• وبلاگ : پايگاه تحليلي( فصل انتظار)
  • يادداشت : نقدي بر حسن عباسي پيرامون جنگ و صلح
  • نظرات : -6 خصوصي ، 28 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با سلام
    دوست عزيز اولا كه استادو من از نزديك سر كلاساش ديدمو مي شناسم هيچ وقت در قبال سوال ديگران اينطوري كه جنابعلاي حرف مي زنين نبوده و نيست و هميشه چه بين كلاساش برا خوهران و چه بعداز اتمام كلاساش برا پسرا كاملا با ظئأنينه جاب ميده
    دوما اينكه خودتون دارين با زبان بي زباني اثبات مي كنين كه صلح فقط در برابر فساد است و حال خودتون اشاره مي كنين كه جنگ نوعي فساد است با اينكه جنگ به خودي خود فساد نيست مگر اينكه مانند جنگ عراق و ايران و يا هجوم هاي آمريكا مصدداق باري جشاد است اما قيام امام حسين(ع) كه خود يك جنگ است صلج است پس نمي توان مطلق در برابر كلمه ي جنگ(فساد) صلح را آورد چنو همه جا فساد نسيت
    پاسخ

    بنده با زبان با زباني گفته ام صلح چند تا معنا دارد مثال بزنم ببينيد کلمه رياضت يعني چه؟ رريشه رياضت يعني رام کردن اسب و تسخير اسب وحشي ... امروزه رياضت به معناي ورزش است به خاطر تناسبي که با معناي اصلي آن دارد هم چنين به سختي هايي که عرفا به خود ميدهند هم رياضت مي گويند چون ان هم نوعي رام کردن است ببينيد رياضت سه تا معناي مختلف داره از يه يک ريشه البته گاهي اوقات در عرب اين گونه نيست و يک لفط معناهاي مختلف دارد مثلا عين هفتاد معنا دارد يکي به معناي چشم يکي چشمه يکي طلا يکي وجود يکي ....و و و و قس علي هذا في الصلح