انالله و انا اليه راجعون
با سلام اقا مرتضي عزيز
غم از دست دادن مادر غم بسيار بزرگيست اين زمانها من مي مانم چگونه بر دل انساني مادر از دست داده تسلي بدهم برادرم مي دانم غم بزرگيست اما اگر مي خواهي غم خودت فراموشت شود بياد بياور آن لحظه اي را كه مادرمان زهراي مرضيه (ع) به ديدار معشوقش خداي بزرگ شتافت با پهلويي شكسته و دردي جانكاه از ظلم بر ولي و مولايش علي (ع) و علي (ع) حسنين (ع) وزينب كبري (س) تنها شدند آن شب تنهايي علي را تصور كن آن شب كه مي بايست فاطمه را شب تنها به خاك بسپارد تا براي هميشه تاريخ قبر جگر گوشه پيامبرمان(ص) از دسترسي دشمنانش خارج بماند آه برادرم مرا ببخش از خداوند بزرگ و مهربان برايت آرامش و براي مادر خوبت درجاتي متعالي خواستارم و اميدوارم اين مادر محترمه در رضوان الهي سكني گرفته و روزي خور سفره الهي شود. خدا شما را حفظ كند مرا در غم خويش شريك بدانيد . برادر شما حاج رضا
سلام .
روحشون قرين رحمت الهي .
بي خود دل خاك شور مي زدانگار كه از غمي خبر داشتتا اين كه سپيده سر زد و صبحاز راز بزرگ پرده برداشتيك مرتبه ابر ناله سر دادبرقي زد و رعد را خبر كردخورشيد به پشت كوه برگشتيك روسري سياه سر كرديك گنجشك ناگهان سرش راكوبيد به سنگ و رفت از هوشرودي كه از آن طرف روان بودجيغي زد و ماند سرد و خاموش
پروانه اي از بلندي افتاددر باغ هزار غنچه پژمرداز غم، كمر درخت خم شدحال گل اطلسي به هم خورد
يك سنگ كه باورش نمي شدآهسته به دور خويش غلتيديك قاصدك سياه رد شديك مرتبه بغض سنگ تركيد
مي كند بنفشه موي خود رايك بلبل سبز نوحه مي خواندآن روز ميان سينه زن هايك چلچله زير دست و پا ماند
آن روز زمين سياه پوشيدپر بود دلش ز غصه و دردانگار كه چشم آسمان همدر سوگ بهار گريه مي كرد(?