سفارش تبلیغ
صبا ویژن







مقدمه: آن چه که در مصر رخ داده است یک کودتای نظامی رسانه ای است. جمعیتی که بدون هیچ مبنای قانونی و شرعی برای کنار زدن رئیس جمهور وارد میدان التحریر شدند با بزرگنمایی رسانه های صهیونیستی بین المللی به همه مردم مصر تعمیم داده شدند. سپس ارتش آمریکایی مصر وارد صحنه شد. بازداشت رئیس جمهور قانونی کشور توسط ارتش، تعطیل کردن مجلس، الغاء قانون اساسی علائم دقیق یک کودتا و یک براندازی رسمی هستند که توسط ارتش انجام شده است.

میدان داری «جبهه نجات ملی» که این بار با تابلوی «جنبش تمرد» وارد صحنه شده است برای کسانی که تحلیل های خود را از اصول و نه حواشی استخراج می کنند یادآور صحنه هایی آشنای فتنه 88 در ایران اسلامی است.
سوال از همه موافقان عزل مرسی در داخل و خارج که سنگ دموکراسی و مردمسالاری را به سینه می زنند، این است: دموکراسی خیابان ها یا دموکراسی صندوق ها؟

بالاخره یا قانون و انتخاب مردم اصل است یا اصل نیست؟ اگر اصل است و همه دنیا اعتراف دارند که انتخابات مصر حداقل در سطح انتخاب قانون اساسی و مجلس شورای بدون خدشه برگزار شده است، چرا تحلیل ها را با دخالت دادن عملکرد مرسی، در دخالت نظامی ارتش، پیچیده و مبهم می کنیم؟

از عجایب روزگار این است که رسانه های لیبرال و احزاب لیبرال مصر، اخون المسلمین را به ارتباط با آمریکا و هم جهتی با آمریکا متهم می کنند، در حالیکه مرسی در دادگاه به خاطر جاسوسی برای حماس و فرار از زندان با کمک حزب الله محاکمه می شود؟

فهمی هویدی

در روز 30 ژوئن نوشتم که مصر فصلی جنجالی را در دوران رهایی تجربه می کند، و دلیل آوردم که آن تصور با این تشکیلات به هیچ وجه قابل درک نبود و دوباره تاریخ ساز شد. در دوران رهایی همان طور که برخی از تحلیلگران غربی در سال های اخیر نیز به آن اشاره کردند، انقلاب دستاوردهای بزرگی داشت، به گونه ای که توانست اراده خود را بر حاکمیت اعمال کند و دنیا نیز آن را درک کرد، به گونه ای که در پرتوی قرار گرفت که در گوش و چشم نمی گنجد و جزء مقتضیات عقل نیز نیست. موضوعی را در مقاله ای که در 18 دسامبر سال گذشته میلادی تحت عنوان: درگیری در زمان آزادی، مطرح کردم. در آن مقاله اشاره کرده که «تمدن آزادی» که یکی از روشنفکران در پرو در امریکای لاتین آن را مطرح کرد (ماریو وارگاس یوسا) که در آن توضیح داد که جامعه مدرن اسیر ابزارهای انقلاب اطلاعات شده، توانایی ایجاد سنبل و ایجاد  قیم و بازسازی حقایق زندگی را یافته، مساله ای که باعث کاهش جایگاه قوه های دیداری و شنیداری شده و نقش عقل را نیز کاهش داده است، به گونه ای که ارزش فکر برای ساخت چنین موضوعی کاهش یافته و در نهایت به تنگناهای جدید رسیده است.

آن چه در 30 ژوئن اتفاق افتاد و بازتابی که به دنبال داشت دلیل روشن و جدیدی بود بر قدرت تمدن رهایی و سلطان آن. وقتی که میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها آمدند و شعار حرکت «سرپیچی» را سر دادند، مخالفان آنها را دوره کردند و شبکه‌های ماهواره‌ای در طول آن هفته پیشی گرفته و آن حادثه تاریخی را پوشش دادند، دوربین‌ها جمعیت را تعقیب می‌کردند و اصرار کردند تا حرکت آنها را به تصویر بکشند، در این میان هواپیماهای نیروهای مسلح نیز به کمک آنها آمدند و از هوا برای آنها عکس گرفتند. روایت‌های مختلفی درباره شمار تظاهرکنندگان اعتراضی بار دوم منتشر شد، برخی شمار جمعیت را 14 میلیون نفر و برخی دیگر 20 میلیون نفر تخمین زدند. بعضی‌ها هم گفتند که تعداد تظاهرکنندگان به 30 میلیون نفر رسید. این گزارش‌ها باعث شد تا کثرت جمعیت را به اندازه‌ای زیاد گزارش دهند که در آخر بگویند همه برای رفتن دکتر محمد مرسی به خیابان‌ها آمده‌اند. برخی گزارش‌های رسانه‌ای می‌گوید که آن‌چه مصر در آن روز دید بزرگ‌ترین تظاهرات اعتراضی تاریخ بشر بود. در این میان نیروهای مسلح وارد خط شدند و بیانیه‌ای با همین پشتوانه صادر کردند و گفتند که ملت مصر فریاد سر داد و میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها آمدند. همه کاری که این نیروها کردند لبیک به این ندا بود چرا که ارتش همیشه خود را وابسته به ملت دانسته است.

انفعال کاهش یافت و همه چیز به سمتی رفت که بخواهد در آن چه دیده تجدید نظر کند. شبکه خبری بی بی سی در 16/7 گزارشی را منتشر کرد که در آن بر سر ارقامی که در روز 30 ژوئن و روزهای بعد از آن زده می‌شد، مناقشه کرد. تنها چیزی که از آن صحبت رفت این بود که آن چه در مصر گذشت کودتای نظامی با حمایت مردمی، هم‌زمان هر دو با هم، بود و گفت که این تظاهرات بزرگترین حرکت اعتراضی در تاریخ بشری بود، معترضانی که می‌خواستند حاکمیت در برابر آن تسلیم شود. سپس به نظر کارشناسان مختلف پرداخت و اقرار کرد که به طور روشن با ارقام بازی شده برای این که طبیعی است در این حالت کسانی که فکر مصالحشان هستند دائما بگویند که مردم و میدان‌های شهر همگی حامی آنها هستند. برای همین در ارزیابی‌های خود زیاده‌روی می‌کنند. در همین حال آمار ارقامی که داده شده نشان می‌دهد که همه آنها می‌خواهند به اهدافی خاص برسند نه این که حقیقت را دریابند، دومین گزارشی که بی‌ بی سی به آن اشاره کرد این بود که میدان التحریر بیش از 500 هزار نفر گنجایش ندارد.

هم‌زمان با آن در یک ای میل خلاصه‌ای از مطالعاتی که در مصر توسط یکی از کارشناس‌های ارتباطات و فضای الکترونیک در مصر، مهندس امجد المنذر، تهیه شده بود برایم ارسال شد که در آن به جمعیتی که به میدان التحریر و خیابان‌های فرعی آن آمده بود، اشاره شده بود، او در این کار از گوگل ارث هم کمک گرفته بود. بعد از آن به مقایسه مساحت میدان و جمعیت خیابان‌هایی که توسط کارگردان سینما و عضو جبهه نجات ملی مملو از جمعیت نشان داده شده بود، پرداخت.

به گفته این دوست ما میدان 50 هزار متر مربع مساحت دارد که تقریبا معادل مجموع مساحت‌های خیابان‌های فرعی‌ای است که به قصر النیل می‌رسد، به معنای دیگر همه مساحتی که از آنها تصویر گرفته شده نزدیک به یک صد هزار متر مربع است. او در تحلیلش یادآور می‌شود که با فرض بر این که در یک متر مربع بیش از چهار نفر قرار نگیرند، و با فرض بر این که جمعیت در همه اماکن حضور داشته است، می‌توان گفت که جمعیتی که در روز 30/6 به خیابان‌ها آمده بودند بیش از 400 هزار نفر نبودند. با فرض بر این که همین اندازه از مردم، کمتر یا بیشتر، در استان‌های دیگر به خیابان‌ها آمدند را هم به این جمعیت بیفزاییم نمی‌تواند میزان جمعیتی که به خیابان‌های شهر آمدند بیش از یک ملیون نفر یا کمی بیشتر بوده باشد. در حالی این حقیقت علمی نمایان می‌شود که در عکس میزان جمعیت را 30 میلیون نفر نشان داده بودند. همه اینها را گفتم که در آخر بگویم اگر بنا بود که زمان رهایی فرا برسد لازم بود که این زمان از طریق صندوق‌های رای حاصل می‌شد، نه از راه‌های دیگر.

منبع: الشروق / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی خبرآنلاین(+)

مرتبط:صندلی‌هایی که به یاران مبارک رسید، خبرآنلاین

 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی