سفارش تبلیغ
صبا ویژن







خوشبختانه و یا متأسفانه، امروزه در زمانه‌ای هستیم که تشخیص حق از باطل و درست از نادرست بسیار دشوار شده است. از طرفی خطر لغزش و خطا همه‌ی ما را تهدید می‌کند و از طرف دیگر، ارزش ثبات قدم و اندیشه‌ی سالم دوچندان شده است. در چنین اوضاعی تبیین معیارهایی برای تشخیص درست از نادرست و سره از ناسره بسیار مفید فایده خواهد بود.

من هم مثل خیلی از شما دوستان، همیشه دنبال معیاری بودم تا بتوانم ایمان خود را به یقین تبدیل کنم و از شک و تردیدهای زمانه، خود را رها کنم. البته بر این باورم که هدایت تنها از سوی خداوند به بشر عنایت می‌شود و انتخاب این که چه کسی هدایت شود و چه کسی گمراه، بستگی به عنایتی دارد که خداوند با توجه به اعمال و نیّات افراد به آن‌ها دارد.

یکی از معیارهایی که خداوند توفیق درک و شناختش را برایم فراهم آورد، معیار گذشتن از منافع خویش بود. البته منظورم این نیست که وجود همین معیار به تنهایی برای تشخیص حق از باطل کفایت می‌کند، خیر! اما به نظرم این هم یکی از معیارهایی است که می‌تواند روشنگر باشد. علی‌الخصوص که قرآن مستقیماً راجع به این معیار بارها سخن به میان آورده است.

در سوره‌ی یاسین، داستانی نقل شده است راجع به سه فرستاده‌ی خداوند که به دیاری رفته‌اند تا مردمانش را دعوت کنند، اما مورد تکذیب قرار گرفتند تا جایی که حتی تهدید به مرگ می‌شوند. در این هنگام مردی از راه می‌رسد و چنین می‌گوید:

وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یسْعَى قَالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ (20) * اتَّبِعُوا مَنْ لَا یسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ(21)

و مردی از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید! از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمی‌خواهند و خود هدایت یافته‌اند!

در فضای مسمومی که امروزه در آن به سر می‌بریم، چنین القاء می‌کنند که حکومت در ایران دیکتاتوری است و جنگ بر سر قدرت است و شعارهایی که داده می‌شود تنها از روی مصلحت و برای مشغول کردن مردم است. اما من هر چقدر که دقت می‌کنم می‌بینم حرف‌هایی که زده می‌شود نمی‌تواند برای حفظ قدرت، کسب ثروت و یا سوء استفاده از مردم باشد...

مسأله این است که بعضی از بیماران، پزشکی را می‌خواهند که برایشان آن گونه دارو بنویسد که دوست دارند. شربت‌ها شیرین باشند، قرص‌ها زیاد نباشند، آمپول را هم که حرفش را نزن! اما بیمار عاقل، پزشکی می‌خواهد که آمپول که هیچ، اگر لازم شد، جراحی‌اش هم بکند، ولو درد داشته باشد...

من هر چقدر دقت می‌کنم، در اقداماتی چون؛ پافشاری بر استقلال کشور و نپذیرفتن فشارهای بین‌المللی و نرفتن زیر بار حرف زور، پافشاری بر حق مردم ایران در دستیابی به انرژی هسته‌ای، پافشاری بر دفاع از مردم فلسطین و کمک معنوی و حتی مالی به جنبش‌های آزادی‌خواه منطقه، نقدی کردن یارانه‌ها و انجام اصلاحات اقتصادی، و بسیاری اقدامات دیگر که غالباً حساسیت‌هایی را نیز برانگیخته است، هیچ منفعتی برای حاکمان نمی‌بینم و اگر حاکمان می‌خواستند تنها دوران حاکمیت خود را به راحتی و بی‌دغدغه سپری کنند و پولی به جیب بزنند، همان اتفاقی در این دولت می‌افتاد که در دولت‌های قبلی افتاد؛ یعنی ده سال تأخیر در هدفمند کردن یارانه‌ها، پنج سال عقب ماندن از برنامه رشد تولید مسکن و امثال آن!

من مدعی نیستم که این نظام بی‌نقص است. قطعاً نواقصی وجود دارد که باید مرتفع شود. اما بی‌انصافی هم نباید کرد. قطعاً اگر حاکمان ما، علی‌الخصوص شخص رهبر نظام، می‌خواستند دوران حکومتی آرام، بی‌دغدغه، بی‌مشکل و بی‌هیاهو داشته باشند، رها کردن آرمان‌ها، بی‌توجهی به وضعیت فرهنگ، مصالحه با ابرقدرت‌ها، برقراری ارتباط با اسرائیل و آمریکا، تغییر ندادن وضعیت سوبسیدها و امثال آن، همگی می‌توانستند کارهای صعب را برای او راحت کنند و ایشان را از فشارها و دشواری‌ها برهانند.

البته ممکن است برخی از مدیران رده میانی کشور، به منظور رسیدن به مراتب بالاتر تظاهر به آرمان‌گرایی کنند. ممکن است برخی از شخصیت‌های بالاتر نظام هم برخی از اقدامات آرمان‌گرایانه را به قصد کسب قدرت و تضمین موقعیت خود مرتکب شوند. اما برای شخص اول مملکت که اگر از آرمانی دست بردارد، کسی او را مواخذه نمی‌کند، و نیازی هم به تظاهر برای کسی ندارد، چه دلیلی وجود دارد که بخواهد کار را بر خویش دشوار کند و داد و فریاد درد مردمان را به جان بخرد اما مصرّانه بر ضرورت انجام عمل جراحی پافشاری کند؟ آیا واقعاً برخی از این ملّت شایسته‌ی پزشکی که فقط شربت بنویسد نیستند؟!



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی