بنام خدای مهربان
سلام علیکم
میدانم که زنده هستید و صدای دل مرا میشنوید،چرا که آموزه دینی ما این است که شهدا زنده هستند.
سلام مرا در کنار سید و سالار شهیدان پذیرا باشید
درست است که مهمان ابی عبدالله شدهاید ولی انصاف نیست که توجه خودتان را از جاماندگان دریغ کنید و میدانم که رهپویان وصال خوش انصاف هستند
تعریفتان را بسیار شنیده بودم. همیشه دوست داشتم شهر زیبایتان را ببینم، اما از وقتی توصیف رهپویان وصال شیراز را شنیدم بیشتر شیفته شدم اما چه کنم که دیدار عاشقان ابی عبدالله هم توفیق میخواهد.
ندیده بودمتان و شما را به ظاهر نمیشناختم اما در دلم حسی نسبت به شما داشتم و دارم که گویا از قبل تولد در کنار یکدیگر بودهایم.
شبی بس اندوهناک و حزن آلود را سپری کردم، آن شبی که خبر آمد رهپویان وصال به وصال رسیدهاند، شاهد بودید به هر وسیله که شد جویای احوالتان بودم و یک لحظه هم آرام و قرار نداشتم.
نمیدانستم چرا!
نمیدانستم چرا باید با شنیدن خبر شهادت افرادی که تا به حال ندیدمشان مانند دانههای اسپند بالا و پایین بپرم!
یادم آمد حدیثی که پدر بزرگوارم حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (خدا رحمتشان کند) نقل میکردند که اگر برای یک شیعه در این سر دنیا اتفاقی بیفتد دل یک شیعه در آن سر دنیا محزون میشود. و خوشحال شدم که اگر لیاقت شهادت نداشتم لیاقت شیعه بودن و از ناراحتی شیعیان ناراحت شدن نصیبم شده. الحمدلله
متحیر بودم! تا به حال چنین حسی نداشتم! برادرانم شهید شوند و من در خانه باشم ؟!!
کاش بال داشتم و تا شیراز میآمدم
دیدید روز بعد چه بلایی سرم آمد؟
با دیدن فیلم چند ثانیهای لحظه انفجار دگرگون شدم و دیگر تاب ادامه کار را نداشتم.
گویا آنجا بودهام، احساس میکردم تصاویر برایم تکراری است، نوایتان در گوشم پیچیده بود و میگفتم: خدایا من که شب گذشته در تهران بودم نه شیراز! پس چرا احساس میکنم آنجا حضور داشتم؟
و اکنون با دیدن فیلم تکمیلی انفجار و با خواندن پیام تسلیت حضرات آیت الله حائری و آیت الله دستغیب دیگر ز خود بیخود شدم و راهی جلوی پلی خویش ندیدم مگر اینکه برایتان نامهای بنویسم.
برای شما مینویسم که از رهپویی درآمده اید و به وصال رسیدهاید:
خوشا به سعادتتان
شهد شیرین شهادت گوارای وجودتان
آذین بندی بهشت مبارکتان
ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید
و سلام این سرباز عاصی روسیاه را به امام زمانش برسانید
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]