سلام وبلاگ طبيعت زنده به روز شد
مشکلات
بسم رب المهدي
سلام
مطلب زيبايي بود... انشالله خدا به همه ما توفيق بده، ادامهدهنده راه شهدا و پاسدار خون اونها باشيم.
موفق و مؤيد باشيد
التماس دعا
يا علي
السلام عليک يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله!
ياران شتاب کنيد... قافله در راه است. ميگويند که گناهکاران را نميپذيرند. آري! گناهکاران را در اين قافله راهي نيست... اما پشيمانان را ميپذيرند. آدم نيز در اين قافله ملازم حسين است که او سرسلسلهي خيل پشيمانان است و اگر نبود باب توبهاي که خداوند با خون حسين ميان آسمان و زمين گشوده است، آدم نيز دهشت زده و رها شده و سرگردان، در اين برهوت گمگشتگي واميماند.
ما راه تــو انـتـخـاب کرديم حسين
از غـيـر تو اجـتنـاب کرديم حسينما را اگر از حساب پروايي نيست
روي کرمت حساب کرديم حسين
خلاصه.... خوبي و بدي ديديد حلال کنيد! اگه حرفي نا به جايي شنيديد ، اگه نتونستم انتظاراتتون رو خوب برآورده کنم و... اگه ته دلتون به هردليلي ناراحتي و دلخوري نسبت به محمدعلي(ايران اسلام) داريد حلال کنيد... راست ميگيد!! به اين آسوني که نميشه... اين همه اذيتتون کردم، حالا با يک حلاليت ساده ميخوام همه من رو ببخشيد!!! اما انسان جائز الخطاست... يک زيارت عاشورا در اون خيابون بهشتي به نيابت از همه ميخونم! شما هم حلال کنيد.
به روزم
با اجازهي آقام امام رضا!
عبداله بن حسن بن علي عليهاالسلام با سناد خود از پدر و جدش روايت نموده که چون ابوبکر بدستياري همکارانش دست عمال فاطمه زهرا سلام الله عليها را از فدک کوتاه نمود و بزهراي اطهر گزارش رسيد فاطمه (( مقنعه و خمار )) سر انداز بر سر پيچيده و چادر بسر انداخت و لباس دادخواهي پوشيد و با فرزندان خود و زنان اقارب و بني هاشم و قريش و بسياري ديگر از خدمتگذاران و زنان صحابه بطرف مسجد رسول الله حرکت نمودنظارگمان ميکردند پيغمبر است گام بر ميدارد تا وارد مسجد شد.
ابوبکر در ميان مهاجر و انصار نشسته بود- بي درنگ پرده بين مردان و زنان را کشيدند فاطمه زهرا نخستين باري بود که پس از پدر قدم بمسجد ميگذاشت- جمعيت انبوه باحترام او ازدحام را شکافته و راهي باز نمودند و گذر گاهش را هموار ساختندفاطمه زهرا با اندوه فراوان بطرف قبر پدر رفت نشست و اشک فرو ريخت و صداي ناله سوزناک او بلند شد که همه را بگريه در آورد و ضجه زنان و مردان لرزه بر اندام همه انداخت زهراي اطهر لحظه اي آرام شد پس از آن از جاي برخاست و لب بسخن گشود حمد و ثنا گفت اما فرياد و شيون زن و مرد تا سه بار رشته سخن و خطابه او را کوتاه کرد و بامواج ضجه و نعره و جزع و فرع سپرد- دختر پيغمبر با ولايت مطلقه خود امر به سکوت داد نفس ها در سينه ها حبس شد و فرصت مناسبي براي سخنراني ايجاد فرمود آنگاه به خطبه مهيج خود شروع فرمود دختر والاتبار رسول خدا در ميان، هيجان مردم بحمدو ثناي پروردگار عالميان آغاز سخن فرمود و درود و تحيت فراوان بر پدرش رسول خدا فرستاد مردم بشنيدن نام (( محمد ص )) باز شيون آغاز نمودند و جزع و فرع از نو گرفتند فاطمه لحظه اي ساکت ماند تا شراره آتش فرقت دلها فرو نشست آنگاه بخطبه شروع فرمود و چنين گفت بقيه خطبه رو قدم روي چشم ما بزاريد
باسلام
باز آمده ايم و سرفراز آمده ايم
از دشت خطر حماسه ساز آمده ايم
اي قله افتخار ما خرمشهر
پيروز به دامن تو باز آمده ايم
وحدت در بيان پيامبر(ص)
باتشكر
انانكه اين سوال تو ذهنشونه روشون نميشه بگن چرا اصلا جنگ شروع شد . چرا با امريكا كنار نيومديد ؟/ نيستند مگه همين الان ؟
يادمون رفته چند سال اقاي تساهل و تسامح جنگ با عراق را برادر كشي ناميد؟؟؟ اينها كه اين سوال تو ذهنشونه همونهاي هستند كه ميگن جهاد خشونته همونها كه تو روزنامه هاشون بسيجي هاي امام رو با سربازاي هيلتر مقايسه كردند. اين مقاله هم جواب خوبيه براي انها كه دنبال اين عده چشم بسته راه افتادندو ممنون