خیلی قدیم ، زمان پادشاهان صفوی قند و شیرینی مردم ایران خرما و مویز و عسل بود
به به . تصورش را بکنید غذاها و نوشیدنیهایی که با شیرههای خرما و انگور و عسل شیرین شده است و ...
بعدتر در زمان پادشاهان قاجار یک مشت غرب زده شدند حاکم بر مردم ایران
وقتی در غرب با قند و شکر مواجه شدند همه جا چو افتاد که قند و شکر چون از غرب آمده پس حتما از شیرینیجات ما بهتر است
آن روز یک مشت احمق در مقیاس وسیع سرمایهی این ملت را صرف واردات قند و شکر کردند
باز بعدتر یک ماچه الاغ - که محسن میگفت اقتصاد مملکت ما به همچه ماچه الاغی نیاز دارد - شاه شد و مثلا خواست جلوی خروج این همه سرمایه از مملکت را بگیرد
مزارع خرما و انگور رها و به خاکستر تبدیل شد . به جایش کشت نیشکر و چغندر قند به راه انداختند
آمده بود مثلا ابروی ملت را درست کند ، زد و چشم ملت را هم کور کرد
گیریم که آن روز ، آن ماچه الاغ هم نمیفهمید که قند سالم ، قند موجود در همان خرما و مویز و عسل خودمان است
امروز چه ؟!؟
امروز اگر شما یک نامزد عاقل انتخابات ریاست جمهوری باشید ، از رکود بازار قند و شکر شکوه میکنید یا از بی سامانی باغات خرما و انگور ؟ +
گیرم آنقدرها هم عقل و درایت ندارید .. خب اشکال ندارد ؛ مطمئنا شما در این صورت دیگر دم از استعداد مملکت داری و مدیریت بحران و اصول و قواعد بازی نمیزنید . راههای دیگری هم برای رای جمع کردن هست ... +
همین! مال هیچکس نیست!
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]