سفارش تبلیغ
صبا ویژن










 

حکایت چهره های هنری و سیاسی ایران که بعد از مدت ها تبدیل به معضل لاینحل برای کشور می شوند حکایت گلوله برفی پسر بچه لاغر اندام ضعیفی است که همبازی هایش به او بازی نداده اند به جرم بی عرضه بودنش !

تصور کنید پسر بچه ای لاغر اندام در یک روز برفی گلوله ای برفی درست می کند و آن گلوله برفی را می غلطاند و در پستی بلندی های محل بازی اش این گلوله برف کم کم تبدیل به کره ای بزرگ از برف و یخ و سنگ و شیشه ریزه میشود و این پسرک لاغر اندام ما نه اینکه جلوی پایش را نمی بیند همینطوری این کره بسیار بزرگ برفی را با خود تا دامنه های کوهی که در آن حوالی است بالا می برد تا کار به جایی می رسد که دیگر نه می تواند خود را از زیر کره یخی بیرون کشد و نه می تواند کاری کند که این پرورده دست خودش تغییر مسیر دهد تا لاقل  آسیبی به خود نزند !!!

حکایت اصغر فرهادی و بسیاری چهره های مختلفی که پس از مدتی تبدیل به معضل می شوند برای مملکت،از این قماش کارها هستند .

اصغر فرهادی همان کارگردانی است که برای جدایی نادر از سیمین او همین جشنواره مفخم فجر سینمایی در سالی که گذشت همه آنچه در انبان داشت دو دستی تقدیم کرد و لابد هیأت محترم داوران سرخوش از انتخاب خود در شب اختتامیه آن با آرامش وجدان سر بر بالین نهادند و به خواب خوش مستی رفتند ؛ اما سوال اینست که چه شده است  امروز اصغر فرهادی و جدایی نادر از سیمین را تقبیح می کنند ؟؟!

اگر خوب بودند و شما انتخاب شان کرده اید بگذارید کلکسیون افتخارات اصغر فرهادی ادامه یابد که آغاز کننده این سریال خودتان بوده اید و اگر بد بوده است اصغر و ساخته اش چرا سوئیچ  استارت قطار افتخاراتش به دست شما چرخیده است ، اول بار ؟؟

اگر اصغر فرهادی همان کره یخی است که کنترلش از دست پرورش دهندگان آن خارج شده است که همین است ؛ به زعم حقیر باید کسانی که از اصغر فرهادی ، اصغر فرهادی ساختند محاکمه شوند نه اینکه او را بخاطر روبوسی با کیت بکینسل مواخذه کرد که جنس امثال اصغر فرهادی و سیمین(فاطمه) معتمد آریا از اول مشخص بوده است .

آنجا مجری مرد برنامه ای که سیمین معتمد آریا در حالتی میان مستی و هشیاری به روی سن دعوتش می کند بازیگر زن ایرانی را به پاس 30 سال خدمت به صنعت سینما می بوسد و اینجا مدل زن امریکایی اصغر فرهادی را بخاطر جدا کردن نادر از سیمین و این حکایت عجیبی است که در هر دو حال ما بوس می دهیم !!!

حال کسانیکه امثال اصغر و سیمین را تبدیل به کوهی از یخ کرده اند بیایند و خود را برای شنیدن دشنه های دشنامی که بخاطر ندانم کاریشان بر پیکر هنر و هنرمند و هنرمندی فرو می آید مهیا کنند و باز هم مثل همیشه توجیه کنند؛ که اکسیر توجیه همه چیز را زیر و رو می کند



  • کلمات کلیدی :
  • دروغ استبدادی:

    گوینده تعمدا و برای فریب طرف مقابل دروغ می گوید، اما چون شنونده نمی داند آنچه می شنود دروغ است  بنابراین فریب می خورد و همه حرف های طرف مقابل را باور می کند .

    دروغ استعماری :

    بازهم گوینده در دروغ گفتن تعمد دارد اما چون شنونده هم می داند حرف هایی که گفته میشود دروغ است بنابراین همه حرف های طرف مقابل را گوش می دهد اما باور نمی کند  !

     

     

    دروغ استحماری:

    گوینده می داند که حرف هایش دروغ است و شنونده هم به دروغ بودن حرف های طرف مقابل اطمینان دارد ولی با وجود اینکه می داند آنچه می شنود دروغ است اما باور می کند !!!

    نتیجه :

    در نوع اول و دوم دروغ ، که حقیر آنها را دروغ استبدادی و استعماری نام گذاشته ام شاید بتوان حقی برای شنونده قائل شد؛ چون در نوع اول نمی دانسته حرف هایی که می شنود دروغ است و در نوع دوم چون به دروغ بودن آنها اطمینان داشته باور نکرده است اما تاسف بارترین نوع دروغ گویی و یا بهتر است بگویم دروغ شنوی نوع سوم آن یعنی دروغ استحماری است که مخاطب با وجود علم به دروغ بودن آن ، باور می کند !!! حالا چرا باید از خود این افراد سوال کرد !!!

    مصداق :

    شاید همه ما در اطراف خودمان از هرسه قسم دروغی که عرض شد  نمونه هایی را شنیده باشیم اما این روزها که بازار تبلیغات انتخاباتی داغ است  ، هر روز شاهد دروغ های استحماری هستیم که گروهی می گویند و گروهی شاید بنا داشته باشند باور کنند .

    نمایندگانی که شعارهای تکراری و وعده هایی دروغ دیروز را که گاه، ساخته خودشان و گاه ابزارمستهلک کاندیداهای دوره های قبل بوده در بوق و کرنا می گویند و عده ای بازهم باور می کنند و زیرعَلَم این افراد سینه می زنند .

    وعده هایی که برای تحقق آنها حتی اگر دولتی موازی تشکیل شود بازهم نخواهد توانست آنها را عملی کند حال آنکه وظایف و اختیارات یک نماینده مجلس مشخص و محدود است !

    پی نوشت همراه با اعتذار :

    استحمار مصدر باب استفعال از ریشه حمر به معنی الاغ فرض کردن  یا سواری گرفتن از مخاطب است !



  • کلمات کلیدی :
  • http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTvNigDRlVfTzCqFMkvKVrow1akMp-3ebhL75bsx_i-iLLRAN_A

     

    در دوره ای از تاریخ انقلاب اسلامی ایران و در سالی که از سوی علی زمان، امام خامنه ای مدظله العالی به سال جهاد اقتصادی نام گذاری شده است و انتظار امت اسلامی از تصمیم سازان و وکلای ملت، تلاش برای رفع نیازهای مردم و علی الخصوص جوانان و رسیدگی به معاش ملت مقاوم اسلامی بود؛ نشانه هایی از رسوخ اشرافیگری در برخی لایه های مدیریتی جامعه دل ملت اسلامی را آزرد .

    تقارن نامیمون تصویت قانون کاپیتولاسیون در آبانماه سال 1343 از سوی مجلسی که هیچ ادعای دینداری و اصولگرایی و عصاره فضایل بودن نداشت بااصرار 230 نفر از نمایندگان مجلس هشتم بر تصویب قانون سراسر لیبرالیستی که به حق می توان از آن به نئوکاپیتولاسیون مجلس هشتم یاد کرد چیزی نیست که به این راحتی بتوان از آن گذشت .

    اگر در دوران ستمشاهی، عده ای سرسپرده امریکاو انگلیس که هیچ سنخیت ظاهری و اعتقادی با ملت نداشتند؛ قانون کاپیتولاسیون را تصویب کردند تا امام خمینی (ره) اعلام کند آن سال عیدی برای ملت متصور نیست !

    اگر در دوران اصلاحات عده ای که کرسی های خانه ملت را به نمایندگی از ایادی کفر و الحاد غصب کرده بودند، جام زهر را به ولی امر مسلمین جهان تعارف کردند !

     امروز و در دورانی که امام خامنه ای با نامگذاری سال 90 به سال جهاد اقتصادی مسئولین نظام را به تلاش مضاعف برای رفع محرومیت ها فرمان می دهد و رسیدگی به امور جوانان و اشتغال و ازدواج و مسکن و معیشت آنان را از اهم وظایف مسئولین بر می شمارد جای بسی تاسف و تعجب است که عده ای با اعتقادات الیگارشی و توهم سیادت ملت، به جای صیانت از حقوق شان در ایجاد طبقه ای نو از جامعه اصرار دارند .

    طبقه ای که به سفارش مستقیم امام خمینی (ره) و با استناد وصیت نامه الهی و سیاسی ایشان می بایست در مرحله انتخاب از طبقه پاک و محروم و متوسط جامعه باشند اکنون با تصویب استفساریه ای از جنس افزون خواهی و اشرافی گری که به یقین خواسته دشمنان انقلاب است؛ اصرار بر جهش طبقاتی دارند جهشی که ، توجیهی جز غلبه نفسانیات بر تلاش متعهدانه در جهت رفع محرومیت های ملت نمی تواند داشته باشد، مگر اینکه برداشت آقایان نمایندگان مجلس از جهاد اقتصادی، جهاد برای جبران هزینه هایی است که برای غصب کرسی های خانه ملت متحمل شده اند و یا اینکه در آستانه انتخاباتی دیگر برای سرقت افکار و اذهان مردم رنج کشیده و محروم ایران، درصدد مقدمه چینی هایی از نوع سرقت مدرن هستند .

    کجاست امام خمینی(ره) تا ببیند چه بر سر شان و منزلت مجلس و نماینده مجلس آمده است که در راهروهای پیچ در پیچ ساختمانی که باید سخن از درد و محرومیت و یافتن چاره برای ارتقاء معنویت و معیشت مردم سخن رانده شود همهمه یافتن لطایف الحیلی برای تصویب چه قوانینی پیچیده است؟!


     

      کجاست شهید سید حسن مدرس ؟ کجاست کسیکه برای دفاع از حقوق ملت، دستان ناپاک خیانت حلقوم اش را فشردند تا نتواند غریو مظلومیت ملت ایران از نای مبارکش به افلاک برسد ؟

     کجاست شهید دیالمه ؟ کجاست جوانی که برای مخالفت با تصدی پستهای حساس مملکت به دست ناپاکان، حاضر نشد حتی یک رای مخالف خود را با تمام دنیای آنها معامله کند ؟

     کجایند جوانان غیور این امت، که برای دفاع از حریم وطن اسلامی و صیانت از اسلام ناب محمدی (ص) در برابر همه کفر ایستادند و جانفشانی کردند و هیچ التفاتی به ثمن بخس دنیای فانی نداشتند ؟!

    کجایند پاسداران مرزهای مادی و معنوی میهن سر افرازمان که وقتی سخن از حقوق و مزایا می شد سر به زیر انداخته و با پیشانی هایی عرق کرده می گفتند : ما برای ادای دین آمده ایم نه برای استیفای مال دنیا ؟؟!!؟

    کجایند این شیرمردان تا ببینند نمایندگان این ملت که یقینا عصاره فضایل این ملت نیستند چگونه هل من مزید گویان به فکر ایجاد مصونیت مالی مادام العمر برای خود هستند به قیمت اینکه تمام قد، در برابر منویات مقام عظمای ولایت بایستند .

    وای بر شما !

    وای بر ما که بهارستان را گلستان افکار و اندیشه های مبتنی بر آرمان های امام و شهدا می پنداشتیم در حالیکه اذهان آشفته تان در مالیخولیای افزون خواهی و عافیت طلبی سیر می کند !!!

    شاید لازم باشد!ریاست محترم مجلس از محضر مقام معظم رهبری و امت اسلامی به خاطرخبط عظیمی که در مجموعه تحت مدیریت ایشان حادث گردیده است ابراز پوزش نمایند چون ظاهرا در این مملکت با عذرخواهی خیلی چیزها حل و فصل می شود و عذرخواهی ایشان که بعید است اتفاق بیافتد یقینا تاوانی برابر در مقابل این اهانت عظیم نیست  !!!!!



    استیضاح خوب»
    90/8/12 8:42 ص

    کاریکاتور روز

    استیضاح خوب بود !
    همه مجاب شدیم !!
    مردم آرام شدند !!!
    پول ها سر جایش برگشت !!
    افکار عمومی دیگر بوی دستشویی عمومی نمیدهد!!
    احساس می کنم مخمل پشت گوش ام دارد کم کم از بین می رود و گوشت قرمز از زیر آن نمایان میشود
    ورم وجدان  برخی مسئولین خوابید، خیلی پف کرده بودند
    من در جلسه استیضاح حسینی را دیدم که از درد وجدان داشن می ترکید و از امروز تصمیم دارد وزن کم کند چون بهانه ای برای ترکیدن نیست !
    همه خوب حرف زدند
    مخالف ها در حد صدور حکم اعدام پیش رفتند !!
    موافق ها کم کم داشتند حکم ریاست جمهوری را به اسم پهلوان حسینی تنفیذ می کردند
    زنان هندو که مهمانان ویژه ساختمان بهارستان بودند با فارسی شکسته بسته می گفتند : پهلوون دوست داریم !!
    لاریجانی چون از خطه پهلوان پرور مازندران بود و به گوش های شکسته علاقه خاصی داشت سنگ تمام گذاشت و همه مردم و ملت و مملکت را در مقابل حسینی ضربه فنی کرد .
    من جای حاج محمود باشم با لاریجانی یه نشست خصوصی می گذارم تا چند جمله ای هم در وصف مشا بسراید تا حساسیت ها تبدیل به محبت و رفق شود !!!!
    دولت و مجلس رفیق شدند !!
    توسعه ملی شتاب فزاینده گرفت !
    نرخ رشد بیکاری متوقف شد !!
    متخلفین متنبه شدند !!
    حالمان خوب شد !!
    حتی لاریجانی دیگر نمی خواهد در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند !!
    در گوشی به حاج محمود گفته به مشا بگو خیالت راحت فعلا با همین جلسه حال می کنم به کارت برس !!!
    وقتی جلسه استیضاح برای نماز و نهار تعطیل شد حسینی نهار نخورد تا بدانند او اهل خوردن و بردن نیست و فقط نماز خواند ...نماز جعفر طیار
    حاج محمود با لاریجانی عکس انتخاباتی گرفتند
    بعضی ها معتقدند حاج محمود ولاریجانی برای انتخابات ریاست جمهوری با هم ائتلاف می کنند!! تا به همه ثابت کنند اختلافی با هم ندارند

    راستی از جلسه استیضاح دیروز چند چیز خیلی مهم یاد گرفتم :
    1- وقتی گوش کسی لای در بماند و بشکند زبانش باز می شود یابهتر است بگویم از قورباغه ابوعطا خواندن را خوب یاد می گیرد !!!!
    2- در این مملکت کافی است گریه کردن و خوب حرف زدن را بلد باشی آنموقع دیگر نه تورمی وجود دارد . نه اختلاسی شده است !!!!!!
    3- ظاهرا اگر مدیری خبر نداشته باشد در مجموعه وزین اش چه غلط کاری هایی انجام میشود دلیل خوبی برای رای اعتماد گرفتن است !!! (قابل توجه همه کسانیکه خواب وزارت می بینند اول خلاف کنید بعد خوب حرف بزنید تا لیاقت رای اعتماد گرفتن پیدا بفرمایید !!!!!!!!!!!!!!)
    4- استیضاح پهلوان حسینی و بازی پیروزی و داماش خیلی شبیه هم بودند یکی از شباهت هایش این بود که می شود به هر قیمتی مشهور شد ...به هر قیمتی

    تا استیضاح بعدی به درود



    قحطی و گرسنگی مردم سومالی

    اینجا سومالی است، جایی نزدیکی های جهنم  ، کشوری در دل دره های دور از دسترس فلاکت ، مکانی که در آن یأس و نومیدی ، همبازی همیشگی کودکانش و شرم و خجلت، رفیق روز وشب پدرانی است که روزگار، لقمه ای نان و جرعه آب را از آنان دریغ کرده تا همچنان نگاهی سرد و آهی جانسوز، سوغاتی همه روزه شان باشد،  برای کودکانی که حتی نای خواستن هم ندارند !!

    اینجا سومالی است،  جایی برای تمرین مرگ ، خیابانهایی برای رها کردن طفلانی شیرخوار که از پستان های خالی مادرانشان ، چیزی جز بی تابی و عطش،  نصیب جگر سوخته و لب خشکیده شان نمی شود !!

    قحطی و گرسنگی مردم سومالی

      اینجا سومالی است،  چیزی شبیه برزخ ، جایی برای نماندن و مکانی برای ندیدن !!! برای تو خواهم نوشت،  ای سرزمین شلاق های سرما وتازیانه های قحطی وگرسنگی ! برای تو خواهم نوشت که سرنوشت دخترکانت،  تیره تر از پوست چروکیده دستان معصوم شان و پاشنه های ترک خورده پاهای خسته شان ، سالم تر از شرحه ی دل های رنج دیده و درد کشیده شان است . برای تو خواهم نوشت،  ای سرزمین کودکان بیمار و پدران خجل ! شاید کلامی از این نوشته ام و سطری از این شطحیات دردم ، دلی را به نجوا آرد و دعایی جاری از زبان روزه داری اهل ایمان ، دری از رحمت لایزال آن خوب مطلق را به سرزمین فقر ودرد و رنج گشاید !!  به نام خدا و به حرمت رسالت خطیر قلم،  برای تو خواهم نوشت،  ای سرزمین پامال شده در زیر چکمه های خشونت دیکتاتورهایی که فقر و قحطی را برایت به ارمغان آورده اند . کسی چه می داند،  شاید این قحطی،  آغازی باشد برای  پایان استیلای خسته کننده فقر و ظلم و خشونت و شاید من نیز با سیاه مشقی ، نقشی در پایان دادن به سرنوشت سرزمین سیاه پوستان سفید بخت داشته باشم !  



  • کلمات کلیدی :
  • <      1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی