سلام ناصر جان
دو روز پيش تلويزيون يه فيلم گذاشته بود كه در آن يه مرد دنبال يه شهيد مي گشت و آخرش هم كارش به عشق و عاشقس و دل و قلوه دادن به دختر همون شهيده كشيد!!!!!!!!!! مادر بزرگم مادر شهيده. همون موقع يه آهي از ته دل كشيد و گفت: چرا واقعيت ها را فيلم نمي كنند؟؟؟؟؟؟؟
در جواب آنهاكه گفته اند پيدا شدن اين جعبه سياه چه دردي را دوا مي كند مي گويم كه خيلي از درد ها را دوا خواهد كرد. درد دروغ . درد ريا. درد مكر و حيله حاكمان وقت. و هزار درد بي درمان ديگر. حد اقل فايده اش اين است كه هر ننه قمري بر ندارد با كمال بي حيايي و به نام فيلم دفاع مقدس يه سوزه مزخرف از آن دوران بسازد و هيچ مخالفتي با او نشود ولي كسي كه واقعيت ها را منعكس كند فيلمش سانسور يا توقيف شود.
به آن عزيزي كه گفته بياييم و فرهنگ و منش شهادت و هدف و نيت شهيد را در جامعه پرورش بديم؟!!!! مي گويم كه عزيز دل برادر. مگر ساختن فيلم هايي از اين دست همان پرورش فرهنگ شهادت نيست؟ نكند فكر كرده ايد جنگ فقط اين بود كه يه جوان پاك رفت جنگ و بعد جنگيد و آخرش هم با نداي يا حسين شهيد شد و حالا ما هي بنشينيم خاطرات او را مرور كنيم و گريه كنيم تا فرهنگ شهيد حفظ شود؟ نخير جانم اين شهدا همان برو بچ كوچه و بازار بودند كه رفتند تا از خاك و دين و ناموسشان دفاع كنند و بعد جبهه از آنان اينچنين شهدايي ساخت.
اينهايي كه به دهنمكي ايراد مي گيرند يا از آن دوران خبر ندارند و يا از رو شدن وقايع آن دوران واهمه دارند. و گرنه چه معنا دارد اينقدر به اين فيلم كه تنها گوشه اي از آنچه گذشت در آن جبهه هاي غربت را به نمايش در آورده گير بدهند؟
من دارم خاطراتم را توي گفتگوهاي پارسي بلاگ مي نويسم. همون اولش اصل حرفم را زده ام و آن اين بوده است: تو جنگ هم همش...