سفارش تبلیغ
صبا ویژن







29 مرداد ماه در اجلاس سران، جمعی از تندروترین اصلاح‌طلبان دور هم گرد آمدند تا در دولت موسوم به اعتدال، بار دیگر فعالیت‌های افراطی خود را آغاز کنند!

در این گردهمایی افراطیون از حزب «اتحاد ملت» که به نظر می‌آید نسخه برابر اصل حزب تندرو و منحله مشارکت می‌باشد، رونمایی شد! روزنامه های ابتکار و آفتاب یزد با تیترهای «حزبی برای مشارکت مردم» و «مانور مشارکت در اتحاد ملت» عملا از پشت پرده حزب تازه تاسیس خبر دادند!

اصلاح‌طلبان رادیکال در حالی دور هم از «اتحاد» دم زدند که این روزها در جیهه اصلاحات شدیدترین افتراق‌ها و اختلافات به وجود آمده است. این جماعت تندرو که نشان داده‌اند تحمل باخت و حتی رقیب را ندارند در تازه‌ترین اقدامات و رفتارهای خشن خود، در اردوگاه اصلاح طلبان،  می‌توان به واکنش این گروه به تأسیس حزب نوپای ندا (نسل دوم اصلاح طلبان) اشاره کرد! حزبی که به مدیریت یک اصلاح طلب و از رفقای همین جمع یعنی جناب صادق خرازی شکل گرفته است. اما از آن جهت که رویکردی متفاوتی در اصلاح طلبی خود دارد در اردوگاه اصلاح‌طلبان تحمل نمی‌شود!

سخنان اخیر آقای خرازی با هفته نامه مثلث ندای اختلاف اصلاح طلبان را رساتر کرد و سبب شد صدای آقایان روی هم بلند شود!

آقای خرازی گفته بود: «من اصلاح‌طلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بدو بیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجی‌ها مذاکره می‌کردند و به دشمن ‌گرا می‌دادند؛ من آن‌ها را به‌عنوان اصلاح‌طلب قبول ندارم. لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد.»

پس از این سخن بود که آقایان رمضان‌زاده و ابطحی و پورنجاتی حرفهای  آقای خرازی را به خود گرفتند و به او اتهام قاچاق نسخه خطی به خارج از کشور زدند!

زد و خورد اصلاح طلبان با بیانیه حزب ندا و سپس موضع گیری روزنامه‌های مخالف ندا بالا گرفت و رسانه‌های حامی نسل اول اصلاحات، نسل دومی‌های اصلاحات را از حمله‌های خود بی نصیب نگداشتند و حتی او را غضنفر اردوگاه اصلاح طلبان دانستند که باید با رها کردن مارادنا فعلاً او را مهار کرد!

حال در میان این اختلافات و شکاف عمیق اصلاح‌طلبان، سخن از اتحاد ملت از جانب این جماعت که یک ندای کوچک متفاوت در درون خود را تحمل نمی‌کنند گزاف به نظر می‌رسد! ‌به خصوص اینکه در سابقه این افراد بسیار دیده شده رقیب خود را به هیچ وجه حتی به قیمت آشوب و فتنه و تهمت، تحمل نمی‌کنند. رفتار این آقایان با هاشمی رفسنجانی و حدادعادل در مجلس ششم این ادعا را ثابت می‌کند که در آن سال‌ها این جماعتی که امروز دنباله رو و مبلغ هامشی هستند وقتی هاشمی را رقیب خود می‌دیدند چگونه بی مهابا به او حمله کرده تا اورا از صحنه رقابت به در کنند همچنین ورود حدادعادل به مجلس که با کارشکنی تأیید اعتبار نامه تنها رقیب آن‌ها در مجلس مواجه شد و اوج این رفتار در فتنه 88 بود که با شکست از رقیب و رویگردانی مردم از این جماعت کشور را به آشوب کشیدند و عمیق‌ترین شکاف بین ملت را رقم زدند! حال واقعاً می‌توان باور کرد این جماعت تفرقه افکن خشن دم از «اتحاد ملت» بزنند؟

البته این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که در میان قوه قضاییه باید به و ظیفه خود عمل کند و سخنان صادق خرازی و از سوی دیگر مخالفان او را پیگیری کند.

آن اصلاح طلبان خائنی که صادق خرازی از آن‌ها سخن می‌گوید که حتی در زمان خودشان به دشمن گرا می‌دادند چه کسانی هستند؟ با توجه به عملکرد اصلاح طلبان در فتنه 88 و فرار جمعی از اصلاح طلبان از کشور و دریوزگی آنان در برابر دشمنان ملت در رسانه‌های معاند نظام، آیا سخنان آقای خرازی صادق است؟ اگر سخنان ایشان کذب است باز هم باید قوه قضاییه با دروغی که یک جناح را زیر سؤال می‌برد برخورد کند. از سوی دیگر آیا واقعاً دیپلمات اصلاح طلب یک قاچاقچی است؟ اگر چنین است باد با او برخورد قضایی جدی شود و اگر از آن سو عده ای چنین اتهامی را مطرح می‌کنند ناراست سخن می‌گوید باید به خاطر هتک آبروی یک شهروند مورد بازخواست قرار گیرند. به رهر حال الان زمانی است که باید قوه قضاییه با ورود خود به این نزاع خانوادگی سیاسی، بحث و جدل در این رابطه را پایان دهد و معلوم شود چه کسی خائن است چه کسی اهل قاچاق و یا احتمالاً چه کسی دروغگو و افترا زننده.

 

به هر صورت الان دو حزب اصلی اصلاح طلبان نسل اول (اتحادملت) و نسل دوم (ندا) داعیه ورود به خانه ملت دارندو مردم باید بدانند چه کسی خائت اسن چه کسی قاچاقچی و یا اصولا چه کسی از اساس دروغ می گوید. روشن شدن این مطلب می تواند در رای مردم اثرگذار باشد!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    به گواهی تاریخ روحانیت همواره در عرصه های حساس در کنار ملت و در صف مقدم جنبشهای هم سرنوشت ساز بوده اند که نمونه بارز آن پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن دفاع مقدس بوده است چنانچه حضرت امام خمینی می فرماید: «در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى، علماى اسلام اولین کسانى بوده‏اند که بر تارک جبین‏شان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمى- اسلامى را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیش کسوت شهادت نبوده‏اند و بر بالاى دار نرفته‏اند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهاى حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟ در 15 خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزى، شهداى اولین، از کدام قشر بوده‏اند؟ خدا را سپاس مى‏گزاریم که از دیوارهاى فیضیه گرفته تا سلولهاى مخوف و انفرادى رژیم شاه‏ و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‏ها و میادین مین، خون پاک شهداى حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلى نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه‏ها نسبت به قشرهاى دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلى شهید شده‏اند و این رقم نشان مى‏دهد که روحانیت براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى ایران تا چه حد مهیا بوده است. (صحیفه امام، ج‏21، ص: 276)

    امروز نیز بر مبنای آمار در بین اقشار بسیجی، طلاب با نسبت بالایی در بسیج طلاب حضور دارند و بیش از 95 درصد آنها بسیجی هستند. این امر نشان از این دارد حوزه و روحانیت و طلاب در دفاع از آرمانهای ملت ایران و انقلاب اسلامی کوتاه نیامده است.

    ارتباط وثیق روحانیون و طلاب با شهادت و جهاد همزمان با اجتهاد علمی و اخلاقی مجموعه ای کامل در دفاع از حریم ولایت ساخته است.

    چنین مجموعه ای سالهاست عاشقانه منتظرند در محل تحصیل و تعلیم خود یادگاری از دفاع مقدس حضور داشته باشد و شهیدی در حوزه علمیه دفن شود. در این سالها که شهدا در بوستانها، دانشگاهها و برخی مراکز فرهنگی دیگر دفن می شدند برخی موانع شرعی و گاه مخالفتهای جهت دار در حوزه علمیه تا امروز سبب شده است خیلی محدود این اتفاق مبارک در حوزه های علمیه بیفتد.

    دفن یکی از شهدای غواص در حوزه امیرالمومنین تهران اتفاق خوبی بود که سالها طلاب تهرانی منتظر آن بودند و بالاخره با رفع موانع یکی از سربازان خمینی در جمع یاران خامنه ای آرام گرفت تا این پیام مهم را داشته باشد که طلاب و روحانیون همچنان در کنار ملت در صف مقدم حوادث انقلاب خواهند بود و سرباز مطیع رهبری و خادم انقلاب هستند.

    متاسفانه با وجود اتفاق خوبی که در تهران افتاد تبلیغات و حواشی رسانه ای آن در شان مراسم نبود کاش چنین مراسمی که برای اولین بار در حوزه تهران برگزار شد با تبلغات بهتر و حضور گسترده تر طلاب و روحانیون انجام می گرفت و تدبیری اندیشیده می شود که این اتفاق خوب با عظمت بیشتری ثبت شود.

    با این حال این امر خجسته را ارج می نهیم و امید است تا به دفعات شاهد چنین اتفاقاتی در حوزه علمیه باشیم



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    چندی قبل آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور در سخنانی گفت: «براساس نظر سنجی که توسط سازمان‌های معتبر کشور درخصوص جمع بندی هسته ای انجام شده است، 80 تا 88 درصد مردم از دستیابی به این نتیجه ابراز خوشحالی کرده و تنها 4 درصد با آن مخالفت کردند. این مخالفان باید تنها درحد همان 4 درصد حرف بزنند و نباید با لحن طلبکارانه صحبت کنند.»!

    آنچه در کلام آقای معاون اول عجیب می‌نمود منبع این نظرسنجی است که منظور ایشان از سازمان‌های معتبر کدام سازمان‌هاست و اگر چنین آماری وجود دارد چرا تا کنون آن سازمان‌ها آن را منتشر نکرده‌اند؟همین امر سبب شد آقای احمد توکلی نسبت به این سخنان عجیب واکنش نشان دهد و خواستار معلوم شدن منبع این نظرسنجی شود!

    اما برای کشف منشأ آمار آقای جهانگیری کافی است نظر دولت و حامیان دولت نسبت به مردم را بازبینی کنیم تا معلوم شود آقای جهانگیری معاون اول دولت راست‌گویان این آمار را چطور محاسبه کرده است. محمود سریع القلم از حامیان و مشاوران اصلی دولت در پاییز 92 در سخنانی به نقد پوپولیسم پرداخت و در بخشی از سخنان خود گفت لبوفروش و راننده تاکسی نباید درباره انرژی هسته‌ای اظهارنظر کنند!

    روزنامه آفتاب یزد به‌تازگی با توهین به یک بازیگر طنز که در یک اظهارنظر سیاسی کرده بود او را دلقک نامید و نظرات او و بقال‌ها و سلمانی‌ها را مهم ندانست!

    در همین روزهای اخیر نیز آقای هاشمی رفسنجانی در یک تقسیم‌بندی تازه کسانی که اول انقلاب در کوچه‌های روستا قدم می زندند و امروز انقلابی شدند را مذمت کرده است! ایشان پیش از این نیز از تعبیر جدیدالاسلامها برای برخی افراد استفاده کرده بود شبیه همین تعبیر را نیز آقای روحانی ریاست محترم جمهور با عنوان تازه به دوران رسیده در مورد منتقدان به کار برده بود.

    از این گونه تعابیر تحقیرآمیز علیه منتقدین و مخالفان و حتی مردم در دولت جدید زیاد دیده و شنیده شده است. با توجه به آنچه گذشت اگر روستایی‌ها، لبوفروش‌ها، بقال‌ها، سلمانی‌ها، رانندگان تاکسی و اصولاً همه افراد از این دست مشاغل، هنرپیشه‌های طنز، طرفداران سعید جلیلی و قالیباف و احمدی‌نژاد، بسیاری از جوانان مؤمن و انقلابی جدید الاسلام و تازه به دوران رسیده را کنار بگذاریم که اصولاً رأی و نظرشان مهم نیست. در جمع باقی‌مانده فقط چهار درصد با توافق هسته‌ای مخالف هستند!!

    این نگاه متکبرانه نسبت به مردم و به‌حساب نیاوردن آن‌ها در میان این گروه مسبوق به سابقه است. در ایام فتنه 88 به‌خوبی چنین روحیه‌ای قابل ملاحظه بود که طرف شکست خورده که اتفاقاً همین افراد بودند با وجود آنکه انتخابات را با اختلاف زیاد باخته بودند اما شعار می‌دادند ما بی شماریم!! دران زمان نیز بحث رأی کمی و رأی کیفی مطرح شد تا به این گونه بیان کنند که رأی برخی از افراد بیشتر از بعضی‌ها ارزش دارد به همین جهت است که از سخنگوی دولت شنیده می‌شود علیرغم نتیجه پذیرش انتخابات سال 88 دل او و همفکرانش با منتخب مردم صاف نشد! و هاشمی رفسنجانی که حاضر به تبریک به منتخب مردم در سال 88 نبود انتخابات 92 را دموکراترین انتخابات دانست!

    با این اوصاف سؤال اینجاست این افراد امروز چگونه از دموکراسی و رأی مردم دم می‌زنند و خواستار صیانت از آرای مردم هستند؟؟ مگر می‌شود به مردم توهین کرد و با نگاه متکبرانه و از موضع بالا با آنها سخن گفت اما در مواقع انتخابات از رأی انها دفاع کرد اما پس از انتخابات اگر نتایج مطابق خواست این آقایان نباشد باید رای مردم را وتو کرد!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    در سالهای اخیر یکی از موفقترین بخشهای فرهنگی کشور سازمان فرهنگی مترو بوده است که در هر مناسبت و در طول سال با طرحها و بنرهای هنرمندانه و زیبا، با مضامین خوب و محتوای دینی و فرهنگی در مترو و ایستگاهها نصب کرده و همچنین نمایشگاهها و غرفات متناسب با مناسبتها را با ایده های شایسته برگزار می‌کند و روز به روز نیز به تجربه و همچنین غنای کارشان افزدوه می‌شود. بی‌تردید این تلاشهای خالصانه و اثرگذار باید ارج نهاده شود.

    امسال متاسفانه در ماه مبارک رمضان دیده شد مسئولین فرهنگی مترو با یک ابهامی مواجه شده‌اند و آن اینکه نمی دانند باید آب سردکنهای مترو را باز نگه دارند یا آن را ببندند.

    سالهای قبل نیز این مشکل برای مسئولین مترو وجود داشت و شاهد بودیم یک سال باز و یک سال آن را بسته نگه می‌داشتند!

    اما امسال که آب سردکنها باز بود و متاسفانه برخی مردم نیز بدون وجه به ماه مبارک رمضان از آن استفاده می‌کردند.

    بی‌تردید مسئولین شهرداری و مترو می‌دانند روزه‌خواری در ملا عام جرم و خلاف شرع است و یقینا به عنوان مسلمان از این وضع ناراحت هستند اما چرا با این حال، این کار را می‌کنند؟

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    حجت الالسالام والمسلمین قرائتی روز جمعه 22 خرداد دردیدار با ائمه جماعات شهرداری از تشکر رهبری از ایشان در هفته گدشته خبر داد و ماجرا را این گونه تعریف کرد:

    آقا در حرم امام برای اثبات طول عمر حضرت حجت عجل الله فرجه به حضرت نوح اشاره کردند(1) که در آیه قرآن آمده است «فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا» یعنی حضرت نوح 950 سال عمر کرده است. در قرآن دو جور عدد داریم؛ تحقیقی و تقریبی. مثلا یهودیان می‌گفتند «یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» یعنی دوست دارند هزار سال عمر کنند یعنی بسیار عمر کنند از باب مثل است. نه اینکه مثلا دو هزار سال را دوست ندارند. اما یک سری اعداد تحقیقی اند مثل داستان اصحاب کهف که گفت 309 سال خوابیدند «ولبثوا فی کهفهم ثلاث مائة سنین وازدادوا تسعا» اینجا خداوند می‌خواهد دقیق بگوید مثل عمر حضرت نوح علیه  السلام.

    روز 15 خرداد یک برنامه‌ای از من پخش شد در مورد نیمه شعبان و طول عمر حضرت ولیعصر عجل الله فرجه یک مثالی زدم که گویا آقا آن برنامه رو دیده بودند و از صحبتهای من خوششان آمده بود و سریع از مسئولین بیت خواسته بودند تا با من تماس بگیرند و از من تشکر کنند. من در آن برنامه قصه حضرت عزیر را گفتم که در آیه 259 سوره بقره آمده است.

    «او کالذی مر علی قریة وهی خاویة علی عروشها» خانه های قدیمی اول سقفشان می ریخت پایه هایشان می ماند بعد دیوارها می ریخت. اینجا یعنی دیوار خانه ها ریخته روی بامها. قریه یعنی محل اجتماع.

    «قال انی یحیی هذه الله بعد موتها» چگونه خداوند، اینها را پس از مرگشان زنده می‌کند؟

    «فاماته الله مائة عام» پس خداوند، او را [به مدت] صد سال مرگش داد. یعنی ارزش دارد برای پاسخ یک پرسش یک پیامبر صد سال بمیرد.

    «ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوما او بعض یوم» آنگاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: چقدر اینجا بودی؟ گفت: یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم. این دلالت بر رجعت هم دارد. چون رجعت یعنی زنده شدن مجدد در این دنیا.

    «قال بل لبثت مائة عام» [نه] بلکه صد سال درنگ کردی.  

    «فانظر الی طعامک و شرابک لم‌یتسنه» یعنی لم‌یتغیر، به خوراک و نوشیدنی خود نگاه کن که طعم و رنگ آن تغییر نکرده است. بحث من اینجاست

    «و انظر الی حمارک و لنجعلک آیة للناس» و به درازگوش خود نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. تو را [در مورد معاد] نشانه ای برای مردم قرار دهیم.

    غذا اگر یگ هفته بیرون یخچال بماند خراب می شود اما غذای عزیر صد سال سالم مانده هر سال 52 هفته است یعنی حدود 5200 هفته خداوند عمر غذا را افزایش داده است. حالا عمر طبیعی انسان مثلا 70 سال است 5200 برابر 70 چقدر می‌شود؟ خدایی که می تواند غذا را 5200 برابر عمر طبیعی بدون تغییر حفظ کند می‌تواند انسان را هم حفظ کند با این حساب حضرت ولی عصر عجل الله فرجه عمری نکرده است. عمر ایشان الان حدودا 1200 سال است حدود 16  برابر عمر انسان معمولی عمر کرده هنوز تا 5200 خیلی مانده است.

    آقا این مطلب را شنیده بود از استدلال من خوشش آمده بود و تماس گرفتند همان روز از من تشکر کردند.

    (1)بعضی استبعاد کرده‌اند که چگونه ممکن است انسانی متولّد بشود و در این زمان طولانی زنده بماند. این تنها استبعادی است که در مورد قضیّه‌ی حضرت مهدی، مخالفان مطرح کرده‌اند و تکرار کرده‌اند؛ لکن قرآن کریم با نصّ صریح خود، این استبعاد را برطرف میکند. درباره‌ی حضرت نوح پیغمبر (علیه‌السّلام) میفرماید: فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا؛(2) یعنی نوح در میان قوم خود 950سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب این است که دوران دعوت آن بزرگوار 950سال است؛ بنابراین، این استبعاد جایی ندارد .

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
    <      1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی