سفارش تبلیغ
صبا ویژن







به تازگی ایام رحلت پیامبر گرامی اسلام را در حالی سپری کردیم که در این روزها مسائلی دوباره بازگشایی گردیده که صد البته جواب آن ها در محیط های علمی و مبتنی بر عقل بارها داده شده است. آنچه در ذیل آمده است پاسخ به شبهات مطرح شده توسط شبستری در دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

مقصود از عصمت پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع)
مصونیت پیامبر و امامان در مقابل گناه و خطا، چه در ساحت اعتقادات و چه در ساحت عمل، همچنین مصونیت پیامبران از خطا در ناحیه تلقی و ابلاغ وحی، عصمت پیامبر و امامان می باشد.از این رو معتقدیم رسول خدا و ائمه اطهار در افکار ، عقاید و اعمال فردی و اجتماعی و نیز در مقابل تلقی وحی و ابلاغ آن به مردم، از هرگونه گناه و خطا مصون است.

عصمت هم امری است موهبتی و هم ارادی و اکتسابی. درک این مسئله در گرو شناخت چند نکته است:

1-      پیامبران و امامان دارای اراده بشری اند. مانند دیگر مردم زندگی می کنند، برای تحصیل هر چه بیشتر مقامات معنوی می کوشند و اهل صبر، جهادف زهد و تقوا هستند. به عبارتی این بزرگان انسان برترند. اما نه برتر از انسان. همچنین پیامبران پیوسته بر این نکته تاکید می کنند که ما هم بشری هستیم مثل شما.

2-      خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان برای تحصیل مقامات معنوی و شایستگی آنان برای برعهده گرفتن مسئولیت هداست جامعه علم دارد. در حقیقت همان قابلیت و شایستگی آنان (بخش عمده اش ناشی از افعال اختیاری ایشان است) از قبل نزد خداوند معلوم است و همین " قابلیت مبتنی بر اختیار " موجب گزینش آنان می شود.آیات و روایات فراوانی بر این وقعیت گواهی می دهد.

 " وجعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لمّا صبروا و کانوا بآ یاتنا یوقنون"  "و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخی از آنان را پشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما ، مردم راهدایت کردند.(سجده آیه24)

" و الله اعلم حیث یجعل رسالته"  " خداوند بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد"(انعام آیه124)

سپردن هر مسئولیتی با دادن امکانات لازم همراه است. رهبری جامعه نیز از این قاعده مستثنا نیست. از این رو خداوند آنان را از علم و عصمت لازم برای برعهده گرفتن مسئولیت بهره مند  می گرداند. البته این امتیاز پایه و شرط اولیه  است و معصومان با اراده خویش و تلاش و عبادت به مقامات عالی تری از علم و عصمت دست پیدا می کنند. چنانکه در قرآن خطاب به پیامبر می خوانیم: "قل رب زدنی علما " "بگو پروردگار من بر دانشم بیفزای"(طه آیه114)

 

استغفار پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) در دعاها و روایات منسوب به ایشان:

در این باره نکات زیر لازم به ذکر است:
1- استغفار، یکی از عبادات بزرگ است. خداوند  در قرآن مجید مومنان راستین را چنان توصیف می کند: آنان شکیبایند و راستگو، همواره اطاعت پیشه اند و انفاق گر و سحرگاهان به استغفار می پردازند.(آل عمران آیه17)

در جای دیگر می فرمایند: شبانگاه اندکی می آرامند و سحرگاهان به استغفار می پردازند.(ذاریات آیه17)

بنابراین آنچه مشاهده می شود استغفار  عمل بهترین مومنان و شب زنده داران خوانده شده استو از سوی دیگر همه مومنان به این عمل سفارش شده اند. " ای ایمان آوردگان ! همه با هم به درگاه خدا توبه کنید. باشد که رستگار شوید"(نور آیه31)

قرآن در جای دیگر نیز می فرماید: خداوند توبه کاران و پاکیزگاه را دوست دارد.(بقره آیه 222)

از آنچه گذشت روشن می شود که در نگاه قرآن اساسا استغفار عمل پارسایان و مومنان است و عبادتی است که همه ایمان آورندگان به آن دعوت شده اند. اگر به حقیقت آن نیز توجه کنیم، آن را زیباترین جلوه خشوع و خضوع در مقابل آفریدگار می یابیم. از این رو شایسته است که اولیای الهی بیشتر و بهتر از همه این دعوت الهی را لبیک گویند.

2-استغفار و توبه دارای مراتب و درجاتی متناسب با عاملان آن است. توبه گناهکاران توبه از گناه و توبه اولیا الهی توبه از پرداختن به غیر خداست. استغفار پیامبر و امامان نیز مرتبه ای بالاتر از همه دارد. چرا که آنان با آنکه اعمالی بسیار بزرگ انجام داده اند اما در مقابل عظمت خداوند آن اعمال را بسیار کوچک تر از بجای آوردن حق بندگی می دانند.

3-در حدیت نبوی چنین آمده است: گاهی بر دلم غبار می نشیند و من هر روز از خداوند هفتاد بار طلب مغفرت می کنم. امام خمینی در شرح این حدیث می نویسند: اولیای خدا، همواره انقطاع به سوی خداوند دارند. ولی به جهت ماموریت الهی خود، گاه به ناچار در مرآت عالم کثرات، توجه به حضرت حق می کنند و همین نزد آنها کدورت محسوب شده و برای زدودن آن استغفار می کنند. امام سجاد (ع) که مناجات هایش را شما میبینید و می بینید که چگونه از معاصی می ترسد، مسئله غیر از مسائلی است که در فکر ما یا عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. از پیغمبر گرفته تا امام عصر(عج)، همه از گناه می ترسیدند. گناه آنها غیر از این است که من و شما داریم، آنکه یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه به کثرت، نزد آنان گناه کبیره هست. آنان در برابر عظمت خداوند، وقتی خودشان را حساب می کنند، می بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب، همین است، جز او کسی نیست و چیزی نیست و از اینکه حضور در مقابل حق تعالی دارند و مع ذلک دارند مردم را دعوت می کنند، از همین، کدورت حاصل می شد.

4-استغفار برای اولیای الهی، جنبه دفع و برای ما، جنبه رفع دارد؛ یعنی ما استغفار می کنیم تا لغزش هایمان بخشیده شود و آنان استغفار می کنند تا نلغزند و اصلا گناه به سراغشان نیاید. آن بزرگواران با استغفار درجه عصمت خویش را شدت می بخشند.

5-استغفار و استغاثه پیامبر(ص) در پیشگاه خدا، بالاترین نقش عملی را در تربیت امت دارد و به دیگران می آموزد که چگونه در پیشگاه خدا به تضرع بپردازند و به جهت پاره ای از اعمال نیکو مغرور نگردند.

 

آیات اولیه سوره فتح

در آیات اولیه سوره فتح آمده است " به درستی که ما برایت فتحی نمایان کردیم تا خداوند آثار گناهانی که بدهکار مشرکان بودی را از دل آن ها بزداید.(چه گذشته و چه آینده ات) و نعمت خود را بر تو تمام نمود و بسوی صراط مستقیم رهنمودت کرد."

مفسران درباره این آیه و منظور از "ذنب" پیامبر اکرم(ص) نظرهای مختلفی دارند. علامه طباطبایی در المیزان می نویسد: ذنب در لغت عبارتست از عملی که آثار و تبعات بدی دارد. حال هر چه باشد. مغفرت هم در لغت عبارت است از پرده افکنی بر روی هر چیز.

از دیگر سو قیام رسول خدا به دعوت مردم و نهضت آن حضرت، قبل از هجرت و ادامه آن تا بعد از هجرت در مدینه و جنگ هایی که بعد از هجرت با مشرکان رخ داد، دارای آثار نگران کننده ای برای پیامبر(ص) بود و از این جهت مصداقی برای کلمه "ذنب" بود. یعنی مشرکان به آن حضرت نگاهی منفی داشته و در پی آزار آن حضرت بودند و تا زمانی که شوکت و نیروی خود رامحفوظ داشتند، به حساب خود هرگز آن حضرت را نمی بخشیدند و خون هایی را که از بزرگان آن ها ریخته شده بود را از یاد نمی بردند! برای همین تا زمانی که از راه انتقام و محو شریعت پیامبر(ص) کینه های خود را تسکین نمی دادند، دست بردار نبودند! اما خدای سبحان با صلح حدبیه و سپس فتح مکه شوکت و نیروی مشرکان را در هم شکست و در نتیجه آن چه را که آنان تقصیر و گناه پیامبر(ص) می انگاشتند پوشانید و آن حضرت را از شر قریش ایمن داشت.

پس مراد کلمه"ذنب"، تبعات و آثار خطرناکی است که در پی دعوت رسول خدا به آیین توحید از ناحیه کافران و مشرکان به بار می آمد. این آثار از نظر لغت " ذنب" است. موسی(ع) نیز در جریان کشته شدن جوان قبطی، خود را حامل گناه می دانست(شعراء آیه14) بدون آنکه کشتن آن شخص واقعا گناه بوده است زیرا وی در مقام دفاع بوده است.



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی