! بدرفتار، به سویت آمده است، اى خداى کریم به زیبایى‏هایى که دارى از زشتیهاى که از من مى‏دانى درگذر.(?)

    ?) عزّت طلبى

    زندگى پیشوایان اهل‏بیت علیهم‏السلام اسوه حیات طیّبه و برتر است و هرکدام به تنهایى در اسوه بودن، کامل‏اند؛ گرچه آگاهى ما از اهداف و ابعاد وجودى و اقدامات آنان محدود و ناقص است و هرکس به یک زاویه یا چند بعد، از سیماى آنان نظاره مى‏کند و بر اساس نیازهاى جامعه در هر عصر، یکى از ویژگى‏هاى آنان بیشتر مى‏درخشد.این فکر که مجموعه معصومین علیهم‏السلام مقتداى کامل بشریت هستند. ولى هر کدام فقط در میدانى مشخص، اسوه‏اى شایسته و نیکویند؛ نه اسوه‏اى جامع و تمام عیار، اندیشه‏اى ناتمام است. این فرضیه مى‏گوید امام حسین علیه‏السلام فقط اسوه جهاد و مبارزه است و امام مجتبى علیه‏السلام اسوه حلم، نرمش و بردبارى. امام صادق علیه‏السلام اسوه دانشورى و امام هشتم الگوى رضا به رضاى الهى و...
    ما این تحلیل و تفکّر را نادرست مى‏دانیم همه ائمه در تمام ابعاد زندگى، برترین انسان روزگار خویش بوده‏اند، و نه تنها در یک بخش از باب نمونه تنها امام حسین علیه‏السلام سمبل عزّت‏مندى و عزّت‏گرایى و عزّت گسترى نبوده و نیست. سبط اکبر پیامبر هم امام عزّت و سرافرازى براى همه عصرها و نسل‏هاست. او انگشترى عقیق سرخ داشت که نقش نگین آن عبارت «العزّة للّه» بود.(?) و امام باقر علیه‏السلام نیز همین انگشترى را در دست مى‏کرد.(?)
    تنها سیدالشهداء پیشواى آزاده و آزادى خواه نیست، بلکه همان آزادگى و آزادیخواهى در روح بلند امام حسن مجتبى علیه‏السلام هم موج مى‏زند. امامان معصوم علیهم‏السلام ، رهبران منطقه و زمان خاص و داراى صلاحیت‏هاى محدود نیستند که در یک یا چند جهت حجّت و مرجع امّت شناخته شوند. علم و عصمت آنان، ضامن نقش هدایت‏گرى در کل آفاق گیتى، در تمام اعصار و در جمیع ابعاد زندگى است. اینکه برخى خیال مى‏کنند، پیشوایان بزرگ اسلام هر کدام در یک رشته تخصص داشته و همچون استادان مراکز علمى همان ماده آموزشى را به بشریت آموخته‏اند، دریافتى نادرست و ناقص است. دانش و عصمت آنان تمام نیاز بشریت را در بر مى‏گیرد.
    امام در تفکر شیعى، امام زمانِ خاص، مکان ویژه و موضوع خاص نیست. هرکدام از چهارده معصوم علیهم‏السلام پیشواى زمان خویش و مقتداى تمام اعصار؛ امام جنّ و انس‏اند و گفتار و رفتار و اندیشه‏هاى آنان از خطا و لغزش مصون است.

    ?)قیامت باورى

    او پاى پیاده به سوى خانه خدا مى‏رفت و گاهى پاى برهنه، چون به یاد مرگ مى‏افتاد، مى‏گریست و چون قبر را یاد مى‏کرد، مى‏اشکهایش جارى مى‏شد؛ وقتى روز قیامت و محشر را به یاد مى‏آورد، گریه مى‏کرد. وقتى عبور از صراط را به خاطر مى‏آورد اشک مى‏ریخت. وقتى به حضور انسان در محضر ربوبى مى‏اندیشید، آنچنان صیحه مى‏زد که مدهوش مى‏شد، و چون به نماز برمى‏خاست در برابر خداى عزّوجل اندامش مى‏لرزید. وقتى بهشت و جهنّم را یاد مى‏کرد، چون مارگزیده پریشان مى‏شد و از خداوند، تمنّاى بهشت مى‏کرد و از جهنّم به او پناه مى‏برد.(?)

    ?) عدالت اجتماعى

    او بیست و پنج بار پیاده به حجّ مشرّف شد و سه یا دو بار کلّ ثروت خویش را با نیازمندان تقسیم کرد.(?)البته مورّخان اهل سنّت گفته‏اند، آن پیشواى بزرگ دوبار کل دارایى خویش را در راه خدا بخشید و سه بار تمام آنچه را داشت حتى کفش و لباس خویش را با فقیران عادلانه تقسیم کرد.

