سفارش تبلیغ
صبا ویژن







سردار سپاه اسلام حاج کریم فضیلت:

از حوالی انرژی اتمی دارخوین از رودخانه کارون عبور کرده بودیم. شام را قبل از تاریکی هوا خوردیم. پس از خواندن نماز اول وقت در تاریکی های شب از خط مقدم خودی گذشتیم.

گردان یاسر باید پس از طی 6 – 7 کیلومتر خود را به دو نیروی کمین دشمن می رساند که فاصله شان از هم فقط 200-300 متر بیشتر نبود و پس از عبور از نیروی کمین باید به جاده اهواز خرمشهر می رسید.

چند کیلوتر طی کردیم که فرمانده تیپ ولی عصر (عج)، حاج آقا رئوفی با من تماس گرفت و گفت: از بالای یک نقطعه مرتفع سمت راست را نگاه کن و بگو چه می بینی؟ به همراه برادر محمد عیدی مراد از نیروهای زبده اطلاعات تیپ از بالای مرتفع ترین نقطه یک قلعه مخروبه در روستای "مشارع کهنه" به سمت راست نگاه کردم، ردیفی نورافکن متحرک را دیدم که از کارون به سمت جاده اهواز خرمشهر در حرکت هستند. به آقای رئوفی گزارش دادم و سوال کردم مگر قرار نیست حمله غافلگیرانه باشد پس این چراغ های روشن چیست؟ خندید و گفت: این کار احمد کاظمی است. این ها هم تانک های غنیمتی عملیات فتح المبین است. متوجه شدم با این وضع ما باید هرچه زودتر خودمان را به محل مورد نظر می رساندیم؛ چون هر آن ممکن بود دشمن متوجه عملیات شود و اعلام آماده باش کند و عبور ما از کمین دشمن با مشکل مواجه شود.

چون گردان یاسر اجازه درگیری با نیروهای کمین و خط اول دشمن را نداشت. در اصل وظیفه ما غافلگیری دشمن از پشت سر بود. لذا سرعتمان را زیاد کردیم و بدون درگیری از کمین گذشتیم. باید خودمان را بعد از طی 11- 12 کیلومتر در عمق دشمن به جاده اهواز خرمشهر می رساندیم و با بستن جاده اصلی اهواز خرمشهر و انفجارهای غیر منتظره یکی از سلسله اعصاب (جاده اهواز خرمشهر) دشمن را قطع می کردیم. بحمدالله موفق شدیم قبل از هوشیاری خطوط اول دشمن از کمین عبور کنیم و خود را به جاده اهواز خرمشهر برسانیم.

بر سینه خاکریز بلندی که چسبیده به جاده اهواز خرمشهر بود مستقر شدیم و آرایش گرفتیمو نظاره گر عبور خودروهای مختلف دشمن از 2 متری خود شدیم. وقتی درگیری در خطوط اول که 11 کیلومتر با ما فاصله داشت شروع شد، ما با متوقف کردن خودروهای عبوری دشمن و اسیر کردن سرنشینان آنها جاده را بستیم و از رسیدن مهمات و نیروی کمکی به خطوط اول درگیری دشمن جلوگیری کردیم.

ماموریت نیروهای درگیر خودی در خطوط مقدم که پایان یافت حرکت خود را به سمت جاده اهواز خرمشهر (محل استقرار ما) آغاز کردند.

آقای رئوفی تماس گرفت و از ما خواست با شلیک کلت منور محل استقرار خود را به نیروهای گردان بلال، عمار و شهدا نشان دهیم. چند گلوله منور شلیک کردیم ولی آنها ما را پیدا نکردند. به آقای رئوفی گفتم گلوله آرپی جی 7 به آسمان شلیک می کنم تا بعد از انفجار در تاریکی های شب ما را پیدا کنند. تا آن لحظه هیچ نیروی خودی به این حد از عمق عقبه دشمن نرسیده بود.

ولی چون نیروهای باقیمانده دشمن در اطراف، درگیری ایجاد می کردند انفجار گلوله های آرپی جی هم افاقه نکرد. از آقای رئوفی اجازه گرفتیم تا یکی از خودروهای غنیمتی فرماندهان عراقی را بر بالای خاکریز به آتش بکشیم.

اما آتش زدن خودرو همان و روانه شدن آتش توپخانه و یگان های احتیاط دشمن همان. هرچند با این انفجار و اعلام حضور در عمق 17 کیلومتری دشمن عقبه دشمن را متزلزل کردیم و به گردان های تیپ گرای خودمان را دادیم.

اما دشمن بیکار ننشست و ما را زیر آتش شدید توپخانه، به شدت تحت فشار قرار داد. دیگر هوا روشن شده بود و دشمن گردان ما را زیر آتش شدید گرفته بود. ما از دو طرف محاصره شدیم و دشمن اجازه نداد تا نیروهای خودی به ما ملحق شوند. ما تا ساعت 10 صبح مقاومت کردیم. طوری شد که مجبور شدیم 2 کیلومتر عقب نشینی کنیم. و در این عقب نشینی در سطح دشت مورد حمله تیر مستقیم ضد هوایی، تیربار کالیبر 50 و کالیبر تانک، واقع شدیم و تلفات سنگینی دادیم.

هرچند در شب بعد دوباره مواضعمان را پس گرفتیم، اما آن شب خیلی به ما سخت گذشت.

منبع: اولین مرحله عملیات آزاد سازی خرمشهر از زبان سردار فضیلت

سوالات: 1. یک گردان چند نفر است؟

2-یک رزمنده چند کیلو اسلحه و مهمات و آذوقه با خود حمل می کند؟ 

3- سنگر کمین چیست؟

4-صدای پای عبور یک گردان از بین دو سنگر کمین که فقط 300 متر از هم فاصله دارند چگونه رخ می دهد؟

5- خودروهای دشمن از 2 متری یک گردان نیرو عبور می کردند را بیشتر توضیح دهید؟

6- «بحمدالله موفق شدیم» را یک مقدار بیشتر توضیح دهید.

7- خودروی عراقی را برای علامت دادن در عمق 17 کیلومتری آتش زدیم یعنی چه حجمی از آتش در منطقه بود که گلوله آرپی جی و منور در آسمان افاقه نمی کرد؟

8- تیر مستقیم توپ ضدهوایی و تیربار کالیبر 50 چیست؟

9- تلفات سنگین یعنی چند شهید؟

10- کدام نیروهای خودی قرار بود به شما برسند ولی به خاطر آتش سنگین دشمن نرسیدند؟

11- چرا آن شب به شما سخت گذشت؟

12- این چه طرز بازخوانی حماسه است؟

ظاهرا سوال دوازدهم گویای غرض صاحب وبلاگ نبوده است و باعث سوء تفاهم شده است. حرف این است کسانی که چنین کلمات عظیمی را از بیان صاحبان حماسه و جهاد نقل می کنند نباید با ایجاز و بی مبالاتی از کنار کلمات عظیمی که گفته می شود، به سادگی عبور کنند. بسا که اهالی رشادت و شجاعت، در کسوت نجابت از نقل جزئیات و زوایای وقایع شانه خالی کنند ولی این معنا چیزی از وظیفه راویان قافله شهادت کم نمی کند. 

هر چند این گلایه از بزرگان جنگ و دفاع مقدس دزفولی کمتر از راویان نیست.

اگر خدای ناکرده کسی برداشت انکار این کلمات حق نموده است، ذهنیت خود را اصلاح کند.

 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی