سفارش تبلیغ
صبا ویژن







نشانه های پرهیزکاران : مردم را با لقب‌های زشت نمی‌خواند ، همسایگان را آزار نمی‌رساند ، در مصیبت‌های دیگران شاد نمی‌شود و در کار ناروا دخالت نمی‌کند واز محدوده حق خارج نمی‌شود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در چند روز گذشته یک طیف خاص که همیشه موجودیت خود را در بحران یافته و از آن طریق ارتزاق می کنند حرکات و رفتارهای تنش زایی را در دانشگاه امیر کبیر شروع کرده اند . به نظر میرسد این نوع هنجار شکنی ها در قالب یک پروژه ی برنامه ریزی شده دنبال میشود . تحریک زنان به بهانه روز جهانی زن و در ادامه کارگران و معلمان به بهانه مطالبات صنفی ، همه و همه بمنظور دستیابی به منافع سیاسی برنامه ریزی و اجرا می شود . این نوع پروژه ها در سالهای گذشته هم اجرا شده و در بعضی از مواقع هم برایشان سودبخش بوده ولی در این موقعیت استفاده دوباره از آن و بخصوص حوادث پس از آن نوعی خودکشی سیاسی محسوب می شود که نشان از بی سامانی در اردوی اصلاح طلبان است .
دانشگاه امیر کبیر از جمله دانشگاههایی هست که دفتر تحکیم وحدت از آن استفاده ابزاری کرده و منافعی گروهی خود را در آن دنبال می کند . من نمیخواهم مطالب موهن نشریاتی که تحت لوای انجمن اسلامی منتشر می شود را در اینجا بیاورم و از بیان محتوای آن شرم می کنم که گروهی به ظاهر مسلمان ، مسلمات اسلامی را زیر سئوال ببرد و باز هم ادعای مسلمانی کند ولی ذکر چند نکته را در این باب ضروری میدانم .

1- همانطور که عرض کردم این گروه همیشه به دنبال بحران آفرینی بوده و با بحران توانسته سرپا بماند و اینک برای تصاحب قدرت از هر وسیله ای حتی توهین به مقدسات مردم نیز استفاده می کند .
2- قبل از توزیع نشریه ها یکی از اعضای دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه در مصاحبه ای با سایت روزنا (وابسته به روزنامه اعتماد ملی) با ناشیگری خبر انتشار آنها را و همینطور برخورد بسیج دانشجویی با سر دبیران این نشریات را گفته است . سئوال این هست که چطور قبل از توزیع ، آقایان وقایع بعد آن را پیش بینی کرده اند ؟؟!!
3- بعد از توزیع نشریه ها ، دانشجویان دانشگاه امیر کبیر به عنوان اعتراض به این عمل شنیع تحصن کرده و به دنبال آن دانشگاههای دیگر تهران به جمع متحصنین پیوستند . با گسترش موج اعتراضات دانشگاههای سراسر کشور هر کدام به نوعی انزجار خود را از این عمل ابراز کردند .
4- ادبیات بکار رفته در این مقالات خط سیر نویسندگان و سر منشاء آن را روشن می کند و در واقع اینها همان حرفهای سروش و دیگران را با ادبیات توهین آمیز بیان کرده اند .
5- وقتی دیدند که پروژه شان شکست خورده و با هوشیاری دانشجویان نقشه شان نقش بر آب شده سریع تغییر موضع داده و چاپ و توزیع نشریه ها را به نهادهای دیگر دانشگاه نسبت دادند که این تاکتیک در نوع خود از احمقانه ترین تاکتیکهاست چرا که دانشجویان هم از اونها و سوابقشان مطلع هستند و هم از عملکرد نهادهای فعال دانشگاه اطلاع کافی دارند و مطمئنا از این افتراء هم سودی نخواهند برد . شاید با اینکار میخواستند مثل گذشته مظلوم نمایی کرده و فریاد وا مظلوما سر دهند که آره می خواهند ما را از صحنه بیرون کنند و برای همین بر علیه ما توطئه چیده اند ! و شاید هم میخواستند گندکاری شان را به مرور زمان پاک کنند و از این تهمت به عنوان فرصت استفاده کرده اند .
6- این آقایان در نشریاتشان از خفقان حرف می زنند و خیال می کنند مردم هم باورشان میشود ؟! آخر کسی نیست به اینها بگوئید : مرد ناحسابی اگر خفقان و اختناق در کشور حاکم بود تو و امثال تو جرات نمی کردند به اعتقادات 70 میلیون نفر توهین کنند !
7- این گروه فریبکار از هر مسئله کوچک استفاده ابزاری کرده و به نفع خود تصاحبش میکنند و حالا هم اجرای طرح امنیت اجتماعی را علم کرده و می خواهند از احساسات جوانان سوء استفاده کنند ولی به نظرم اینگونه استفاده های ابزاری سودی نصیبشان نخواهد کرد .
8- هر گروه و حزبی برای خود معیارهایی و استراژی دارد و بر مبنای آن فعالیت می کند ولی بررسی عملکرد اینها در چند سال گذشته نشان می دهد که از هیچ معیاری تبعیت نکرده و بر هر موج سوار می شوند و تنها هدفشان غصب قدرت هست حتی وقتی شعار مردمسالاری می دهند نه برای مردم که به نفع خودشان استفاده ابزاری از آن می کنند تا جائیکه آقای خاتمی هم بعد از ریاست جمهوری از دوستان شان گلایه داشتند که مسیر اصلاحات را به نفع خود منحرف کرده و نتیجه ای جز سرخوردگی برای اصلاح طلبان به ارمغان نیاوردند .
9- کدام آدم دلسوز مردم می آید و در آخرسال تحصیلی و در نزدیکی زمان برگزاری امتحانات مدارس را تعطیل کرده و دانشگاهها را به آشوب می کشد ؟ بنابه به مثل معروف چرا به خاطر دستمالی قیصری را به آتش می کشید ؟! شماها فکر می کنید مردم در خوابند و رفتارها و تناقضات رفتار سیاسی شما را نمی بینند ؟
در هرصورت اگر برای مردم ارزشی قائل هستید ! دست از اینکارها برداشته و منافع مردم و جامعه را بر منافع حزبی خود مقدم بشمارید و در برخوردتان با مردم ، مخصوصا دانشجویان آگاه صداقت داشته باشید و سعی نکنید آنها را فریب دهید و این را هم بدانید که مردم از رفتارهای شما خسته شده بودند که ازتان روی برگردانده و به گروه رقیب شما رای دادند .

والسلام علی من اتبع الهدی



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    مبانی آزادی اسلامی و تفاوتهای آن با آزادی غربی

    مقدمه:

    آزادی به ظاهر مفهوم نوظهوری است که در کشورهای غربی ابداع و رشد و نمو یافته و به عنوان یک کالای ارزشمند به دیگر کشورها عرضه شده است ولی در واقع آزادی در مکاتب و ادیان الهی و در متن دین نهفته است ولی اندیشمندان دینی مجال پرداختن به آنرا نداشته و یا با نگاه تیز بین از نهاد دین استخراج نکرده اند و بدینجهت آزادی با تعریف غربی گسترش بیشتری یافته و توسط افکار عمومی پذیرفته شده است .

    در دهه های 40 و 50 که افکار التقاطی جاپای خود را در اندیشه های روشنفکران اسلامی پیداکرد ، اندیشمندان اسلامی برای مقابله با التقاط در دین و تحریف حقایق آن برخواسته و دشمنان بیدار و دوستان غافل را از خطر التقاط برحزر داشتند . در این میان یکی از مفاهیمی که در مراکز علمی دین و دینگرایی را به چالش کشید همین فراورده غربی ( آزادی) بود که روشنفکران ما به علت عدم شناخت صحیح و دقیق از دین و آزادی عجین شده در بطن آن در برابر این پدیده موضع مناسبی اتخاذ نکرده و بعضی بدون توجه به مفهوم آزادی ، موضع انفعالی را برگزیده و تعدای شیفته ظواهر آن شده و به دین و عقاید خود پشت کردند و عده ای هم آن را در تضاد با دین دانسته و نفی اش کردند . البته اندیشمندانی هم بودند که نگاه واقعگرایانه ای به این کالای غربی داشته و با شناخت درستی که از دین داشتند آزادی غربی را به چالش کشیدند . به نظر من استاد مطهری این اندیشمند کم نظیر و معلم فرزانه بهترین شیوه را در برابر پدیده آزادی غربی داشته اند و علاوه بر نقد منصفانه مفهوم آزادی غربی ، آزادی را که با دین عجین شده بود استخراج نموده و در برابر مفهوم غربیش علم کردند .

    ولی به نظر می رسد عدم بررسی دقیق و علمی این مفهوم و برخورد انفعالی اندیشمندان در حوزه های نظری و حکومت در حوزه عمل و نیز تلاش همه جانبه کشورهای غربی که قصد دارند تا با تحمیل آزادی خود خوانده خود ، نیات پلید و غیر انسانی شان را بر دنیا حاکم کنند ما را و اعتقادات ما را به چالش کشیده است . پس لازم است تا ابعاد آزادی از دید اسلام برای افکار عمومی تبیین شده و آزادی غربی نقادی گردیده و نقاط ضعف آن روشن شود .
    وقایع اخیر ( مبارزه با مفاسد اجتماعی و اهانت به اسلام و مسلمین در دانشگاههای امیر کبیر و هنر ) مرا برآن داشت تا مفهوم آزادی اسلامی را در حد توان خود تبیین کنم و امیدوارم برای اهل تحقیق مفید فایده باشد انشا الله

    مبانی آزادی اسلامی و تفاوتهای آن با آزادی غربی :

    از دید اسلام آزادی حقی است خدادادیکه نباید از انسان سلب شود و نیز از لوازم رشد و تعالی او برای رسیدن به تکامل است .
    آزادی در کنار تربیت و امنیت مفهوم کلی و بنیانی را از اسلام ارائه می دهد که زندگی دنیوی و اخروی او را تضمین می کند . تربیت برای شکوفا شدن استعدادهاست و امنیت و آزادی تضمین می کنند تا فرد بدون مانعی به رشد و تعالی خود ادامه دهد .
    بنابراین آزادی بدان معناست که هیچ مانعی برای رشد بشر وجود نداشته باشد حالا این مانع درونی و یا بیرونی باشد فرقی نمی کند . بر همین مبناست که برخلاف غربی ها که آزادی را در عرصه اجتماع و سیاست صادق می دانند ، اسلام آزادی معنوی را مقدم بر آزادی اجتماعی می داند و علی رغم اینکه بر آن بخش هم تاکید فراوان داشته ولی ریشه آن را در خود فرد و رهایی او از قید و بندهای بندگی و اسارت می انگارد .
    آزادی به مفهوم غربی انسان را در اجتماع صاحب اختیار می داند و برای او محدویتی قائل نیست مگر حد آزادی دیگران ، فلذا می بینیم قوانین سخت و پیچیده ای را برای حفظ و استحکام آزادی اجتماعی وضع می کنند ولی با این همه قوانین و تدابیری که اندیشیده شده می بینیم آزادی در همان کشورهای به اصطلاح مهد آزادی در معرض تهدید است چرا که ریشه دار نبوده و مفهومی که دارای بن و اساس نباشد در برابر تند بادهای مخالف سر خم فرود می آورد . شاهد مدعی محدویتهای است که پس از حوادث 11 سپتامبر در جامعه آمریکا ایجاد شده و آزادی شهروندان آمریکایی را در مخاطره انداخته است و یا کشتارهای دسته جمعی که هر از چند گاهی جامعه آمریکایی را در ترس و وحشت فرو می برد .
    ولی در اسلام آزادی اجتماعی ریشه دارد و ریشه آن آزادی معنوی است که از تعالیم الهی و فطرت پاک انسانها سرچشمه می گیرد  . آزادی معنوی یعنی رستن انسان از تعلقات درونی که او را در بند کرده و آزادگی او را سلب کرده است . انسانی که به مادیات و شهوات زود گذر دنیوی وابسته هست مجال آزاد اندیشی را نداشته و در اجتماع هم ، همان اسارتها گریبانگیر اوست و اجازه نمی دهد تا آزادی واقعی را بدست آورد . انسان متقی وارسته که خود را از قید و بندهای درونی رها ساخته توانایی مقابله با ظلم ستم را داشته و در برابر ستمگران قد علم می کند ولی انسان غربی در بندهای درونی گرفتار است و با کوچکترین تندی از جانب زورمداران از خواستهای خود دست برمیدارد . در طول تاریخ انسانهای آزداه تاریخ ساز بوده و توانسته اند مسیر زندگی مردم را تغییر دهند ولی انسانهای دیگر در سایه رشادت همین مردان شجاع نفس کشیده و  هر قطعه تاریخ که آزادگان در آن بروز و ظهور نداشته اند استبداد و استکبار بر جوامع سایه افکنده است .
    انسانی که در بند مادیات باشد توان مقابله با ظلم و ستم و بدست آوردن آزادی اجتماعی را ندارد و چون غربیها به این اصل مهم توجه نکرده اند تا به حال نتوانسته اند به آزادی اجتماعی ایده آل هم دست بیابند .
    روح های بزرگ تربیت یافته مکاتب الهی می توانند خود و دیگران را از قید و بنده آزاد کرده و دنیایی آزاد و همراه با آسایش و آرامش را به ارمغان بیاورند .
    مفاهیمی چون تقوا ، زهد ، عدالت ، عفت و پاکدامنی ریشه در آزادمنشی انسانها دارد . انسان در برابر عواملی که درون او را به اسارت می کشاند و او را ضعیف و خوار می کند باید طغیان کند و خود را از دست آنها رها سازد و آزاد بودن و آزادگی خود را به اثبات برساند . این انسان ،آزادی واقعی را تجربه کرده و در اجتماع هم آزادی اجتماعی و حقوق دیگران را محترم می شمارد ولی انسان خود محورِ خودپسند همه چیز از جمله آزادی را بر محور منافع خود می سنجد و آن را که خلاف خواستهای نفسانی خود است نفی می کند .
    انسان در بند شهوات وقتی وارد اجتماع می شود آزادی را در بی بند و باری می یابد یعنی فراغت از هرگونه قیدی که او را مقید می کند تا به منافع خود دست نیازد و منافع او هم ریشه در نفسانیات و در واقع قیود درونی دارد و در اصل او که زندانی تن است در اجتماع هم خود را در زندان می بیند فلذاست که ساختار شکنی می کند و هنجارهای جامعه را به نفع خود تغییر می دهد .
    از دید اسلام انسان کاملا آزاد آفریده شده تا حدی که در انتخاب دین نیز آزاد است و این خود از افتخارات اسلام است که پذیرش دین را نه از راه تقلید بلکه با تحقیق و تفحص توصیه کرده و بر آن پافشاری می کند البته این بدان معنا نیست که بعد از پذیرش دین به لوازمات آن ملزم نباشیم .

    پی نوشت :

    چند سالی است که تعدادی از دوستان جاهل و ناآگاه با برداشت غلط از آزادی و بعضی هم با سفسطه و مغلطه و التقاط تلاش دارند تا ساختار شکنی کرده و بنیانهای دینی جامعه را متزلزل کنند گرچه با اقدامات آنها خدشه ای بر اعتقادات و ایمان مردم وارد نشده و ملت دیندار و ولایت مدار ایران اسلامی دست از اعتقادات راسخ خود برنخواهد داشت ولی جای بسی تاسف است که این گروه اندک به خود اجازه داده تا از آزادی که برمبنای کومت دینی بوجود آمده افکار و عقاید خود را بر اکثریت تحمیل کرده و فکر جمعی آنان را به تمسخر گرفته و انگ عقب ماندگی بر آنها بزنند . اینگونه افراد اطلاع دقیقی از مفاهیم اسلامی نداشته فلذا در برابر مفاهیم به ظاهر زیبای وارداتی دست و پای خود را گم کرده و زود تسلیم می شوند و در کمال جهالت خود را عاقل و دیگران را غافل می پندارند و بسی جای تاسف است حالا که اندیشمندان غربی به اشتباهات خود پی برده و تلاش می کنند با الگو برداری از اسلام آسیبهای خود را ترمیم کنند ، در کشور خودمان هستند کسانی که با طناب پوسیده سیاستمداران غربی در چاه غفلت آویزان می شوند .



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <      1   2   3      
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی