نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ شادي 

قدري مطلب طولاني شد در دو قسمت فرستادم تا مطمئن شوم همه مطالب ارسال مي شوند.

به هر حال برايتان آرزوي سعادت مي كنم و اميدوارم خداوند همه را به راه درست هدايت نمايد.

شادي

+ شادي 

مطلب ديگري كه مي خواستم بگويم اين بود كه اتفاقا در همين قرآن كريم هم به حكمت و ارزش آن بسيار اشاره شده.

اصلا سوره توحيد بنابر آنچه در روايات آمده براي مردم آخر الزمان نازل شده، چرا؟ چون در آن زمان مردمي خواهند آمد كه آن را درك كنند. و شما چطور مي خواهي بدون اينكه از فلسفه چيزي بداني مفهوم رحمن و رحيم را درك كني؟ چطور مي تواني معناي صمد را بداني و چطور مي تواني بفهمي كه احد چيست و خداوندي كه (هو الله احد) است كيست؟

اين «منطق استدلالي روز دنيا»، اين «منطق كاملا آزمايشگاهي» كجا و كي مي تواند به اين معاني و مفاهيم دست بيابد. همان صفه نشينياني كه فقط قرآن بر آنها نازل شد و مفاهيم قرآن را درك كردند كجا با مفهوم صفر و يك ديجيتال آشنا بودند؟! اما با منطق و فلسفه كاملا آشنا بودند، سفسطه را مي شناختند و با آن مقابله مي كردند.

شما مي گوييد كسي كه به فلسفه علاقه دارد، «مي تواندمطالب روز فلاسفه دنيا را دنبال کند»‌ اما نمي دانيد كه فلاسفه روز دنيا هنوز در اول الفباي فلسفه مانده اند و هنوز نتوانسته اند به چيز در خوري دست پيدا كنند، اصلا مي دانيد بسياري از كساني كه به دام اين مكاتب غربي افتاده اند به خاطر همين نا آشنايي آنها با فلسفه بوده (مخصوصا فلسفه اسلامي) و همين كه دو كلمه (به اصطلاح امروزيها) قلمبه سلمبه از اين فيلسوفان و جامعه شناسان فيلسوف شنيده اند عاشق و شيداي آنان گشته اند و سعي كرده اند راه آنان را ادامه بدهند؟ مي دانيد اين توصيه شما از چاله به چاه افكندن آن جواني است كه به فلسفه علاقه دارد؟

اصلا يك سؤال بسيار مهم چرا «قرآن» به عنوان معجزه پيامبر آخرين، است؟ چرا پيامبر ما مثل پيامبران گذشته معجزاتِ عملي نداشته (نه! مي دانم! داشته! اما كم و انگشت شمار! پس بگذار اين طور سؤال را مطرح كنم) چرا معجزه اصلي و باقي پيامبر ما قرآن است؟ يك كلام، يك سخن، يك كتاب؟

جوابش آشكار است! زيرا سخن در مقابله با سخن قرار مي گيرد، آن هم از نوع احسن، كلام است كه اشتباه كلام را بيان مي كند، كتاب است كه با كتاب مقابله مي كند و درست را از غلط و سره را از ناسره جدا مي كند.

سخن بسيار است اما بگذاريد فعلا تمام كنم. فقط همين را در انتها مي گويم كه بله ممكن است در هر علمي حتي تفسير، حتي اصول و ... از همه بيشتر در همين علم ديجيتال و منطق ديجيتال شما! افرادي باشند كه بخوانندش تا از آن بهره نادرست ببرند، در فلسفه هم همين طور است. اما اين منافاتي با اصل علم و درستي و صحت آن ندارد.

يادتان باشد كه در تاريخ آمده كه ملا صدرا را به خاطر فهم نادرستشان از وحدت وجود طرد و تبعيد كردند و امام خميني را به خاطر تدريس اين مطالب نجس! مي دانستند و از ظرفي كه ايشان و فرزندشان آب مي خوردند، نمي آشاميدند، اما همه اينها از سر نا آگاهي است. اگر شما فلسفه مي خوانديد (خودتان گفتيد كه فلسفه نخوانده ايد) اين را مي فهميديد.

فقط يك نكته ديگر را هم در انتها به عنوان كسي كه فلسفه خوانده بگويم و آن اينكه اگر فلسفه را خوانده بوديد مي ديد كه چقدر عميق و دقيق است و چقدر زيبا و چه نوري در دلهاي آماده و پذيرا مي تاباند. مي ديد كه جواب بسياري از سؤالاتتان در همين علم است و مي ديديد كه ديگر بحث توحيد الهي و بحث معاد و قيامت برايتان سخت و مشكل نيست و مي توانيد چقدر زيبا آن را درك كنيد. (يادتان هست كه پيامبران آمده اند تا دو چيز را به انسانها بگويند: 1- توحيد 2- معاد)

فعلا بس است چرا كه مي دانم هرچه بگويم كم گفته ام و از همه مهمتر اينكه مي گوييد اين مطلب ادامه دارد! ادامه را بخوانيد! اما مي دانيد! مشخص است در ادامه چه خواهيد گفت. (لازم نيست فلسفه خوانده باشيد تا بفهميد) فقط مواظب باشيد اين عشق شما به ديجيتال و صفر و يك آن شما را به راه خطا و ناصواب نكشاند كه كم از انحراف كساني كه فلسفه مي خوانند و به اشتباه مي افتند نيست.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين

+ شادي 

با سلام

مطلبي كه در باب حرمت خواندن فلسفه گذاشتيد را خواندم، خيلي خيلي تعجب كردم. به چند دليل:

اولا اين حرمت را چه كسي قرار داده شما يا ؟ اگر شما حرام كرديد فلسفه را كه اين كار شما كاملا غير شرعي و بدعت است، زيرا مطمئنم كه شما مرجع تقليد و مجتهد و ... نيستيد، شايد در نهايت يك طلبه باشيد.! علاوه بر آنكه خودتان هم در متن گفته ايد كه برخي! (توجه كنيد) از بزرگان واكنش! (نه قائل به حرمت آن) به آن نشان داده اند. و البته دلايلي كه اين بزرگان براي واكنش خود بيان كرده اند بسيار بسيار متفاوت از آن چيزي است كه شما به عنوان دليل خود مطرح كرده ايد.

ثانيا اين فهم شما از قرآن كه فهم قرآن را ديجيتالي گفتيد خودش كلي حرف تويش هست، اول بگوييد منظورتان از ديجيتالي چيست بعد بگوييد منظورتان از فهم و منطق ديجيتالي چيست بعد بگوييد كه شما چطور قرآن را فهم مي كنيد و منظورتان از فهم قرآن چيست؟ بعد بياييد بگوييد منظورتان از فهم و منطق ديجيتالي قرآن كريم چيست؟

ثالثا شما در جايي دچار تناقض شديد آنجا كه مي گوييد بحث سفسطه تمام شده و منسوخ و امروز كاربردي ندارد! (كه برخلاف ادعاي شما كاملا جاي مناقشه دارد) دقيقا همان خط چند كلمه قبل تر تصريح و اعتراف كرده ايد كه اين موضوع كاربرد داشته و دارد. (البته اعتراف كاملا صحيح و بجايي است).

رابعااين كه شما مي گوييد كساني كه فلسفه را مي خوانند براي اينكه به جدل و سفسطه اشتياق دارندو اينكه نسل ديجيتالي امروز از سفسطه بيزار است كاملا اشتباه است. نمي گويم همه كساني كه فلسفه مي خوانند بدنبال سفسطه نيستند ( برخلاف شما كه استثنائي قائل نشديد)مي خواهم بگوييم خيلي ها هم هستند كه فلسفه مي خوانند تا بتوانند جلوي سفسطه بازان قهاري كه با اين سفسطه ها قصد بر باد دادن دين و ايمان جوانانمان را دارند را بگيرند.

ظاهرا فراموش كرده ايد و يا شايد هم اهل كتاب خواندن نيستيد تا بدانيد كه كتابهايي جديدا دارند (اتفاقا در تيراژهاي بالا) چاپ و منتشر مي شوند كه سراسر سفسطه و دروغ پردازيهاي زيركانه است. چيزهايي كه اگر كسي منطق و فلسفه نخوانده باشد، شايد به آساني نتواند بفهمد نويسنده موذيانه چه كرده و به دنبال چه اهدافي است؟ چيزي كه اگر چند سال پيش يك امر جا افتاده در جامعه بود كساني همچون دكتر سروش اين قدر در جامعه مطرح نمي شدند و اين قدر كتابهايشان پرفروش نمي شد! كتابهايي كه تا تقريبا نزديك به آخر نرسيد كسي نفهميد او به دنبال چه چيزي است.

علاوه بر همه اينها كه گفتم قابل توجه شما اينكه بزرگترين علماي تاريخ كه اسم و يادشان بيشتر از ديگران باقي مانده خود يا فيلسوف بوده اند و فلسفه درس مي داده اند، يا حداقل اينكه خودشان فلسفه خوانده بودند. و جالبتر اينكه كساني كه فلسفه خوانده بودند و به عنوان مدرس فلسفه هم شناخته شده اند در مسائل، مخصوصا مسائل سياسي و مسائل روز دنيا آگاه تر و فعالتر بوده اند. نمونه بارز و آشكار آن امام خميني (ره) مي باشد.

از همه مهمتر اينكه فلسفه اسمي است كه امروزه بر اين علم گذاشته شده، در گذشته اين علم به حكمت معروف بوده و البته فقط كافي است يك جستجوي ساده با كلمه حكمت و حكيم و مشتقات آن بكنيد تا ببينيد كه چقدر روايات مختلف در باب حكمت و آموزش حكمت و و مقام حكيم و ... وجود دارد.