• وبلاگ : پايگاه تحليلي( فصل انتظار)
  • يادداشت : براي پيروزي مردم و جوانان بحرين
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جريان 

    اصل ماوقع :

    در بغداد هرروز بسيار خبرها مي رسيد از دزدي , قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود . روزي خواجه نصير الدين مرا گفت مي داني از بهر چيست که جماعت مسلمان از هر جماعت ديگر بيشتر گنه مي کنند با آنکه دين خود را بسيار اخلاقي و بزرگمنش مي دانند ؟ من بدو گفتم : بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسيار شادمان خواهم شد اگر ندانسته اي را بدانم . خواجه نصير الدين فرمود : اي شيخ تو کوششها در دين مبين کرده اي و اصول اخلاق محمد که سلام خدا بر او باد را مي داني . و همانا محمد و جانشينانش بسيار از اخلاق گفته اند و از بامداد که مومن از خواب بر مي خيزد تا شبانگاه, راه بر او شناسانده شده است .

    اما چه سّري است که هيچ کدام از ايشان ذره اي بر اخلاق نيستند و بي اخلاق ترين مردمانند وآنکه اخلاق دارد نه از مسلماني اش که از وجدان بيدار او است. من بسيار سفرها کرده ام و از شرق تا غرب عالم و دينها و آيينها ديده ام . از "غوتمه ( بودا ) "در خاورزمين تا "ماني ايراني" در باختر زمين که همانا پيروانشان چه نيکو مي زيند و هرگز بر دشمني و عداوت نيستند. آنها هرگز چون مسلمانان در اخلاقشان فرع و اصل نيست و تنها بنيان اخلاق را خودشناسي مي دانند و معتقدند آنکه خود را بشناسد وجدان خود را بيدار کرده و نيازي به جزئيات اخلاقي همچون مسلمانان ندارد اما عيب اخلاق مسلماني چيست اي شيخ ؟ در اخلاق مسلماني هر گاه به تو فرماني مي دهند , آن فرمان " امّا " و " اگر " دارد .

    در اسلام تو را مي گويند : دروغ نگو ... اما دروغ به دشمنان اسلام را باکي نيست غيبت مکن ..... اما غيبت انسان بدکار را باکي نيست قتل مکن ... اما قتل نامسلمان را باکي نيست . تجاوز مکن ... اما تجاوز به نامسلمان را باکي نيست . و اين " امّاها " مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمان به گمان خود ديگري را نابکار و نامسلمان مي شمرد .