آنچه در ذیل می آید متن یادداشت حجت الاسلام فاضل میبدی در توجیه دست دادن حجت السلام خاتمی با زنان ایتالیایی است که به قلم آبی مورد نقد قرار گرفته است:

در یکی از رسانه‌ها در حمله به آقای (حجت السلام)خاتمی، رئیس‌جمهور سابق، مساله دست دادن ایشان در یکی از سفرها با یک زن مطرح شد و نویسنده چنین کاری را از موضع دین محکوم کرد و فریاد «واشریعتا» را به گوش خلق رسانید. به یاد شعر مرحوم ایرج میرزا:
بر سردر کاروانسرایی تصویر زنی به گچ کشیدند...
در اینجا با صدق و کذب خبر کاری نیست. ولی ذکر نکاتی برای طرح یک مساله و حل آن ناچار می‌نماید.
1- مقدمتا: امام علی(ع) عامل فروپاشی یک نظام را چهار چیز می‌داند:
الف: تقدیم الاراذل – به فرومایگان مسوولیت سپردن
ب: تاخیرالافاضل – شایستگان را به انزوا بردن
ج: تضییع الاصول – مسائل اصلی و حیاتی جامعه را رها کردن
د: والتمسک بالفروع – و به مسائل فرعی روی آوردن (غررالحکم)
2- مساله حرمت دست دادن با زن در کشوری که جزو عرف و عادات آن کشور به حساب می‌آید مورد اتفاق فقها نیست و در این زمان برخی از فقها (کدام فقها؟؟)، آن را بی‌اشکال می‌داند. اگر اجماع فقها چنین کاری را به عنوان اولی حرام بدانند ولی براساس مبانی (کدامین مبنا؟) فقه شیعه، گاهی ترک چنین کاری که به توهین به طرف مقابل یا وهن به دین منجر شود، دچار اشکال می‌شود.
با این بیان: اگر انجام کاری که از دستورات شریعت است، باعث وهن به اسلام شود یا عده‌ای را از دین فراری دهد، انجام چنین کاری باید، هر چند به عنوان ثانویه، تعطیل ‌شود. نمونه بارز آن، دستور امام خمینی مبنی بر ترک اجرای حکم سنگسار است. (در اینجا مشخص نیست اقای میبدی جایگاه حضرت امام را تنها یک مرجع میداند و یا بعنوان ولی جامعه مسلمین؟ به نظر استفاده از کلمه حکم توسط ایشان حاکی از آن است که منظور ایشان ولایت فقیه است) به تعبیر حجه‌الاسلام والمسلمین دکتر نوبهار (مصادره به مطلوب فرموده اند کاش یک روایت معتبر جای این فرمایش اقای نوبهار استفاده می کردند): «انجام هر عملی که موجب بیزاری و نفرت مردم از دین شود، حرام است. حتی اگر عمل به یک حکم الزامی شرعی هم موجب گریزان شدن مردم از دین شود می‌توان و بلکه باید از عمل به آن خودداری کرد؛ جز در مورد احکامی که شارع مقدس در هیچ حالی به ترک آن راضی نیست. (به این تخصیص دقت شود)»
اگر در کشوری، بانویی به عنوان احترام دست بدهد، آیا خودداری کردن از پاسخ به آن، نفرت‌آور نیست؟ (آیا اگر عملی بی احترامی به غیر مسلمان تلقی شود و از ان سو نیز بی احترامی به اسلام کدامیک مقدمند؟)  و این حرکت نازیبا (با استفاده از کلمه نا زیبا سعی در همراهی مخاطب با خود دارند) باعث وهن به اسلام نمی‌شود؟ (به نظر سوال ایشان استفهام انکاری است) در لابه‌لای متون دینی، قواعد مهمی وجود دارد که آدمیان را از هر کاری که باعث تنفیر دین شود، بازمی‌دارد. در اینجا مجال ذکر مباحث فقهی و اصولی نیست. (با ابیان این مطلب از پاسخ گویی فرار میکنند و اجمال گویی و کلی‏گویی از مغالطه های شایع بین اصلاح طلبان است که البته این گونه سخن گفتن در بیان احکام شرعی ناپسندیده تر  است) دامنه این بحث در عدم اجرای حدود در جامعه غیراسلامی گسترده است. (وظیفه تشخیص اینکه کدام حکم اسلامی باید  موقتا تعطیل شود با کیست؟)
3- اینکه امام علی(ع) می‌فرماید: یکی از عوامل نابودی نظام‌ها وانهادن اصول و برگرفتن فروع است، در پاره‌ای از رسانه‌ها و در برخی سیاست‌های ما، به‌وضوح دیده می‌شود. آیا حمله به یک شخصیتی که باعث آبروی کشور و نظام است و دستاویز کردن یک مساله جزئی که اگر حرام باشد،(امیر المومنین فرمود کوچک شمردن گناه از بزرگترین گناهان است اقای میبدی ابتدا با پیش فرض قرار دادن اینکه کار خاتمی کوچک و قابل اغماض بوده است  در ادامه یاداشت حتی آن را پسندیده و مطابق اسلام هم معرفی  میکند!!و اینکه اعتراضات به یک عمل حرام را حمله به شخص بخوانیم نوعی فرافکنی است و باید پرسید اگر عمل شخصی که باعث بی ابرویی اسلام و انقلاب شود آیا باز ابروی آن شخص مقدم است؟) قابل اجتهاد مجدد است (خوب آیا در این عمل اجتهاد صورت گرفته است؟ اگر نگرفته است می بایست استصحاب حرمت نمود و اگر گرفته است اینجا این سوال مطرح است باید به فتوای مرجع عمل کرد یا حکم ولی فقیه؟ این تناقض در سخنان اقای میبدی اشکار است از یک سود بر عدم اجماع فقها استشهاد میکنند و از سوی دیگر به تعطیلی حکم سنگسار از سوی حضرت امام اشاره دارند) ، تضییع اصول و تمسک به فروع نیست؟
اگر مبنای امام خمینی این است که برای حفظ نظام می‌توان پاره‌ای از احکام را تعطیل کرد و اهم و مهم را منظور داشت، چرا با دادن دست به بانویی که برای حفظ احترام، دست خود را دراز کرده است، فریاد «واشریعتا» بلند می‌شود؟ (مشاهده می شود باز ایشان به حضرت امام استشهاد میکنند باید پرسید آیا حضرت امام و یا مقام معظم رهبری در حال حاضر حکمی مبنی عدم حرمت دست دادن با نا محرم در سفر های خارجی داده اند یا نه؟ به نظر چنین نیست و این یکی از اصول دیپلماسی ایران است که در سفر های خارجی از دست دادن با زنان خود دادری شود. شابید در نظر آقای میبدی هر کس آزاد است بنا به تشخیص خود هر جا هر عملی را باعث وهن دید ترک کند  که اگر چنین باشد نتیجه ای جز بلبشو نخواهیم داشت. البته هنوز مشخص نیست دست ندادن به یک بانوی محترم(!!) در یک سفر غیر رسمی از سوی یک شخص غیر رسمی چگونه با منافع نظام ارتباط پیدا میکند؟ مگر اینکه اصلاح طلبان خود را اساس حفظ نظام بدانند!!) چرا در جامعه ما، شخصیت‌ها را به این سادگی تخریب می‌کنند.(و چرا در جامعه ما احکام اسلامی به سادگی زیر ا گذاشته می شود و به سادگی از نام امام سوء استفاده می شود؟) شخصیت کسی را ترور کردن و با آبروی کسی با نیش قلم‌ بازی کردن از گناهان نابخشودنی اسلام است. ما در این سال‌ها چه تعداد افراد از سرمایه‌های فکری کشور را در برخی رسانه‌ها با طرح مسائل شگفت‌آور، ملکوک ساخته‌ایم. اگر در نظر داشتن قاعده عقلی و شرعی اهم و مهم یا به تعبیر امام خمینی حفظ مصالح کشور و نظام، مقدم بر مسائل جزئی شرعی است، چرا فی‌المثل به‌خاطر یک تابلو در یکی از خیابان‌های فرعی تهران، نمی‌توانیم با کشوری چون مصر رابطه داشته باشیم؟(اوج ذلت در این کلام اقای میبدی اشکار است در نظر ایشان هر جا نزاعی بین ما و دیگری پیش آمد باید دیگری را مقدم دانست و اصول شرعی و انقلابی خود را کنار بگذاریم. این رفتار اصلاح طلبان پیرامون قضیه هسته ای به خوبی مشهود بود. بعد از این نیز گویا باید شاهد باشیم که چون در کشورهای اروپایی شراب مایعی مقدس است لزومی ندارد مجالس شراب را ترک کرد و به عرف آنجا بی احترامی نمود می شود در مجلس ماند و ننوشید و با ترک مجس سبب بی حرمتی مجلس و وهن اسلام را فراهم نکنیم. و بعد نیز خواهیم شنید اگر اقای محترمی به نشانه احترام مقداری شراب تعارف کرد آیا رد این احسان عملی نا زیبا و نفرت آور نیست؟ یا انکه چرا مردان سیلستمدار ایرانی بدون کروات در محافل اروپایی حاضر می شوند و عرف آنجا را رعایت نمیکنند؟ یا اینکه چرا در مجالس رقص که برای غربی ها از جایگاه والایی بر خوردار است باید به خاطر عدم حضور خودسبب وهن اسلام شویم؟ و . . . ) آیا در اینجا اهمی را فدای یک مساله غیرمهم نکرده‌ایم؟ در این روزگار پاره‌ای از شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جهان زن می‌باشند و در سطح این مقامات، ملاقات‌هایی برای منافع کشور صورت می‌‌گیرد، آیا می‌توان دست دادن را یک حرام ابدی دانست، هر چند به منافع ملی کشور ضربه وارد کند؟ (این را باید توجه داشت که منافع ملی با دین و اسلام گره خورده است و  هر انچه باعث اصول دینی و انقلابی ما شود ضربه به منافع ملی ما هم خواهد بود از طرفی تا انجا که نگارنده مطلع است نه اقای خاتمی و نه اقای میبدی هنوز به مرحله اجتهاد و اظهار نظر درباره مسائل شرعی نرسیده اند و وظیفه شان  تقلید است و در مسائل سیاسی و مملکتی نیر باید تابع ولایت فقیه باشند. البته اگر اقای میبدی تنها سوال کرده اند و منتظر جواب هستند این امر پسندیده ای است که انسانی جاهل برای کسب معرفت تحقیق و سوال کند. این هم باید توجه داشت غرب وحشی در راستای تحقق منافع خود هیچ احترامی برای دیگران قائل نیست و از توهین به پیامبر اعظم و کشتن میلیونها مسلمان و انسان بی گناه ابایی ندارد آنگاه در برابر این وحشیان مدرن که به جز نابودی اسلام قانع نمی شوند تا چه حد باید کوتاه آمد؟) اگرچه در اینجا بحث منافع کشور نیست و ممکن است منافعی تهدید نشود؛ (مشاهده می شود در اینجا با تمسک به مغالطه البته ... اما ابتدا بر اینکه دست دادن اقای خاتمی با دخترکان ایتالیایی به منافع ملی ربطی ندارد اذعان دارد اما باز برای توجیه این کار ایشان دستاویز دیگری بر می گزیند)  ولی احترام به آداب و رسوم یک جامعه از مسائلی است که حفظ آن در حفظ روابط ضروری است. همانطور که دیگران در جامعه دینی ‌شئون آن را احترام می‌گذارند. امام علی(ع) به مالک اشتر فرمود: سنت‌های مردم مصر را محترم بشمار. (این کلام اقای میبدی سرشار از ابهام است.‌آیا این سخن ایشان مبنای شرعی دارد؟ یعنی باید  به هر عرفی و اداب و رسومی احترام گذاشت؟؟ ایا مثلا این رسم طالبان که زنان را در خانه ها محبوس  میکردند هم قابل احترام است یا نه فقط اداب و رسوم غربی را باید پاس داشت؟ بعلاوه انچه ایشان از قول امام علی اورده اند از محل نزاع خارج است چرا که حضرت علی مالک را به یک سر زمین مسلمان فرستاد که به اداب رسوم اسلامی پایبند بودند بعلاوه اگر سایر روایات را در کنار هم بگذاریم مشخص می شود عرف و سیره تا چه حد در اصول فقهی شیعه جایگاه دارد . برای روشن شدن مطلب نیکوست اقای میبدی به کتاب اصول فقه الموجز نوشته اقای سبحانی بخش سیره و عرف مراجعه کنند.) 
4- جا دارد فقهای شیعه در امثال چنین مسائل با در نظر داشتن موضوع و حفظ آداب و رسوم، مجددا بازنگری کنند و به تعبیر امام خمینی زمان و مکان را در اجتهاد لحاظ کنند.(آیا تا وقتی در مسئله ای باز نگری صورت نگرفته است عاقلانه است مقلد خود آن را تغییر دهد و اصلا مجاز به چنین کاری می باشد؟؟ و باز ایشان جایگاه مراجع با ولایت فقیه را خلط کرده اند) به تعبیر یکی از فقهای معاصر: «بر فقیه و وکلای وی لازم است از هر کاری که موجب بدبینی نسبت به اسلام است پرهیز کنند و کارهایی که ضرر آنها بیش از نفع آن است را ترک کنند.» امروز آیا گروهی مانند القاعده باعث بدنامی اسلام نشده است؟ اینها بشریت را در ظرف زمان امام احمدحنبل، مالک و شافعی می‌شناسند و دختران را از رفتن به مدارس و مراکز علمی و اجتماعی بازمی‌‌دارند و زن‌ها را همچون کنیزکان عصر جاهلیت می‌پندارند. (خواننده خود بی ربطی  این مثال را یا انچه محل بحث است متوجه است و به نظر ایین مثال ایشان مغالطه مسموم کردن چاه است تا مخاطب اگر بخواهد با عمل اقای خاتمی ساز مخالفت بزند به طالبانیسم و تحجر متهم شود)
5- اصول مهمی چون: اصل بر برائت افراد، اصل در حلیت اشیا، اصل طهارت و... و قواعدی چون: الضرورات تبیح المخدورات، عسر و حرج، اهم و مهم، شریعت سمحه سهله، حفظ حقوق افراد و کرامت ذاتی انسان در ادبیات ما کمرنگ شده است. روشن نیست که این قواعد و اصول تا کجا کاربرد دارد (نیکو بود اقای میبدی خود به این سوال پاسخ میداد و بیان می کرد)  یا اصلا کاربردی ندارد. ما اگر این اصول و قواعد را از شریعت اسلام بگیریم، زندگی دینی بی‌معنا می‌شود. مگر نه این است که دین در بعد اجتماعی، صبغه عرفی دارد و آداب و رسوم و قوانین عقلایی را لحاظ می‌کند. (البته این تمام دین نیست و قسمت کوچکی از دین است و بخش اعظم دین تعبد و تمسک به دستورات شارع است که البته انان هم مطابق عقلند)  همانطور که پیامبر قوانین عرف‌پسند و عقلایی جامعه خود را که در منافی با اصل توحید نبود، امضا کرد و اصل را بر این قرار داد که آدمیان می‌توانند با عقول جمعی واضع قوانین مفید باشند. (اینکه پیامبر چنین اصلی را کجا قرار داده اند اقای میبدی متعرض نشده اند و صرف یک ادعاست)  علت اینکه امام خمینی دستور تعطیلی رجم را صادر می‌کند، زیرا آن را عرف‌پسند نمی‌دانست یا اگر بازی شطرنج را حلال می‌داند، چون موضوع آن را در این روزگار منتفی. (پس اقای میبدی و اقای خاتمی هم منتظر باشند تا ولی فقیه اعلم اعدل در این قضیه نیز  اگر صلاح دانستند باز نگری کنند و جلوتر از فقیه حرکت نکنند و این نکته هم قابل توجه است که باز هم بر عقل جمعی اگر آنرا بپذیریم باید امضای شارع باشد و تا شارع مهر تایید بر آن نزند ارزشی ندارد و لزوم عقلی برای این کار بر شارع نیست)
6- نکته‌ای که در پایان این یادداشت به نحو احتمال و اجمال می‌گویم این است که در اسلام روابط زن و مرد از این جهت محدود گشته است تا زمینه بروز مفاسد اجتماعی فراهم نشود و آنچه در درجه اول اهتمام است، حفظ عفت اجتماعی است که باعث نگهداری شئون و کرامت آدمیان است. اگر مصافحه (دست دادن) با زنان، نه از نگاه جنسی که از نگاه آداب و رسوم اجتماعی لحاظ شود، چرا باید حرام دانست؟ علت اینکه در شریعت اسلام، زن‌های یائسه که امید ازدواج ندارند و افراد غیربالغ، کنیزکان و بادیه‌نشینان، اولی‌الاربه (طفیلیان) از پوشش استثنا شده‌اند، دلیل بر این است که مفاسد اجتماعی در پی ندارد. (اصولا حکمت تامه احکام نزد شارع است و ما نمی توانیم برای احکام فلسفه بافی کنیم بعلاوه اگر حکمت مذکور توسط اقای میبدی صحیحی هم باید تسری آن به احکام دیگر قیاس است که در فقه شیعه جایگاهی ندارد)  بنابراین قلم‌به‌دستان و تریبون‌داران که با بهانه یک مساله شرعی در پی تخریب کسی برمی‌آیند و دین را همواره ابزار مقاصد خود می‌کنند، نخست لازم است شریعت اسلام را در ارتباط با موضوعات، درست بشناسند (هم چون اقای میبدی و اقای خاتمی لابد) و سپس اظهارنظر کنند و حرمت شریعت و حاملان شریعت را نگهدارند. (نهایتا اینکه اگر قرار است به فرمایش امیر المومنین که در صدر نوشتار اقای میبدی اشاره کرده اند اینجا استشهاد کرد به نظر باید بند اول را مورد توجه قرار داد که چگونه هشت سال ....)  هم میهن، ش. .  29  یکشنبه، 27 خرداد 1386 ص.2


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    پرواز ملکوتی»
    86/3/26 10:54 ع

    انا لله و انا الیه راجعون

     

     

    عن ابی عبد الله علیه السلام : اذا مات المومن الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیی
    امام صادق (ع) فرمودند : هنگامی که مومن فقیه فوت کند در اسلام شکافی پدید می آید که چیزی آن را نمی بندد .
    حجرت عالم ربانی و خدایی خسارت بزرگی است که بر اهل زمین وارد می شود . چرا که خداوند متعال بواسطه این بزرگوران رحمت خود را بر بندگانش ارزانی می دارد . علما تکلیف هدایت امت را بر دوش دارند و هریک از آنها همچون ستارگان درخشانی هستند که در آسمان علم و معرفت نور افشانی می کنند ولی امروز ستاره ای پر نور رو به خاموشی گراید و بندگان خدا از نور پر فروغ او محروم شدند .
    ارتحال عالم ربانی و مجاهد فی سبیل الله حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی را بر امام زمان (عج) و مقام معظم رهبری و طلاب و فضلای حوزه های علمیه و مردم مسلمان ایران اسلامی تسلیت عرض می نمائیم

    نویسندگان وبلاگ گروهی فصل انتظار



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    اعظم الله اجورنا و اجورکم
    آمریکا که به بهانه پیدا کردن سلاحهای اتمی و تنبیه صدام با دور زدن شورای امنیت و زیر پا گذاشتن تمامی قوانین شناخته شده بین المللی عراق را اشغال کرد بر کارشناسان مسائل سیاسی مشخص بود که آمریکا و غرب به دنبال اهدافی مهمتر از آن هستند که اعلام کردند .
    کنترل انقلاب اسلامی و از پای در آوردن اسلام ناب محمدی (ص) اصلی ترین هدف آنها بود . اشغالگران از روزی که وارد عراق شدند به دنبال به روی کار آوردن دولتی دست نشانده بودند که حامی اسرائیل بوده و ایران اسلامی را تحت فشار بگذارد تا از اهداف اسلامی خود دست بردارد . آنها از گسترش و صدور انقلاب اسلامی و بیداری ملل مسلمان واهمه داشته و دارند ؛ بدینجهت با صرف هزینه گزاف به این منطقه لشکر کشی کرده اند ولی علی رغم خواست آنها دولتی سرکار آمد که با اشغالگری مخالف بوده و از سیاستهای غاصبان تبعیت نمی کرد فلذا دست به کار شده و برای برهم ریختن اوضاع عراق سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را به مرحله اجرا گذاشتند که با هوشیاری رهبران اسلامی و مردم عراق تا به حال با شکست مواجه شده است .
    ترورهای کور و بمب گذاری در اماکن عمومی و مخصوصاً اماکن مذهبی که شیعیان دلبستگی به آن دارند در راستای همان سیاست است . هر روز خبر قتل عام شیعیان را در رسانه ها می شنویم و می خوانیم که به نام اهل سنت ولی بوسیله تروریستهای آمریکایی مردم بیگناه در شهرهای شیعه نشین کشته می شوند و به عتبات عالیات جسارت می شود .
    در حکومت صدام هم اینچنین جنایتهایی رخ نداده بود که آمریکایی های مدعی رهبری جهان با ارتش مجهز 150000 نفری شان نمی توانند امنیت کشور کوچکی مثل عراق را تامین کنند چرا که خود عامل ترورها و حامی تروریستها هستند .
    در این لحظات حساس تمامی مسلمانان می بایست ضمن حفظ وحدت این جنایت اسفبار را محکوم کرده و کاری نکنند که دشمنان اسلام به آرزوی دیرینه شان نائل شوند . هدف غرب بخصوص آمریکا ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی هست تا عراق را به اسرائیلی دیگر برای نیل به منافع استکباری شان تبدیل کنند و از این طریق کشورهای اسلامی ؛ مخصوصاً ایران اسلامی را تحت فشار بگذارند تا اولا از گسترش انقلاب اسلامی جلوگیری کرده و ثانیا از وحدت کشورهای اسلامی و ایجاد جبهه واحد در برابر استکبار و اسرائیل غاصب جلوگیری کنند .
    بنده این مصیبت عظمی (بمب گذاری در حرمین شریفین عسگری) را محضر حضرت ولی عصر (عج) و نائب بر حقش مقام عظمای ولایت و همه مسلمانان جهان تسلیت عرض می نمایم . 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    از امام بیاموزیم»
    86/3/14 8:20 ص

    هیجده سال پیش در چنین روزی مردی از تبار افلاکیان پس از سالها مجاهدت و ایستادگی در برابر ظلم استبداد و استکبار با دلی آرام و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل و رحمت خدا ندای پروردگار خود را لبیک گفت و به سوی ملکوت اعلی قصد رحلت کرد .
    حضرت امام خمینی (ره) که احیاگر اسلام ناب محمدی (ص) بطور خاص و دین و دینمداری بطور عام بود آنچنان تاثیری در معادلات و سازکار جهانی گذاشت که او را احیاءکننده عزت و شرف و انسانیت لقب دادند ، همو بود که انسان را متوجه فطرت پاک و زلال خدایی اش کرد و از پستی و ضلالتی که تمدن غرب به آن دچارش کرده بود نجات داد و راه سعادت را به روشنی از میان راههای جهل و نادانی احصاء و بشریت امروز را که میرفت فطرت انسانی را بکل فراموش کرده و زندگی حیوانی را در تمام شئون فردی و اجتماعی تعمیم دهد ، نجات داد و راه خوشبختی واقعی را پیش پای او نهاد .
    در عصری که تمام مکاتب بشری امتحان خود را پس داده و به بمب بست رسیده و به قولی بشر به پایان تاریخ رسیده بودند امام خمینی (ره) دین را که در جهالت دینمداران منحرف به انواع خرافات آلوده شده بود احیا کرد و لقب احیاگر دین به حق شایسته اوست .
    کمتر رهبری را می توان یافت که بر قلوب انسانها حکومت کند و تا پایان عمرش محبوب پیروانش باشد ولی او که دانش آموخته مکتب ائمه اطهار سلام الله علیهم بود نه تنها بر مسلمان که بر قلوب همه آزادگان جهان حکومت کرد و آثار و برکات وجودیش هنوز هم پابرجاست و باز هم بشریت امروز را به سوی مبدا وجودی خویش رهنمون می سازد .
    گرچه به ظاهر امام رفت ولی نام و راه و روش او همچنان زنده است و پویا ، چرا که امام روح خدا بود در کالبد زمان و روح خدا رفتنی نیست .
    امروز در سالگرد عروج ملکوتی اش چه خوب است پای درسش بنشینیم و رفتار و عملکرد خود را در ظرف بیاناتش بسنجیم .
    آقای فیض و بنده در چند روز گذشته با تورق صحیفه نور (امام) و وصیتنامه الهی سیاسی اش نکاتی را از آن احصاء و به عاشقان دلسوخته اش تقدیم می کنیم ، باشد که مورد رضای حق قرار گیرد  . انشاءالله

    امام خمینی (ره) بر حفظ و صیانت از اسلام و نظام اسلامی تاکید فراوان داشته  آن را ودیعه الهی می دانستند و همه مسئولین و دست اندکاران دولتی د احزاب و گروهها و نیز نویسندگان و سخنوران و مبلیغین را از تضعیف آن به هر نحو برهذر می نمودند و همه را به وحدت حول کلمه الله و دوری از تفرقه فرا می خواندند و ریشه تفرق را در توجه به نفسانیات می دانستند .
    " بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است ؛ و رمزپیروزی را ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن : انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی ؛ و اجتماع ملت درسراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد "
    توصیه به مردم در حقظ نظام اسلامی :
    " یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهای مبتلا به حکومتهای فاسدو دربند قدرتهای بزرگ می کنم ؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن ،که نعمتی عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید نهراسید که ان تنصرواالله ینصرکم ویثبت اقدامکم . و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک ودر رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید "
    توصیه به دولتمردان برای خدمت به مردم :
    " به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت رابدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و بافداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است ،فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید "
    توطئه دشمنان اسلام در مراکز علمی را گوشزد می نمایند :
    " از توطئه های بزرگ آنان ، چنانچه اشاره شد و کرارا تذکر داده ام ، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصا دانشگاهها است که مقدرات کشورها دردست محصولات آنها است "   برای مطالعه ادامه مطلب کلیک نمائید

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    اسلام و فعالیت های اجتماعی زن
    از آنجا که از بحث مقاله قبل هنوز مواردی هست که به عرض برسانم از همان مقوله اسلام و فعالیت های اجتماعی زن آغاز می نمایم
    گفته شد که زن و مرد هردو در مقابل حجاب دارای مسئولیت یکسانی دارا هستند .
    البته در فعالیت های عمومی و به عهده گرفتن مسئولیت ها در صورت امری سازنده است؛ که در چهار چوب مقررات الهی و دینی باشد.زیرا معیار در فعالیت های فردی و عمومی؛حفظ ارزش های اسلامی و تقوا و فعالیت های خارج از معیار تقوا؛ثمر بخش و سازنده نیست.
    در این جهت فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. همانطور که اگر مرد بخواهد فعالیت های فردی ؛اجتماعی وسیاسی او ثمر بخش باشد باید بر اساس مقررات الهی و حفظ تقوا باشد.
    زن هم وقتی می خواهد مسئولیت اجتماعی به عهده بگیرد باید با رعایت تقوا و پاکدامنی و حفظ ارزش های الهی باشد.
    به همین خاطر اسلام زن را از حقوق و فعالیت های اجتماعی و سیاسی و .... محروم نکرده است؛ بلکه برای این فعالیت ها مقرراتی را وضع نموده است که با آن قوانین؛ تلاش زن و مرد؛ ثمر بخش و سازنده خواهد بود.
    در حقیقت آیین نام? اجرایی تعیین نموده که با رعایت آن زن می تواند در فعالیت های عمومی شرکت کند.
    و اگر در روابط اجتماعی و نیز پوشش اندام زنان؛ مقررات ویژه و تأکید بیشتری وجود دارد،به خاطر حساسیت مسایل جانبی شرکت بانوان در کارهای عمومی است. که اگر این آیین نامه ها اجرا نشود نه تنها فعالیت های عمومی زنان به نفع جامعه و خودشان نخواهد بود، بلکه موجب فساد و تباهی و در نهایت از بین رفتن کرامت و شخصیت زنان می شود.
    همان چیزی که امروز در جوامع غربی و شرقی به دور از مکتبهای الهی مشاهده می شود.
    بنا بر این گر چه برخی از مسئو لیت های اجرایی؛مانند رهبری به لحاظ تفاوتهای بین زن و مرد که در مقدمه این بحث گفته شد؛ اختصاص به مرد دارد, لیکن این به معنای محرومیت زن نمی تواند باشد.
    بلکه زن و مرد در قبال بسیاری از تکالیف فردی و اجتماعی مسئو لیتی یکسان دارند.
    اگر زن از شرکت در جهاد معاف است؛ آن یک مورد خاص می باشد. اما دفاع از حریم حق و حقوق ملت های مسلمان و مظلوم و مبارزه علیه ظلم و امر به معروف و نهی از منکر و خلاصه؛اصلاح و تربیت جامعه هیچ گاه تکلیف و مسئو لیت اختصاصی مرد نمی باشد. بلکه زن هم مسئول است با حفظ مقررات اسلامی شؤون مذهبی در فعالیت های عمومی شرکت کند.حتی اگر حضور زنان در دفاع از اسلام و حدود الهی موجب اعتلای کلمه حق باشد؛ این حضور لازم و واجب است.
    البته مسائل تربیتی و وظایف مهم همسر داری در اولویت مسئو لیت زنان قرار دارد. جامع? اسلامی این ویژگی مهم را هیچ گاه نباید از دست بدهد.
    همواره باید اولویت به مسائل تر بیتی فرزندان در محیط خانه و نظام همسر داری و خانه داری داده شود.
    لکن برخورد خشک و خارج از ضوابط مقررات دینی و ایجاد محدودیت های ناروا امری خلاف و خارج از چهار چوب دینی است.
    همانطور که آزادی و بی بندو باری رواج فساد به بهانه های واهی دفاع از حقوق زن ؛حفظ کرامت و شخصیت زن!و... امری خلاف دین و حدود الهی است. فعالیت های اجتماعی بانوان باید بر اساس رعایت شرع باشد.
    زنان در صدر اسلام
    جامع? صدر اسلام و سیر? رسول الله بهترین شاهد و دلیل بر این مطلب است.
    با اندک مطالعه در بار? موقعیت زن در جاهلیت و مقایسه آن با ظهوراسلام؛به خوبی می توان دید که اسلام و رسول الله تا چه حد به جامعه زنان کرامت بخشید و موجب اعتلای فرهنگ و احیای حقوق آنان شد. درجاهلیتی که زن از همه حقوق انسانی محروم بود؛ اسلام تمام حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی زنان را احیا کرد.
    در اینجا اضافه باید کرد که زنان در زمان رسول الله همواره در مجامع عمومی شرکت می کردند؛در محضر رسول الله حاضر می شدندو از معارف الهی و موعظه های ایشان بهرمند می شدند.
    حتی وقتی احساس می کردند مردان بیشتر از آنان در محضر حضرت هستند و مدت کمتری توفیق درک حضور پیامبر (ص) را دارند؛ برای استفاده بیشتر از محضر پرفیض حضرتش؛ عرض کردند برای ما روز مشخص و وقت ملاقات تعیین فرما,چنان که ابو سعید خدری نقل می کند:قالت نساءللنَبی(ص) غلبنا علیکم الرجال فاجعل لنایوما من نفسک؛
    و حضرت هم این کار را انجام داد؛فو عدهن یوماَلقیهن فوعظهن و امرهن.
    در زندگی زنان صدر اسلام نمونه های گویایی وجود دارد که زنان در صحنه های اجتماعی و فرهنگی سیاسی و حتی نظامی حضور می یافتند.
    در جنگ بدر زنی به نام (ام ورقه) به خدمت حضرت رسیدو اجازه خواست تا برای مدوای مجرو حین جنگ و امداد رسانی به رزمندگان درجبهه شر کت کند و از خدا شهادت در راه خود را طلب نمود.
    حضرت به او فرمود خداوند شهادت را بر تو مقرر نموده است.
    آنگاه او را امام جماعت اهل خانه خود قرار داد و این زن مؤذن رسمی داشت و نماز جماعت بر پا می کرد و در آخر هم به دست برخی از افراد خانه به شهادت رسید.
    و زنانی اینچنین قهرمان و دلیر نیز درتاریخ اسلام فراوانند.
    فعالیت های اجتماعی و سیاسی فاطمه (س)
    نمی دانم خدا چطور این توفیق را عطا فرمود که در این چنین ایامی موضو ع بدین جا رسید؟؟
    چرا که ایام ایام فاطمیه و سوگواری بر ایشان و مظلومیت همیشگی خاندان عصمت و طهارت است.
    و چه زیبا شد اینکه در وصف خصائل ایشان در این مبحث بنشینیم و فیض ببریم.
    آری شاهد دیگر بر این موضوع حضور حضرت فاطمه (س)صحنه های سیاسی و اجتماعی است. فاطمه(س) خود در متن مسائل سیاسی و اجتماعی قرار داشت.و همواره از حق و اسلام و اهل بیت دفاع می کرد. حتی در جنگ برای مداوای مجروحین شرکت می نمود.چنان که درنبرد خونین احدکه اکثر مجاهدین فرار کردندو تنهاعلی (ع) و چند نفر دیکر در اطراف رسول الله(ص) استقامت کردند،فاطمه (س) در جبهه حاضر می شود و به مداوای مجروحین می پردازد و زخم های پدر را مرحم می نهد.
    و یا دفاع حضرتش از مولایش و از اینکه ملک فدک را غاصبان غصب کردند ایشان دفاع می کند و یا خطبه آتشینش بعد از رحلت پدر نشانگر آزادی حضور زنان در امور سیاسی و فرهنگی است ،آیا اینچنین نیست؟؟؟
    همه اینها و حتی شهادت مظلومانه اش در دفاع از حق و حقوق ولایت و ملکی که بایشان تعلق داشت نشانگر این است که انزوا در اسلام معنی ندارد و هر چه هست همه و همه حضور است اما حضوری بسیار زیبا و به جا و هدفمند. این را هم بگوییم در این زمان که هر از چندی به بهانه هایی افرادجاهلی به عنوان دفاع از حقوق زنان آمده اند و فریاد آزادی خواهی سر می دهند ؛ هرگزنخواهند توانست اسلام ناب را خدشه دار کنند چرا که (و مکرو مکر الله والله خیرو الماکرین)
    ای یاران و دوستان اینگونه بنگریم که همه ما در مقابل آنچه خداوند و پیامبرش و در کل دین اسلام برای ما مسلمانان بلکه بشریت آورده اند همه و همه برای سعادت و فلاح انسانها بوده است . پس بیاید در آموختن و آموزش دستورات دین در هر زمینه آستین ها را بالا زده و گامهایی بلند و خدا پسندانه برداریم.
    از تمام عزیزانی که در این طی چند مقاله لطف کردند و بر ما منت گذاشتند وب حث را پی گیری کردند؛تشکر و سپاسگزاری می نمایم .
    انشا الله مورد قبول خداوند قرار گیر ایام بر همه شما عزیزان تسلیت باد.



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   136   137   138   139   140   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی