سلام و ارادت

نقد بيانيه آقاي صانعي

1. اينکه آيت الله محترم آقاي صانعي چنين بيانيه اي دادن ذهن منو بعنوان يه مسلمان به خودش مشغول مي کنه که ايشون از کدوم اسلام حرف مي زنن؟ اگه نظر اسلام رو بناس بگن نبايد ((نومن ببعض و نکفر ببعض)) باشن و اونجايي به دين استناد کنن که مطابق ميلشونه و جاي ديگه يه جور ديگه حرف بزنن.

2. تو همين بيانيشون ايشون دچار تناقضن! اگه به عقيده شيعه ولي فقيه مورد تاييد خبرگان ديني مردم در راس حکومت نشسته و علنا مي گه نبايد کسي خلاف قانون کاري بکنه، تجمع راه بندازه، اردوكشي خيابوني كنه، هركي اعتراضي داره از طرق قانوني پيگيري كنه، اينا اگه حكم شرعي نيست پس چيه؟ پس دفاع از كساني كه اين اجتماعات رو به راه مي اندازن و درش شركت مي كنن خلاف شرعه. اينا نه فقط حرف ولي فقيهه، همه مراجع مسلم نظرشون همينه. پس خلاف شرع و قانون از طرف آقايون مورد حمايت ايشون رخ داده. و آقاي صانعي هم از چنين افرادي حمايت کرده.

3. مساله بعدي اينه كه فقها ايجاد مزاحمت براي مردم و به خطر انداختن جان و مال ((حتي ترسوندن)) اونا و مخالفت با حكومت اسلامي عنوانش محاربه است. نمي شه كسي به قصد جون آدم بياد و انسان بشينه. رسما رهبر انقلاب و مراجع معظم و بسياري از نمايندگان مردم و بزرگان انقلاب گفتن كه مسوليت هر اتفاقي به عهده كسانيه كه نمي خوان به شرع و قانون پايبند باشن و به تحريك و تحريف افكار طرفداراشون مي پردازن و 25 ميليون راي مسلم رئيس جمهورو نمي پذيرن و مي گن رئيس جمهور مشروع نيست! اونا که خودشون مشروع نيستن نمي تونن راجع به مشروعيتي به عظمت راي 25 ميليون ايراني نظر بدن.

4. اميدوار كردن دشمنان اسلام انگار جزء واجبات موكده كه ايشون نااميدي از محاربه با نظام اسلامي رو گناه كبيره دونستن. توجه شما رو به اين نكته مجدد جلب مي كنم كه ايشون از جايگاه اسلام و فقاهت اين حرفها رو زدن. اينم از عجايب دين مظلوم ما و از عوامل مظلوميت اسلام آخرالزمانه که بانيان دين تيشه به ريشش مي زنن اونم اينجور متناقض!

5. جلوگيري از آشوب و اغتشاش و آتش زدن بانكها و اتوبوسها و اماكن عمومي و موتورها و ماشينهاي مردم حرام و معصيت و ذنب لايغفر نيست، اونوقت نيروهاي امنيتي كه وظيفه ذاتي اونها دفاع از كيان نظام اسلامي و آسايش و امنيت مردمه، اگه با كسي برخورد كنن حرام و معصيت و ذنب لايغفره؟!!! يك هفته هر چي نصيحت شد آقاي موسوي گوش نداد. كي به كسي كار داشت؟ وقتي نظم عمومي و زندگي عادي مردم مختل شد و ده هزار شكايت رسمي از سوي مردم صورت پذيرفت و افرادي از بسيج به شهات رسيدن، مردم آسيب ديدن، فرمانده نيروي انتظامي رسما به آقاي موسوي نامه نوشت و از او خواست از تحريك مردم بپرهيزد و به عواقب كارهاي خود بينديشد و با قانون به معارضه بر نخيزد، حجت تمام شد و به عرض او و حاميانش رسيد که من بعد با تظاهرات بي مجوز كه اساس آشوب است برخورد خواهد شد. ايشان گوش ندادند چون دنبال ايجاد همين هزينه ها بودند. چون معتقد بودند اصلاحات خون مي خواهد و اين گفته ليدر فكري آنها آقاي حجاريان بود.

6. شرعي كه جناب آقاي صانعي از آن صحبت مي كنند به ايشان اجازه نمي دهد بدون مدرك ادعاي بي اساس كساني را تاييد كند كه مفاسد مالي و اداري آنها با سند به اثبات رسيده است و نمي تواند از خدا بخواهد توفيقات و بركات آنها اضافه شود. لااقل ماجراي منزل آقاي موسوي و مدارك جعلي همسر و دختر ايشان و نمودارهاي دستكاري شده و ??? ميليون رشوه آقاي كروبي که به اثبات رسيده است. در فضايي که يک هجوم کاملا برنامه ريزي شده براي انقلاب مخملي توسط طيف حامي ايشان طرح ريزي شده بود و به اجر در آمد، هر که حتي با اشاره هم از او دفاع کند مقابل انقلاب خميني ايستاده و به دين پشت کرده.

7. اصل صدور چنين بيانيه اي تفرقه انگيز است و تهمت زا. لذا در جهت بسط درگيري و اغتشاش است که حاصل آن کشته و زخمي شدن افرادي از هر دو طيف مي تواند باشد. جداي از تعارض اين مطلب با هدف ظاهري آقاي صانعي از صدور بيانيه، كداميك از مراجع در طول تاريخ اجازه ايجاد تفرقه داده اند، چه رسد به اينكه خودشان تفرقه ايجاد كنند؟!

8. مگر قرآن نمي فرمايد: ((اذ جائكم فاسق بنباء فتبينوا))؟ فاسق يعني: ((من فسق عن الطريق)). چگونه است كساني كه از راه شرع و قانون خارج شده اند با مسائلي خرافي و بچه گانه، عوض اينکه بگويند: ((شکستي گسترده))، ادعا كنند تقلبي ((گسترده)) صورت گرفته، آنوقت حضرت ايشان بدون مدرك حرفشان را تاييد و ترويج كند؟! اين عمل بر خلاف دستور صريح خداست.

9. بندگان صالح خدا و شوراي محترم نگهبان، 000/600 ناظر ((از جنس همين مردم))، حتي نمايندکان حضرات طاغي، همه تاييد مي كنند، آنوقت آقاي صانعي حرف آنها را نشنيده مي گيرد و حرف آقايان موسوي را تاييد مي كند؟! حرف يک ملت را نمي شنود و با آمريکا و اسرائيل همنوا مي شود.

10. اينكه يك زنداني حرفي بزند كه همه اسناد و مدارك گوياي آن است چيزي را تغييير نمي دهد. از چه ترسيده اند كساني كه آقاي صانعي براي مشروعيت ديني به آنها بخشيدن وارد ميدان شده، كه به اين منظور آبروي افرادي اينچنين را به خطر مي اندازند و تقواي آنها را ملعبه اميال و اهداف خود مي كنند؟ اينكه يك زنداني بگويد خلاف كرده در همه جاي دنيا به عنوان دليل بر اثبات آنچه براي آن مدركي نيست به كار مي رود. حتي در اين صورت هم نه ايراد شرعي داشت چنين اعترافاتي و نه قانوني. مساله اين نيست كه مدركي وجود ندارد مساله تاكيد مجدد و تاييد دوباره است. اگر مدرکي نبود که کسي دستگير نمي شد!