سفارش تبلیغ
صبا ویژن







سلام

تصور نکنیم این پابرهنگان و کوخ نشینانی که در حاشیه‌ی شهرها بیتوته کرده‌اند از آسمان این‌طور به زمین آمده‌اند

آقایان مدیر !
این‌ها حاصل کار طاقت فرسا و شبانه روزی شما شریفان (!) در حوزه‌ی مدیریت کلان کشور است .
سوء مدیریت ، انحصار قدرت ، اشرافی گری ، تصرف اموال عمومی و …

آقایان پدرخوانده !
از اینکه وزیر ، نفر دوم وزارت خانه‌های این مملکت بوده شرم نمی‌کنید ؟
از ترسیم منطقه‌ی ممنوعه و حلقه‌های مدیریتی شرم نمی‌کنید؟
از قدرت‌های مالی حاصل از وام‌های میلیاردی که امروز با آن دست انداز برای کار دولت و مردم درست می‌کنید ، شرم ندارید ؟!؟
از تبلیغی که شبانه روز در رسانه‌های خارجی می‌شوید ، خجالت نمی‌کشید ؟
از داشتن قوه‌ی قضاییه‌ای که حق سوال و ورود به محدوده‌ی شما را ندارد ، خوشحالید ؟
از داشتن دُم‌های قد و نیم قد ، پهن شده در سراسر اتاق‌های منفعت این ملت ، احساس غرور و آرامش می‌کنید؟
راستی احوال شکاف دوست داشتنی طبقاتیتان چطور است ؟
بدهی یازده میلیاردی بانک‌هایتان را دادید ؟
البته که سهم شما سی درصد جامعه‌ی ما بیشتر از هفتاد درصد یارانه‌هاست ؛ تقدیمتان بکنم ؟!؟
نان شب کدام کارگر را صرف خوردن قهوه‌ی فلان در رستوران‌های فلان کشور می‌کنید ؟

این‌ها را من نمی‌گویم که بتوانید انکارش کنید ، حرف آگاهانه و مستدل کسی است که چهار سال مقام اول اجرائی این مملکت بوده .

آقایان سیاستمدار !
اگر از این‌ها شرم نمی‌کنید
از خود فروشی زنان ایرانی در کشورهای حاشیه خلیج فارس شرم کنید
اگر بگویم خلیج ، فارس و عربش فرق نمی‌کند مهم اینست که در حاشیه‌اش به دختران این ملت تجاوز نشود ؛ ایرانی نیستم ؟!؟
شنیدم رانت خود فروشی دختران این ملت کم از رانت نفت هفت دلاری ندارد ! دروغ است ؟
شنیدم از رئیس دفتریِ بنگاه‌های حرام‌خواریتان به تاسیس دفتر در برج دو قلوی مالزی رسیده‌اند ؟
شنیدم که چند هزار وکالت بلاعزل در دفاتر اسناد به نام شما خورده ! ؛ احیانا این‌ها ربطی به قیمت مسکن ندارد ؟
شنیدم سرمایه‌ات را به قیمت خون مردم چند برابر کرده‌ای و هنوز گردن کلفتی می‌کنی و بانک‌ها را به ورشکستگی می‌کشی !
جزیره‌ی کیش شما را بس نیست ؟!
از حقوق شهروندی حمایت می‌کنید ؟
به کردان و محصولی گله می‌کنید ؟

ولله که حق دارید و باید از کسی که هشت سال مردم را از دزدی‌های پنهانی شما سرگرم مدل مو و طرح اندام کرد ، ممنون باشید
باید دخترانتان را بفرستید تا برایش در جشن‌ها هورا چاق کنند
باید کسی را که برای جلوگیری از انتقال فشار به مردم سکوت کرده ، هتاکی کنید
آخر خوب می‌دانید جنس این سکوت مثل سکوت بیست ساله‌ی چیزها نیست .

او را ، تقدسش را ، دعای فرجش را به سخره می‌گیرید ؛ شما برای کدام کارتان مقدسید ؟
سیادت ؟ یاوری امام در غار ؟ لباس روحانیت ؟؟

شنیدن این حرف‌ها از رئیس جمهور قلب شما را آتش می‌زند ؟!؟
“از اینکه خواسته های دیروز تخریبگران امروز را بر منافع ملت ترجیح نداده‌ام خرسندم و هرگز احساس پشیمانی نمی‌کنم.”

“از کسانی که دولت نهم منافع نامشروعشان را تهدید کرده است انتظاری جز هزینه کردن‌های بی حد و حساب برای تخریب دولت نمی‌رود. صادقانه می‌گویم که به کینه و حسادتی که اینان از من به دل دارند افتخار می‌کنم و خدا نیاورد آن روزی را که این گروه اندک ولی پرهیاهو، از من و همکارانم راضی باشند و بخواهند از تلاش‌های دولت قدردانی کنند.”

“اگر تا امروز در برابر این هجمه های زهرآگین سکوت کرده‌ام برای مصالح مردم عزیزمان بوده است و اگر روزی این سکوت را بشکنم ، از خدا می‌خواهم که جز برای دفاع از منافع و مصالح مردم صبورمان نباشد”

خوب است که آتش این کلام را احساس می‌کنید
خوب است که آتش گرفته‌اید
ملت ما درست همین آتش گرفتن شما را می‌خواست

نه انتظار ریاست جمهوری از احمدی نژاد داریم
نه انتظار زنده ماندن
نامش در همیشه‌ی تاریخ ثبت است
عنوانش گوارای وجودش
“در آتش کشنده‌ی قلب ظالمان و زیاده‌خواهان ایران اسلامی”
گوارای زود شکسته شدنت دکتر

ahmadi nezhad

همین! مال هیچکس نیست!



  • کلمات کلیدی :
  • سلام

    قرعه‌ی شروع به نام دکتر افتاد و باز هم دکتر با دعای دوست داشتنی فرج شروع کرد .
    اگر دکتر از تخریب‌ها و حملات گله نمی‌کرد عجیب بود و شجاعتش زیر سوال می‌رفت که البته این طور نشد و احمدی نژاد تصریح کرد که هیچ دولتی سابقه‌ی درخشان دولت نهم را ندارد .
    دلهره تمام وجودم را گرفته بود …. چه خواهد شد بعد از چهار سال سکوت و سعه‌ی صدر ؟
    دکتر از توهین به خودش خواهد گذشت ؛ جواب توهین‌هایی که به مردم شد را چطور خواهد داد ؟!؟
    آیا دکتر به نمایندگی از مردم انزجار ملت را از حلقه‌های مدیریتی و قوانین مراکز قانون گذاری خصوصا مصلحت نظام ابراز خواهد کرد ؟

    میرحسین با صدای لرزان ، در حالی که صدای قلبش به شدت به گوش می‌رسید شروع کرد
    طبیعی بود که ابتدا راهش را از خاتمی و هاشمی جدا کند …. خاتمی و هاشمی نقطه‌ی قابل دفاعی ندارند که میرحسین بخواهد به آن‌ها پناه بگیرد
    نمی‌دانم با چه زحمتی این تومار را جمع کرده بود
    منطق ، روشمندی ، متانت ، برنامه ریزی و …. اوووه
    یعنی این‌ها که شما از پس حفظ کردنشان هم بر نیامدید ، اعمالش از شما بر خواهد آمد ؟!؟

    راستش دلم برای میرحسین سوخت
    هر چه گفت با سود بر سرش فرود آمد
    گویا دیگر به هیچ عنوان نمی‌شود این را انکار کرد که میرحسین قبل از احمدی نژاد بر علیه گذشته‌ی خود قیام کرده !

    چطور موسوی می‌خواهد هجده تیر ، تحصن مجلس ششم ، تورم 46 درصدی زمان هاشمی ، توهین به حضرت امام در زمان دولت آقای خاتمی را با احساس آرامش شهروندی اش جمع کند ؟
    با خاطره گویی ؟ :D
    یعنی می‌شود کسی مثل میرحسین با شعارهای دهه‌ی شصتش ، حرف از میانه روی بزند ؟
    یعنی سابقه‌ی قانون گریزی میرحسین قابل انکار است ؟ زیر سوال بردن مجلس ، برداشت بی حساب ، دکتر (!) خاتمی ، پرونده‌ی خانمِ :D و …

    کلی خندیدیم وقتی میرحسین از پرونده سازی می‌گفت
    کسی که سه ماه حتی برای متهم کرن دولت معطل پرونده سازی هم نشد !
    آخر چطور می‌شد در 46 دقیقه جواب این همه شبهه را داد ؟

    وای بر کسانی که درگذشته‌ی خود فرمان هشت ماده‌ای و در لشکر خود پسران هاشمی ، ناطق ، کرباسچی و حتی دکتر بی کنکور رهنورد … دارند ، بعد دم از قانون مداری می‌زنند !!

    دکتر آخر مصاحبه است و من فقط می‌توانم بگویم … دوستت دارم
    شجاعتت را
    ایستادگیت را
    زبان مردم شدنت را
    سنگ خوردن از رقیب عصبانیت را

    که تو در زمان یک مصاحبه که هیچ
    در قالب هیچ دوربینی
    و حتی در تاریخ نمی‌گنجی

    مومن در هیچ چارچوبی نمی‌گنجد

    همین! مال هیچکس نیست!



  • کلمات کلیدی :
  • با دوربین»
    88/3/5 3:7 ص

    سلام

    امشب آخرین برنامه‌ی "با دوربین" از گروه سیاسی شبکه‌ی اول سیما پخش شد .

    شب اول :
    میرحسین موسوی صحبت‌های خودش را با صدایی لرزان و چهره‌ای برافروخته که یا از سر اضطراب بود و یا از سر ذوق زدگی شروع کرد
    اراک را استان و خاتمی را دکتر کرد
    استقبال‌های مردمی را هم به پای پول نفت گذاشت و بدون توجه به گذشت بیست سال ، در حال و هوای دهه‌ی شصت از سیگار و چای و چغندرقند گفت ...
    تکلیف میرحسین مشخص است
    مبرهن است کسی که به جای ارائه‌ی برنامه از تخریب می‌گوید و در مسیر تخریب حتی از استقبال‌های مردمی هم کوتاه نمیاید هدفش نه "انتقاد" که "انتقام" است
    چرا که واضح است اگر کسی دلسوز نظام باشد از پیوند مردم و مسئولین صرف نظر از اینکه مسئول خاتمیست یا احمدی نژاد ، ناراحت نمی‌شود ...

    شب دوم :
    محسن رضایی مثل همیشه با لحنی آرام و چهره‌ای موقر
    به نظر من خوب صحبت کرد . حتی تاسف خوردم که چرا افرادی مثل رضایی باید به هر دلیلی در کنار دولت‌ها بودنشان منوط به سلیقه‌های حزبی و جناحی شده باشد
    رضایی ظرف نیم ساعت یک دنیا برنامه معرفی کرد ، شاید تفصیل و برنامه‌هایش از چشم اندازه بیست ساله هم بعیدتر به نظر می‌رسید . شاید قواره‌ی حرف‌ها با رضایی تناسب داشت ، اما شلختگی مباحث ارائه شده به هیچ وجه مناسب او نبود .

    شب سوم :
    مهدی کروبی مثل همیشه با انرژی و اعتماد بنفس
    می‌خواستم یک وقت مطلبی بنویسم در باب بی‌وفایی خاتمی
    کروبی سال‌های سال از همه چیزش برای خاتمی خرج کرد . اما خاتمی در سکوت موسوی چه چیزی دید که در فریادهای کروبی ندید ... ؟ خدا می‌داند
    آیا میرحسین قدر رفاقت کسی را که قدر رفاقت کروبی را ندانست ، خواهد دانست ؟!؟  خدا می‌داند
    با این همه جفایی که جبهه‌ی اصلاحات در حق کروبی کرده ، بعید است برای کروبی توفیقی حاصل شود
    اما من به عنوان کسی که دوست ندارد حق هیچ خدمتگزاری ضایع شود آرزو می‌کنم کروبی با رایی آبرومند از صحنه‌ی سیاست بدرقه شود ...

    شب چهارم :
    محمود احمدی نژاد مثل همیشه با دعای دوست داشتی فرج شروع کرد .
    در تمام طول صحبت از چهار سالی که بر او و ملت گذشت ، سخن گفت
    دوستی تکیه‌ی احمدی نژاد به بررسی گذشته‌ی مدیریتیش را نشانه‌ی این شمرده بود که دکتر برای چهار سال آینده برنامه‌ی جدیدی ندارد و هر چه هست به همین منوال ادامه خواهد داشت
    به نظر من اینکه کسی از روند چهار سال گذشته‌ی اجراییش در مملکت راضی باشد ، نکته‌ی کمی نیست
    این خیلی به‌تر از اینست که رئیس جمهوری بعد از چهار سال در پیشگاه مردم گریه کنان  بگوید این چهار سال ببخشید کاری نکردم ، رای بدهید تا چهار سال دیگر …
    احمدی نژاد بسیار با صلابت و اقتدار صحبت کرد و هیچ کدام از شعارهایش را پس نگرفت
    و این حسن بسیار بزرگی است ...

    پ.ن:
    1- چقدر سخته ریاست جمهوری در مملکتی که در اون هرکس سلطان و پادشاه میزیه که پشتش نشسته !
    2- آرمان شهر من جائیست که در آن سر در هر کتابخانه به جای "لطفا سکوت را رعایت کنید" نوشته "لطفا سکوت را بشکنید"
    3- بیشتر ترافیک‌های شهری ، حاصل فقط چند متر بیجا جلو رفتن یک نفره
    برای چند متر بیجا جلو افتادن توی زندگی ، دروغ نگو
    4- کلیه‌ی پی‌نوشت‌ها از اینجا

    همین ! مال هیچکس نیست !

  • کلمات کلیدی :
  • سلام

    یکی از عوامل انکار ناشدنی سونامی چهار سال پیش احمدی نژاد نداشتن ستاد تبلیغاتی به معنای معمول و رایج بود .
    تماشای جوانانی که بعد از بارها برگزاری انتخابات در ایران ، برای اولین بار با نام احمدی نژاد وارد عرصه‌ی انتخابات شده بودند و حالا ته جیبشان را برای تامین هزینه‌های چاپ پوستر ستاد خود جوش و مردمی دکتر احمدی نژاد جستجو می‌کردند ، برای من بسیار تکان دهنده بود .
    و این تکان وقتی شدیدتر شد که دیدم هواداری بدون منفعت طلبی و توقع آن‌ها در تمام مدت چهار ساله‌ی ریاست جمهوری دکتر هرگز قطع نشد .
    نمی‌خواهم مسئولیت احمدی نژاد را در مقابل این چنین حامیانی کم‌رنگ کنم ، اما در میان هواداران دکتر بارها شنیدم که دوستانی می‌گفتند “رای دادن به احمدی نژاد برای ما هدفی جز نهی‌ از منکر سیاسیون گذشته‌ی مملکت ندارد” .
    این مثال‌ها و هزاران مثال از این قبیل من را شیفته‌ی هفده میلیون رای احمدی نژاد کرد و حقیقتا هرگز برای دکتر حسرت رای آن‌چنانی را نخورده و نمی‌خورم .
    با همه‌ی احترامی که برای آراء رؤسای جمهور قبلی قائلم اما توجیه من از این احساس این است که فکر می‌کنم آراء دکتر احمدی نژاد بی‌نهایت پاک و بی‌آلایش بوده .
    رای دادن به مردی که شهره به هیچ چیز جز سادگی و خدمتگزاری نیست نمی‌تواند از جنس بازی و یارکشی‌های سیاسی و بودار باشد .
    اصلا میزان و اندازه‌ی رای برایم در آن مقطع اهمیتی نداشت . امروز هم هر چقدر نگاه می‌کنم می‌بینم تنها چیزی که برایم مهم است رای آوردن احمدی نژاد است و اینکه میزان آراء چقدر باشد اصلا برایم فرقی نمی‌کند .
    اما در این مسیر …
    تماشای جانبداری کسانی که هیچ نقطه‌ی مشترکی میان زندگی آن‌ها و دکتر وجود ندارد من را به شدت نگران کرده
    وقتی جلسات بی نظم و خالی از برنامه‌ی ستادهای نه از جنس چهار سال پیش را در شهرستان و مراکز استان‌ها پیگیری می‌کنم
    وقتی بعضا دخالت غیرقانونی نیروهای نظامی را در ستاد تبلیغاتی متفاوت با چهار سال پیش دکتر می‌بینم
    وقتی روش‌های دفاع از دولت را توسط ظاهرا حامیان دکتر می‌بینم
    وقتی گاهی تیترهای خالی از صداقت را در رسانه‌های حامی دولت می‌بینم
    و وقتی خیلی چیزهای دیگر را می‌بینم احساس دلزدگی و غم فرا می‌گیردم
    دکتر ، همان دکتر چهار سال پیش است
    اگر چه ستادش همان ستاد چهار سال پیش نباشد
    راستش را بخواهید این روزها خیلی از فعالان دوره‌ی گذشته را در لباس اخراجی‌های ستاد تبلیغات احمدی نژاد می‌بینیم
    امسال جای خیلی از چهره‌های عادی که صورتشان البته از انبوه ریش خالی است اما دل‌های مومن و متعهدی دارند در جلسات ستادها خالی بوده
    راستش را بخواهید اصلا از شنیدن خبرهایی مثل خبر عجیب خبرگزاری ایلنا با عنوان “اصولگرایان می‌گویند احمدی‌نژاد، می‌نویسند موسوی” ناراحت نمی‌شوم
    به هر حال برای کسی مثل من که چهار سال در متن مردم ، جریانات احمدی نژادیسم را دنبال کرده قابل درک است که باید به هر بهانه‌ای آراء دکتر از هرگونه نفاق و دورویی پاک شود و البته بسیار خوشحال می‌شوم رای خیلی از اهالی ستاد دکتر احمدی نژاد و به ظاهر طرفدارانش در میان آراء شمارشی نباشد.
    اما واقعیتش از این روند می‌ترسم .
    می‌ترسم از این که تعداد افرادی که از غربال خلوص رد می‌شوند از حد مجاز بگذرد …
    به هر حال ما دعا کرده‌ایم ” خدا دامن اصول‌گرایی را از نفاق و منافقان و منافق دوستان و دوستان منافقان و کسانی که دوست دارند منافق باشند و کسانی که دوست دارند در اصول‌گرایان منافق باشد و … پاک کند”
    زود است برای این قبیل اعلامات
    نمی‌گویم من حامی خوب و خالی از اشکالی هستم
    شاید عده‌ای هم با تماشای هواداری من از دکتر ، دلزده و مغموم شوند
    اما آنچه مهم است ؛ من نه از این‌چنین ستاد تبلیغاتی
    که از ستاد اخراجی‌ها
    هم می‌گویم دکتر احمدی نژاد
    و هم می‌نویسم دکتر احمدی نژاد

     همین! مال هیچکس نیست!



  • کلمات کلیدی :
  • سلام

    خیلی قدیم ، زمان پادشاهان صفوی قند و شیرینی مردم ایران خرما و مویز و عسل بود
    به به . تصورش را بکنید غذاها و نوشیدنی‌هایی که با شیره‌های خرما و انگور و عسل شیرین شده است و ...
    بعد‌تر در زمان پادشاهان قاجار یک مشت غرب زده شدند حاکم بر مردم ایران
    وقتی در غرب با قند و شکر مواجه شدند همه جا چو افتاد که قند و شکر چون از غرب آمده پس حتما از شیرینی‌جات ما به‌تر است
    آن روز یک مشت احمق در مقیاس وسیع سرمایه‌ی این ملت را صرف واردات قند و شکر کردند
    باز بعدتر یک ماچه الاغ - که محسن می‌گفت اقتصاد مملکت ما به هم‌چه ماچه الاغی نیاز دارد - شاه شد و مثلا خواست جلوی خروج این همه سرمایه از مملکت را بگیرد
    مزارع خرما و انگور رها و به خاکستر تبدیل شد . به جایش کشت نیشکر و چغندر قند به راه انداختند
    آمده بود مثلا ابروی ملت را درست کند ، زد و چشم ملت را هم کور کرد
    گیریم که آن روز ، آن ماچه الاغ هم نمی‌فهمید که قند سالم ، قند موجود در همان خرما و مویز و عسل خودمان است

    امروز چه ؟!؟
    امروز اگر شما یک نامزد عاقل انتخابات ریاست جمهوری باشید ، از رکود بازار قند و شکر شکوه می‌کنید یا از بی سامانی باغات خرما و انگور ؟ +
    گیرم آنقدرها هم عقل و درایت ندارید .. خب اشکال ندارد ؛ مطمئنا شما در این صورت دیگر دم از استعداد مملکت داری و مدیریت بحران و اصول و قواعد بازی نمی‌زنید . راه‌های دیگری هم برای رای جمع کردن هست ... +

    همین! مال هیچکس نیست!

  • کلمات کلیدی :
  • <      1   2   3   4   5      >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی