عاقبت کسانیکه طغیان میکنند خواری و خفت است . در طول تاریخ بودند کسانیکه سربه طغیان برداشته و با روحیه برتری جویی برای رسیدن به امیال شیطانی خود چه ظلمها که بر بشریت نکردند . چنگیز ، هیتلر ، پینوشه ، شارون ، بوش و صدام از جمله افرادی هستند که اسمشان در حافظه تاریخی ملتها بعنوان دیکتاتور و جنایتکار  ثبت گردیده است .

صدام دیکتاتور منطقه ⁽¹⁾با دسیسه غربیها و برای کنترل جریان بیداری اسلامی و جلوگیری از تشکیل حکومت شیعی در عراق با کودتایی که از طرف استکبار حمایت و پشتیانی میشد بر اریکه قدرت تکیه زد و در طول سالهایحکومتش از حمایت غرب برخوردار بود او که داعیه رهبری اعراب را در سر می پروراند برای عملی کردن نیات خود ارتشی منسجم و کارآزموده را سازماندهی کرد .

با پیروزی انقلاب اسلامی وقتی دنیای استکبار منافع خود را در مقابله با انقلاب و کنترل آن دید با بسیج تمامی امکانات بدنبال تحریمهای گسترده جنگی نا برابر را براین ملت مظلوم تحمیل کرد . آواکسهای آمریکایی و منافقین تحت حمایت آمریکا اطلاعات جبهه های جنگ را به صدام میدادند و میراژهای فرانسوی شهرها و مراکز اقتصادی کشورمان را بمباران کرده و بمبهای شیمیایی تولیدی آلمان جان مردم را می گرفت .در سالهای دفاع مقدس غرب مدعی دمکراسی و حقوق بشر از کسی حمایت میکرد که برای نابودی ملتی آزادیخواه و آزاد شده از دست رژیم دیکتاتوری طاغوت کمر همت بسته بود .

ولی ورق برگشت و زمانیکه صدام جاه طلب با حمله به کویت منافع غرب را در خطر انداخت ، کشورهای غربی با تمام توان خود برای آزادی کویت دست بکار شدند و صدام که چند سال قبل قهرمان و دمکرات معرفی میشد تبدیل به دیکتاتور گردید ولی زمانیکه مردم عراق با استفاده از خلاء قدرت قیام خود را آغاز کردند همین آمریکا که منافع خود را در بقای صدام می دید دست او را برای کشتار وسیع مردم آزادیخواه باز گذاشت و ارتش صدام که متلاشی شده بود با حمایت آمریکا در مدت کوتاهی سازماندهی شده و با حمایت ارتش آمریکا مردم انقلابی شیعه و کرد قتل عام شدند .

اما عاقبت همه سر سپردگان و نوکران همین است که به دست اربابان خود به هلاکت برسند .

آری امروز دیکتاتوری به دست دیکتاتور دیگر و جنایتکاری بدست جنایتکاری دیگر به هلاکت رسید .

واین سنت خداست که ظالمان را به دست همتایان خودشان به هلاکت میرساند .

و اما اینجا چند سئوال بی پاسخ مانده است .

1-      چرا غرب در اعدام پینوشه دیکتاتور شیلی آنقدر تعلل کرد تا در اثر کهولت سن به درک واصل شد ولی در مورد اعدام صدام اینچنین شتابان عمل کرد ؟

2-      چرا در محاکمه صدام فقط قتل عام شیعیان بررسی شده ولی جنایات صدام در حمله به جمهوری اسلامی ایران و کشتار مردم و نابودی ساختار اقتصادی این کشور و نیز حمله به کویت هیچ بحث و بررسی بعمل نیامد ؟

3-      چرا از جنایات صدام در کشتار اکراد شمال عراق صحبتی نشد ؟

4-      چرا از بمباران شیمیایی مردم مظلوم حلبچه عراق و مردم بیگناه سردشت حرفی زده نشد ؟

و چرا و چراهای دیگر

شما جواب سئوالات را بدهید .

1-       وقتی بوش با ادعای حقوق بشر نسل کشی و جنایت آشکار میکند شایسته است او را دیکتاتور قرن بنامیم و صدام را دیکتاتور منطقه

سلام یاران آشنا

بازهم جمعه ای دیگر فرا رسید ولی از یار سفر کرده خبری نشد .

پس او کی خواهد آمد ٬ پرده حجاب چه وقت کنار خواهد رفت و کی میتوانیم چهره مولایمان را به نظاره بنیشینیم .

این همه انتظار و تمنای وصال چرا بی جواب مانده است .نکند ما خود حجابیم٬حجابیکه ما را از دیدار آن مرکب سوار عشق محروم کرده .

آری درد اینجاست و بس ، دردمندیم و حاجتهای بیشمار داریم و دل در گرو مولا نداریم . همه حرف میزنیم وحرف و فقط حرف و خود را برای انتظار یار آماده نکردیم و شرایط یاران آن حضرت را نداریم ٬٬٬٬بگذریم ٬٬٬

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ                  آشنادن منه بیر خبر یوخ

گلده بو جمعه ده گده یارب                فاطمه یوسفینن خبر یوخ 

پیشاپش فرا رسیدن عید سعید قربان عید اثبات بندگی ، عید ایثار و فداکاری و عشق به معبود را به شما دوستان عزیز تبریک میگویم .

خدا حافظ تا بعد از عید

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام ، سلام بر آخرین ذخیره الهی و سلام بر مولای خوبان

باز هم پنج شنبه ای دیگر فرا رسید و انتظار جمعه ظهور و چشمهای منتظران در افق ، در محل تلاقی اشعه های آفتاب و کوههای سر به فلک کشیده گره خورده و روحشان با پرتوهای خورشید به سوی مکه پرواز میکند .

بازهم امید در دل مومنان زنده میشود که شاید این همان جمعه باشد " جمعه دیدار و وصال یار " شوق دیدار قلبها را به تپش وا میدارد و تا نیمه های شب فکرم مشغول است که میشود فردا رایحه خوش ظهور در سرزمین تفتیده مکه مشام عاشقان را نوازش کند .

" او کی خواهد آمد " این سئوالی است که هر پنج شنبه بارها و بارها از خودم میپرسم .

در دوران نوجوانی در یکی از از شبهای ماه رمضان واعظ مسجد در مورد ظهور و علائم ونشانه های آن و خصوصیات مردم این عصر بحث میکرد ، آنوقتها من از این بحثها چیز زیادی دستگیرم نمیشد . سالهای بعد بر اساس عشق و علاقه ای که به مولایم داشتم شروع کردم به تحقیق در مورد نشانه های ظهور و تطبیق آنها با زمان حاضر و میخواستم بدانم که آیا وقت دیدار فرا رسیده است ؟ در حین تحقیق به خصوصیات مردم آخر الزمان برخوردم و آنها را از کتب و مقالات مختلف جمع آوری کرده و کنار هم قرار دادم و پس از مقایسه ،  آنهایی که با قرآن و احادیث مطابقت داشت را استخراج کردم و حدوداً چهل نشانه مستدل را دسته بندی کردم و برای اطمینان بیشتر با بعضی از اهل علم و بزرگان دین نیز در میان گذاشتم .

باور بعضی از نشانه ها در آنموقع برایم سخت بود و نمیتوانستم مصادیق آن را در جامعه پیدا کنم و بعضی ها را هم خوب متوجه نمیشدم ولی شوق دیدار آقایم اجازه نمیداد خسته شوم و اینبار به دنبال تطبیق نشانه ها و پیدا کردن مصادیق آنها بودم . نشانه ای که یشتر از همه توجه مرا به خود جلب کرده بود و نمیتوانستم مصداق آن را پیدا کنم این بود که " مردم در آخر الزمان صبح با ایمان از خانه خارج شده و شب بی ایمان به خانه بر میگردند ".

باور این موضوع برایم مشکل بود ، چطور میشود یک نفر در عرض چند ساعت اینگونه تغییر کند ، مگر میشود ؟ و لی در سالهای اخیر می بینم که میشود و متاسفانه شده است با نگاهی گذرا به زندگی روزمره مان میتوان مصادیق آن را به روشنی دید .

صبح که برای امرار معاش روزانه از منزل خارج میشویم از خانه تا محل کار و تحصیل چه دروغها ، تهمتها ، غیبتها و کناهان کبیره دیگرا که مرتکب نمیشویم و در محل کار هم برای هیچ و پوچ جهت حفظ مقام و موقعیت و افزایش درآمد چه کارها که نمیکنیم و با اینهمه خود را پیرو ائمه اطهار میپنداریم و انتظار ظهور هم داریم .

واقعاً خود را برای ظهور آقایمان آماده کرده ایم ؟؟؟؟؟

بقیه درد دلها را میگذارم برای پنچ شنبه دیگر و یک غزل زیبا از حضرت حافظ را تقدیم حضورتان میکنم .

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید                                 گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر آید

گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز                                       گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم                                    گفتا که شبرو است او از راه دیگر آید

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد                                   گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید

گفتم  خوشا هوایی کز باد صبح خیزد                             گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت                           گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد                               گفتا مگوی با کس تا وقت آن دراید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد               گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سرآید