سفارش تبلیغ
صبا ویژن







قطعه 26ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی

سفیر حسین(ع) همچنان علم مقاومت برافراشته است. علمدار انقلاب از خون سیدالشهدا کوتاه نمی‌آید. بنازم «محرم» را که همیشه خوب موقعی از راه می‌رسد. تا حرف از سازش زدند، ماه ارباب به دادمان رسید. ملتی که «محرم» دارد، اسارت ندارد. ما آقازاده‌های حسین(ع)‌ هستیم. طفل 6 ماهه‌مان حتی دعوا دارد با یزید. تا عاشورا، عاشوراست، خواب سازش آشفته است.

اینجا کوفه نیست، کربلاست. در تلاقی روزگار، بهار خون در فصل پاییز شکوفه زده. دارد باران می‌بارد… بر گونه زمین، مثل برگ درختان. پاییز، فصل رنگ‌هاست. با کتیبه‌های محتشم قشنگ‌تر می‌شود. با پرچم سرخ حرم. با لباس مشکی بچه‌ها که بالای داربست، زیر شرشر باران، چتر به کارشان نمی‌آید! به ما نیامده این سوسول‌بازی‌ها! سازش، سوسول‌بازی است! سر تا پا هم بالای داربست، خیس شویم اما «آه از آن ساعتی که با تن چاک‌ چاک…». همان بالای داربست، «علی» می‌گفت: «عاشورا، اشک ما، روی باران را کم می‌کند».

سلام سالار شهیدان! دیوانه کرده ما را عاشورای شما. هنوز زمزمه‌های عارفانه عرفه یادمان هست. صحبت سر قطعه‌ قطعه‌های بدن شما بود.

امام عاشورا! اذن ورودمان دهی، گریه‌های جدید برای‌تان آورده‌ایم. از یک عشق قدیمی، چه چیزی بهتر از چند قطره اشک جدید؟!

عزیز زهرا(س)! محرم برای ما «نوروز مقاومت» است. نه رستاخیز جسم است و نه رستاخیز جان، بلکه «رستاخیز خون» است.

حسین(ع)! خونی که در رگ ماست، هدیه به آن علمدار است که از خون شما ذره‌ای کوتاه نمی‌آید.

ارباب! به ما طعنه می‌زنند سینه‌زنی تکراری است. «باز این چه شورش است» تکراری است. طبل و زنجیر و سنج، تکراری است. حتی دعوا بر سر بلند کردن کتل، تکراری است.

حسین(ع) جان! نوترین عزای این عالم، سینه‌زنی امسال ماست برای شما. تکراری هست و نیست! پاییز تکراری است اما برای طبیعت تکراری نمی‌شود. ریختن برگ بر گونه زمین متوقف نمی‌شود.

دارد باران می‌بارد «آقا». چند ساعت مانده تا محرم، عاشق روضه طبیعتم، در فصل پاییز. به سرخی می‌زنند برگ‌ها این روزها!

وطن امروز/ 24آبان 1391



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی