سلام

دريغا که فصل جواني برفت
به لهو و لعب زندگاني برفت

ز سوداي آن پوشم و اين خورم
نپرداختم تا غم دين خورم

دريغا که مشغول باطل شديم
ز حق دور مانديم و غافل شديم

چه خوش گفت با کودک آموزگار
که کاري نکرديم و شد روزگار

نکو گفت لقمان که نا زيستن
به از سال ها بر خطا زيستن

هم از بامدادان در کلبه بست
به از سود و سرمايه دادن ز دست

جوان تا رساند سياهي به نور
برد پير مسکين سياهي به گور

[گل]

اصلاح طلبان بادهاي شکم انقلاب هستند که يکي پس از ديگري و هر يک با آوايي از روده هاي انقلاب خارج مي شوند، موسوي يکي از اخراجي هاي آنها بود که پس از خروج صدايي بر آورد و قسمتي از شهر را به لرزه انداخت.

سلام.

خدا

سلام

سلام.

خدا خيرت بده كه از مظلوم هواداري مي كني. برات دعا كردم عزيز