وبلاگ :
پايگاه تحليلي( فصل انتظار)
يادداشت :
جلوي زن و دختر كوچولوش ، فاطمه...
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
علي
سلام آقا مجتبي گل
راستي بگو روزنامه ها چه بي انصافي كردند و نوشتند امدادگران آن زنها را نجات دادند در حاليكه محمد ساعت 11.30 غرق شد و آنها ساعت 3.30 به محل رسيدند . بگو چه جمعيتي اومدند تشييع جنازه . آدم ياد تشييع شهدا ميوافتاد . بگو با اينكه غرق شده بود . چهره اش نوراني بود و لبخند به لب داشت . بگو بعد از 7 سال خواب باباي شهيدش را ديده بود كه همراه خودش ميبردش . بگو علاوه بر دختر سه ساله يه كوچولو هم تو راه داره . بگو همسرش با تاسي از زينب چه آرام و غريب مينمود . بگو هنرمند شهرمون بود . به دائي هاش بگو محمد حق بر گردن همه داشت و هيچكس حقي بر او نداشت . بگو محمد خاكي بود . بگو هيچوقت خنده از لبش نمي افتاد . بگو ....
يادش گرامي و راهش پر رهرو باد