    ?) دفاع از مظلوم

    آن روزهاى دشوار که امیرمؤمنان علیه‏السلام آماج تبلیغات معاویه قرار داشت، امام حسن علیه‏السلام روزى پیرامون خانه خدا در حال طواف بود، شنید که مردى مى‏گوید: این شخص فرزند فاطمه زهرا علیهاالسلام است. امام رو به وى کرد و فرمود: بگو او فرزند على بن ابى‏طالب علیه‏السلام است. به راستى که پدرم از مادرم بهتر است.(?)و این اقدام امام سندى براى دفاع از مظلوم در حال طواف است.

    ?) اعتکاف و خدمت رسانى

    ابن عباس مى‏گوید: همراه با امام حسن علیه‏السلام در مسجدالحرام بودم، آن بزرگوار معتکف بود و در همان حال دورخانه خدا طواف مى‏کرد، یکى از شیعیانش نزد وى آمد و گفت: فلانى از من طلبکار است، اگر ممکن است شما آن را بپردازید. حضرت فرمود: سوگند به خداى این خانه امروز چیزى نزدم نیست، وى گفت اگر مقدور است از او مهلت بخواهید، زیرا مرا به زندان تهدید مى‏کند.
    ابن عباس مى‏گوید: امام طواف را قطع کرد و همراه وى حرکت کرد. گفتم: فرزند پیامبر! آیا فراموش کرده‏اى که در حال اعتکاف هستى؟ فرمود: آرى مى‏دانم ولى من از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شنیدم که: هرکس حاجت برادر مؤمنش را برآورد، بسان کسى است که نه هزار سال خداى را عبادت کرده است، عبادتى که روزها در حال روزه باشد و شبها در حال نماز.(?)

    ?) تلاوت قرآن

    قطب الدین راوندى نقل کرده است که امام مجتبى علیه‏السلام فرمود:«من قرأ القرآن کان له دعوة مستجابه ایّا معجّلة و امّا مؤجّلة»(??)هرکس قرآن تلاوت کند، یک دعاى مستجاب نزد خدا دارد، حال یا زود و سریع یا پس از فرا رسیدن وقت مناسب آن. آن بزرگوار با قرآن انس فراوان داشت همیشه هنگام، تلاوت «یا ایّهاالّذین آمنوا»مى‏گفت: «لبّیک اللّهمّ لبّیک»، او همیشه و در همه احوال، به یاد خدا بود؛ راستگوترین و سخنورترین مردم بود.(??)

    ?) سخنورى

    روزى به معاویه گفتند: اى کاش دستور مى‏دادى حسن بن على بن ابى‏طالب علیهم‏السلام بر منبر برآید، تا ناتوانى وى در خطابه بر مردم آشکار شود، معاویه در پى این پیشنهاد، روزى به امام گفت: بر منبر نشین و ما را موعظه کن. حضرت بر منبر بالا رفت و خدا را حمد و ثنا گفت، سپس فرمود:«هان اى مردم! هرکس مرا مى‏شناسد، که مى‏شناسد و هرکس نمى‏شناسد، من حسن فرزند على بن ابى‏طالب و فرزند سرور بانوان جهان، فاطمه، دختر پیامبر خدایم. من فرزند بهترین آفریدگان خدا و فرزند پیام آور اویم. من داراى فضیلت‏ها و معجزات و دلایل فراوان حقانیّت هستم. فرزند امیرمؤمنانم که حقّم را از من گرفتند. من و برادرم حسین دو مهتر جوانان اهل بهشتیم.من فرزند رکن و مقامم، فرزند مکّه و منایم، فرزند مشعر و عرفاتم.»
    معاویه از بیم تأثیر گذارى خطابه امام، سخن آن بزرگوار را قطع کرد و گفت: ابا محمد! از این موضوع بگذر و در باره خرماى تازه «رطبّ» سخن بگو.
    حضرت فرمود: باد آن را بارور مى‏کند، گرما آن را مى‏پزد و سرما آن را دلپذیر و خوشبو مى‏سازد. سپس ادامه داد:من امام خلق خدایم و فرزند رسول خدا، معاویه از آشوب مردم ترسید، گفت: اى ابا محمد! همین مقدار کافى است و بدین گونه امام از منبر فرود آمد.(??)

    ?)انفاق

    ابوهشام قنّاد مى‏گوید: من از بصره براى حسن بن على علیه‏السلام کالا مى‏بردم، هنگام خرید با من چانه مى‏زد و متاع را خریدارى مى‏کرد ولى گاه من هنوز نشسته بودم که تمام آن را در راه خدا مى‏بخشید و مى‏گفت: پدرم از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نقل کرده است که فرمود: «المغبون لا محمود و لا مأجور؛ فریب خورده نه ستوده است و نه داراى اجر و پاداش.»(??)

    ??) ایثارگری

    یکی دیگر از صفات برجسته‏ی امام مجتبی علیه السلام انفاق و بخشش بی‏سابقه‏ی اوست. تاریخ نگاران نوشته‏اند: امام حسن علیه السلام دوبار تمام ثروت خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار دارایی‏اش را به دو نصف کرده، نیمی را برای خود گذاشت و نصف دیگر را در راه خدا انفاق کرد. (1?)
    امام حسن علیه السلام ملجاء درماندگان، آرام بخش دل‏های دردمندان و امید تهیدستان بود، هیچ گاه نشد که فقیری به حضور آن بزرگوار برسد و دست‏خالی برگردد. در همین مورد نقل کرده‏اند: مردی به حضور امام حسن علیه السلام آمد و اظهار فقر و حاجت کرد. امام حسن علیه السلام دستور داد تا پنجاه هزار درهم، به اضافه‏ی پانصد دینار به او بدهند. مرد سائل حمالی را صدا زد که پول‏هایش را برایش ببرد. امام مجتبی علیه السلام پوستین خود را هم به آن مرد داد و فرمود: این را هم به جای کرایه به آن مرد بده. (??)

     عصر امام و شرائط امروز

    شرائطى که به کناره‏گیرى امام مجتبى علیه‏السلام و صلح تحمیلى بر آن بزرگوار انجامید، تلخ‏ترین حوادث تاریخ اسلام است صلح با معاویه جام زهرى بود که فرزند فرزانه زهرا علیهاالسلام براى پاسدارى از دین و حفظ خون مسلمانان نوشید، و محرومیت جامعه اسلامى از حکومت الهى و آزادى بخش و عزت آفرین امام حسن علیه‏السلام را در پى‏داشت.
    این محرومیت به هیچ وجه مولود، ناآگاهى، ضعف روحى، سستى و نعوذ باللّه راحتى‏طلبى، و عدم مدیریت امام و رهبرى امام مجتبى علیه‏السلام نبود؛ بلکه عوامل این «درد جانکاه تاریخى» را باید در اوضاع فکرى، فرهنگى، اخلاقى و اعتقادى مسلمانان و شهروندان جامعه اسلامى از یک سو و در تلاشهاى نظامى، اقتصادى و سیاستهاى تبلیغاتى معاویه جستجو کرد، باید توجه داشت که «رهبرى صالح و شایسته» براى دست یابى به استقلال و آزادى و اجراى قوانین الهى کافى نیست، یارانى بیدار و فداکار و متّحد به میزان مورد نیاز، لازم است و ملتى که از نظر روحى و عقیدتى، آخرت را بر دنیا و ارزشها را بر رفاه، ورزشها ترجیح دهد. هجوم فرهنگى در عصر معاویه سبب شد تا برخى از یاران امام و سران قبایل، در آرزوى رفاه و زندگى بهتر، به معاویه پیوستند، برخى مدال گرفتند و برخى مقام و برخى زن و زندگى. البته «مدرک دانشگاهى» و «جوایز بین‏المللى» آن روز مرسوم نبود و گرنه بسیارى از روشنفکران عصر امام حسن علیه‏السلام براى تدریس، به دانشگاههاى معتبر شام! دعوت مى‏شدند و جوایز علمى، هنرى! آن روز را تصاحب مى‏کردند.
    فساد فرهنگى، اخلاقى و «دنیازدگى» «خواص» و جهل و غفلت «عامه مردم»، بزرگترین مشکلات فرا روى امام مجتبى علیه‏السلام بود. امروز از این دو مشکل، اولى با همان شدّت وجود دارد و ولى به لطف الهى آگاهى و هوشیارى و دیندارى مردم، سرمایه‏اى است که هنوز هم دشمنان اسلام از آن بیم مى‏برند و رسانه‏هاى وابسته در محو و تضعیف آن مى‏کوشند. امروز اگر «خواص» بتوانند توده‏هاى مردم را به رنگ خویش در آورند، بار دیگر امویان عصر بر ایران و دیار اسلام سلطه خواهند یافت. و اگر مردم از کانال‏هاى قانونى و با جرأت و شهامت، برخى مسئولان غافل و فاسد را به راه امام بازگردانند، نظام اسلامى، تداوم خواهد یافت.

    ------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    1) الدعوات، قطب الدین راوندی، قم، مدرسة الامام المهدی، 1407 ه . ق، ص 144 و 145
    (?) عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 506.
    (?)معالى السبطین، ص 6.
    (?) سفینة‏البحار، ج 2، ص 184.
    (?) بحارالانوار، ج 43، ص 339.
    (?) سفینة‏البحار، ج 2، ص 184. 6. همان، ص 185.
    (?)موسوعة کلمات الامام الحسن(ع)، ص 238.
    (?) مسندالامام المجتبى، ص 672.
    (??)موسوعة کلمات الامام الحسن(ع)، ص 214.
    (??) و (??) مسند الامام المجتبى(ع)، ص 126.
    (??) موسوعة کلمات الامام الحسن(ع)، ص 262.
    (??) تاریخ یعقوبی، ج‏2 ص‏215- اسد الغابه، ج‏2 ص‏13، تذکره سبط بن جوزی، ص‏196. 
    (??) ستارگان درخشان، ص‏46.



  • کلمات کلیدی :
  • <      1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی