سفارش تبلیغ
صبا ویژن









  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]

    به کدام سو میرویم؟

    کم کم تحولات نگران کننده منطقه در حال نزدیک شدن به مرزهای ایران است شک نیست که ایران در کلیت جزیی اساسی از بازی نهایی خواهد بود همه سیاسیون میدانند که در بازی شطرنج سیاسی ایران مهره ای است که حرکت سایر مهره ها برای تحت تاثیر قرار دادن آن انجام میشود
    خلافت اسلامی عراق و شام در حال تبدیل شدن به یک طرف معادله است پیچیدگی این گروه و منافع مشترک آن برای امریکا و روسیه و لابی صهیونیست و عربستان و قطر و حتی در ناباوری برای حکومت سوریه وبرخی دوستان عراقی محیط رشدی را به وجود آورد که باعث رشد قارچ گونه این گروه در میان فضولات سیاسی منطقه شد جماعتی خونخوار و ماجرا جو که ایمانشان در سطح (قولوا لا اله الا الله تفلحوا)است و در عین حال قصد اسلامی کردن جهان را دارند در معادلات اینچنینی طرف های معادله به صورت غیر مستقیم از منافع مشترک سود میبرند زمانی که داغش جبهه النصره را هدف قرار داد این امر منافع مشترکی برای دولت سوریه داشت در عراق نیز در ابتدا اقدامات داغش ضرب شستی در پاسخ به تحولات اکرایین از سوی روسیه تلقی شد و طرف روسی از این امر گرچه در نهان خشنود بود همین امر باعث شدکه کهنه نیروهای بعثی به این گروه بپیوندند که در تحلیل های ابتدایی درجایی از این جماعت به عنوان القاعده روسی یاد کردیم
    کردها که همواره در فضاهای اینچنینی ابتدا ذوق زده و بعد قربانی میشوند در ابتدا فعالیت این جماعت را دلیل موجه ای برای تشکیل دولت مستقل کردستان ارزیابی کردند و با لبخندی ملیح از آنان استقبال کردند
    جماعتی نیز در کشور ما وجود دارند که این گروه را مقدمه ساز حرکت موعود می دانند که البته به صحت و سقم آن وارد نمی شوم
    گرچه ادامه حیات داغش می تواند منافع متعددی برای منافع سیاسی ما داشته باشد اما با هر تحلیلی ضرورت دارد که نیرو های مسلح و امنیتی کشور خطر این گروه را جدی بگیرند و آمادگی لازم برای سرکوب همه جانبه آن در جوار مرزهای ایران را داشته باشند

    تا او چه خواهد ...
    والسلام



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]

    عربستان می خواهد زمین بازی را عوض کند
    بعد از انتخابات 92 ریاست جمهوری در ایران معادلات بین المللی به گونه ای رقم خورد که اصل منافع مشترک نام ایران و عراق و سوریه و افغانستان و امریکا و 
    روسیه و حکومت نظامی مصر و مخالفان اخوان در این کشور در یک جبهه مشترک در مقابل القاعده و افراطیون سلفی قرار گرفتند گشایش های انجام شده در 
    مذاکرات هسته ای را باید از این زاویه تحلیل کرد البته این موقعیت استراتژیک ایران قبل از سال 92 نیز وجود داشت و ایران در مذاکرات هسته ای از آن بهره 
    میبرد این تغییر معادلات باعث شد تا عربستان و ترکیه و قطر و اسراییل که در حال موج سواری بر روی حرکت های بیداری اسلامی یا همان بهار عربی بودند به عنوان 
    بازندگان بزرگ در عرصه بین المللی مطرح شوند علت آن بود که برای اولین بار ایران و روسیه و امریکا در موضعی به اهداف مشترک رسیده بودند و در ثانی 
    کشور عربستان به لحاظ مردمی بیشترین آمادگی را برای حرکت های دموکراسی خواهانه و فرو پاشی حاکمیتی دارد
    لذا عربستان سعودی با تکیه بر دلار های نفتی سعی نمود تا باز و معادلات را تحت تاثیر قرار دهد:
    1- دلارهای نفتی عربستان و تحریکات کشور های اروپایی نظیر فرانسه و انگلیس و لابی اسراییل در امریکا که از تحولات اخیر بیمناک شده بودند جبهه جدید 
    دموکراسی خواهی را در اکرایین شعله ور کردند به این نکته کلیدی توجه کنید که وزیر خارجه روسیه کشورهای اروپایی ونه امریکا در حوادث اخیر متهم کرد2-عربستان سعودی از طریق دلار های نفتی اعتماد به نفس کرزای را در افغانستان بالا برد و این شخص را در مقابل اوباما قرار داد و طالبان افغانستان به کرزای 
    نزدیک شد تا وجهه تروریستی القاعده کاهش یابدپ3-دادگاه مرسی در مصر این خط را تقویت کرد که از اتهامات مرسی جاسوسی برای ایران و حزب الله است در حالی که همگان میدانیم نزدیکی به مرسی از اشتبا 
    هات دولت احمدی نژاد بود 4-تشدید فعالیت جیش العدل برای گشودن جبهه ای غیر عربی برای القاعده که بتواند از ناسیو نالیست عربی و ضد شیعی بهره برد
    لذا شایسته است که کنشگران سیاسی و مطبو عاتی در داخل کشور به این نکات توجه کنندنکات دیگری وجود دارد که فعلا قابل طرح نیست

    تا او چه خواهد...والسلام



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]

    یاداشت های روزانهمیرزا کیومرث خان با سواد باشی(عین الرعایا)
    اسباب کشی ما به فیس بوک این ایراد را داشت که دیگر خودمان کمتر فرصت می کنیم قلم بزنیماین دنیای فیس بوک برای ما بی سوادها حکم آن را دارد که از یک روستای زمان شاه بروی خیابان لاله زار تهران!هر ویترینی یک جور برای شما دل فریبی میکند بوی کباب و آب گوشت بازار از یادتان می برد که مختصر نان و پنیری را ننه تان سو غات راه کرده و در خورجینتان گذاشته حالا در نظر بگیرید در این شهر فرنگ یک مشت آدم سبیل کلفت از احساسات پاک روستایی و بی سوادانه شما استفاده کنند و عکس فلان هنر پیشه هالیوود را با فتو شاپ به عنوان دوست به شما غالب کنند و آن طرف ویترین به ریش نداشته شما هی بخندند!پدر ما محتمل است که شش کلاس سواد دارد ونود و دو سال سن!در شهر و خانواده معروف است به میرزا عباس!چون خوش خط می نویسد و انشای خوبی دارد البته بر سر مدرک کلاس ششم با عمویمان میرزا حبیب اله اختلاف دارد آخر عمویمان یک نسخه از همان مدرک کلاس ششم را با عکس خودش داردالبته بابایمان میگوید این عمویمان به سواد او حسادت میکند چون بابای ما عمویمان را بزرگ کرده و خودش بعد از فوت میرزا تقی از راه نقاشی و مهندسی برق خانواده را اداره کردهزمان شاه به هر شهری میرفتیم به او مهندس میگفتند و جزو معدود با سواد های شهر میشد و تمشیت کارخانه برق آن شهر با پدر ما بود به همین خاطر ما میشدیم هم بازی بچه خان و بچه گروهبان و پسر بخشدار و شهردار !هر شهری هم میرفتیم بابایمان عریضه نویس مردم میشد به دربار و شاه!اولش که کودک بودیم فکر میکردیم این به خاطر خط خوب بابایمان است!بعد دیدیم نه بابا!چون بابای ما باسواد بود یک آدرس هایی را در تهران بلد بود که خان بلد نبود!لذا هر جا می رفت اسباب زحمت خان و شهردار و گروهبان بود!و خودش میشد طرف حساب تهران!!!دو مورد از او نقل میکنمیک بار برادر بزرگ ما را در مدرسه فلک کرده بودند و برای ما که هم بازی بچه خان و بچه شهردار و بچه گروهبان ها بودیم این خیلی برای برادرمان سنگین افتاده بود لذا برادرمان مدرسه را تحریم کردپدرمان هم به همان آدرسی که بلد بود عریضه ای نوشت که در قسمتی از آن آمده بود:در عهد تجدد پهلوی مدارس این شهر به مکتب خانه محمد علی شاهی تبدیل شده!حالا شما بگویید پدر ما میرزا بود یا نبود!سر یک هفته یک بازرس کت و شلواری با مدیر مدرسه به خانه ما آمدند از آنها اصرار و از برادر ما انکار که دیگر به مدرسه نمیروم 

    ادامه دارد....



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]

    منطق حسین منطق مذاکره بودنمی دانم چرا این جوری حتی برای محبان اهل بیت جا افتاده که امام حسن صلح کرد و امام حسین جنگید و حتی برخی متدینین ما بین این دو بزرگوار مقایسه میکنند که یعنی امام حسن مرد مذاکره بود و حسین مرد جنگ!پس نتیجه بگیریم که ما یک امام لیبرال داشته ایم و یک امام انقلابی!مگر میشود منبع فیض الهی دو استراتژی متفاوت داشته باشندحسین بار اول در کوفه وقتی جوانان انقلابی بعد از صلح امام حسن به او رجوع کردند گفت زمان زمان مذاکره است در دوران حکومت معاویه و امامت امام حسن در مدینه مرد مذاکره بود وقتی حاکم مدینه او را برای بیعت با یزید فرا خواند مذاکره کرد بین بیعت با یزید و خروج از مدینه از مدینه خارج شد با مذاکره !اصلا حسین مظلوم ما در راه مکه هم مذاکره می کردحسین مظلوم ما به مکه رفت تا کنار کعبه با مسلمانان مذاکره کند که این منم فرزند زهرا و سلاله اسماعیل ازنسل پدر ومادرمآمده ام برای مذاکره!ای مسلمانها بیایید مذاکره کنیم وبین سلاله اسماعیل و ابراهیم وسلاله اشرافیت متعفن قریش یکی را انتخاب کنیداما شمشیربران یزیدیان در مکه فرصت مذاکره ندادخدایا حسین چه کند؟و حسین  حج را رها کرد تا در راه کوفه مذاکره کند آخر خود کوفیان نامه نوشته بودند ای فرزند زهرابیا تا مذاکره کنیمدر راه کوفه هم مذاکره کرداصلاهیئت همراه حسین هیئت جنگ نبودهیئت مذاکره بود!خواهرش زینب سفیر مذاکره بود کدام آدم عاقلی برای جنگ همراه زن و کودک شیر خوار حرکت میکند؟در راه کوفه هم مذاکره کرد از دور یک سیاهی دیدگفت این خیمه زهیر است بروید مذاکره کنید تا بیاید به سوی ما!آخر زهیر مرد مذاکره بودحسین مسلم را به کوفه فرستاد تا مذاکره کندوقتی حر راه امام را بست حسین مذاکره کردنتیجه مذاکره این شد که حسین فرود بیاید در کربلا!امام با حر مذاکره کردباسپاه حر هم مذاکره کردآنقدر فضا دیپلماتیک بود که حروسپاهش به امام حسین اقتدا کردندحر گفت فرزند رسول الله منتظر باشید تا مذاکره کنیم وقتی سپاه عمرسعد آمدطفلان حسین فکر کردند اینها برای مذاکره آمده انداصلا در واقع عاشورا عباس مظلوم ما مرد مذاکره بودبمیرم برای عباسآن لحظه که حسین گفت برو با این قوم مذاکره کن تا امشب عبادت کنیمبمیرم برای عباس ....تا او چه خواهد...والسلام



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]
    <      1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی