سفارش تبلیغ
صبا ویژن







  ندیدم آینه‌ای چون لباس‌خاکی‌ها/                        همان قبیله که بودند غرقِ ‌پاکی‌ها

 به عشق زنده شدن، «عند ربِّهم» بودن/        شده ست حاصل آن‌ها ز سینه چاکی‌ها

 دلیل غربتشان، اهلِ خاک بودنِ ماست/               نه بی ‌مزار‌ شدن‌ها، نه بی پلاکی‌ها

  به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:/               زمین چقدر حقیر است، آی خاکی‌ها

یاران عاشقانه رفتند اما هنوز لاله های  سرخ  دشت های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده اند

zt0xrr0a4pmp4izbudn.jpg

شهــــ ـادت نردبان آسمان بود شهادت آسمــــ ـان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟ مرا پایی به دست نردبــــ ــان بود مرا دستی به بام آســ ــمان بود تو بالا رفته ای من در زمینـــ ــم برادر، روسیاهم، شـــ ــرمگینم

 پ ن : حدود یک سال و نیم است که در فضای سایبری، با خانم فاطمه سادات موسوی آشنا شده ام و ایشان را در ذهن حود بعنوان یک مادر و مدیر خوب میدانستم اما اصلا فکرش را نمیکردم که از جانبازان دفاع مقدس باشند اما بطور اتفاقی متوجه این موضوع و نکات جالبی از ایشان شدم .

خوشبختانه همکاری با ایشان همچنان ادامه دارد به بهانه دفاع مقدس ازایشان مینویسم




  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی