سفارش تبلیغ
صبا ویژن







پرهیزکار را می‌بینی که : آرزویش نزدیک ، لغزشهایش اندک ، قلبش فروتن ، نَفْسش قانع ، خوراکش کم ، کارش آسان ، دینش حفظ شده ، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است  . مردم به خیرش امیدوار و از آزارش در امانند .
چند سال پیش اوایل دولت اصلاح طلبان ! دوستی داشتم که توی خانواده مذهبی بزرگ شده بود ولی جو اصلاحات او را هم گرفته و به گذشته خود پشت کرده و حتی سر مسائل اعتقادات مذهبی با خانواده اش درگیر می شد . این رفیق من نماینده جبهه مشارکت تو دانشگاه بود و اطاقشان تو خوابگاه پر بود از عکسهای مصدق و دیگر سران جبهه ملی از گذشته تا حال ! همیشه بر سر مسائل مختلف با هم بحث داشتیم که این بحثها ساعتها ادامه داشت ، ایشان آنقدر خود را درگیر مسائل سیاسی و حزبی کرده بود که وقت نمی کرد به درسهایش برسد بدینجهت در آستانه اخراج بود که با وساطت از آموزش دانشگاه برایش مهلت گرفتیم که عقب افتادگی اش را جبران کند ولی کو گوش شنوا از من اصرار و از او انکار که بابا هر چیز جای خود . درس و فعالیت سیاسی باید با هم باشد نه اینکه به خاطر یکی آن دیگری را رها کنیم ، بالاخره هم نتوانست ادامه تحصیل دهد .
اینها را عرض کردم تا مقدمه باشد برای واکاوی و آسیب شناسی دوران اصلاحات .
قبل از پرداختن به این مقوله شاید بهتر باشد نگاهی کوتاه داشته باشیم به  وضعیت کشور در اواخر دوران سازندگی .
پس از پایان جنگ تحمیلی دولت آقای هاشمی بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ را سر لوحه برنامه های خود قرار داد و تمام توان خود را به کار گرفت تا پایه های اقتصاد کشور را از نو بسازد و یا آنهایی را که می توانست ترمیم کند ، این سیاست علاوه بر منافعی که عاید کشور کرد مضراتی را هم به دنبال داشت .
عدم توجه به رفاه عمومی و اختصاص سهم عمده بودجه به بخشهای عمرانی ، نپرداختن به بخشهای فرهنگی و عدالت اجتماعی و حقوق مدنی و مهمتر از آن ظهور سرمایه داران جدید وابسته به دولت و احیاء رشوه خواری و تبعیضات در ادارات و ایجاد فاصله بین مردم و مدیران و تورم بالا و .... از معایب این دوران بودند که آقای خاتمی هم از این خلاهای بوجود آمده و نیز خواست عمومی مردم استفاده کرد و با شعار قانونگرایی وارد عرصه انتخابات شد .
یادمه وقتی از اطرافیانم سئوال می کردم که چرا به آقای خاتمی رای می دهند ، می گفتند که ایشان سیدند و اولاد پیامبر و از خانواده حضرت امام خمینی (ره) که قصد دارند دست رانتخوران دولتی را کوتاه کرده و رفاه و آسایش را برای مردم به ارمغان بیاورند همان گمشده ای که به دنبالش بودند ولی دریغا که نمی دانستند اینها همه شعار هست و بس ، هرچه می گفتم که این آقایون همان دست پرورده های آقای رفسنجانی هستند و فقط تاکتیکشان عوض شده کسی باورشان نمی شد البته ناگفته نماند که در سالهای بعد رشته کار از دست یاران آقای رفسنجانی در رفت و دست پرورده های آقای رفسنجانی رودرویش ایستادند و شروع کردند به تخریب وجه ایشان در جامعه و افکار عمومی .

دولت آقای خاتمی با اکثریت آرا رای آوردند ولی از این حمایت قاطع مردم نه برای جامه عمل پوشاندن به خواستهای مردم و شعاهای انتخاباتی شان بلکه برای کسب قدرت و تسلط بر اقتصاد کشور سوء استفاده کردند . یاران آقای خاتمی برنامه مشخصی را برای پیشبرد برنامه هایشان نداشتند و این مهمترین ضعف دولت ایشان بود حتی تا پایان عمر دولت هم یک برنامه مدون ارائه ننمودند .
دولت آقای خاتمی در اقتصاد هم یک برنامه مدون علمی نداشت اگرچه با مسکنهایی تلاش کردند تا بر مشکلات اقتصادی فائق آیند اما اینان همه توان خود را بر جنگ و دعوای حزبی و سیاسی گذاشته بودن و برای بخشهای دیگر اهمیتی قائل نبودند .
برخلاف کابینه قبلی کابینه اصلاحات همه سیاسی بودند مثل همان رفیق ما که افراط و تفریط می کرد اینها هم فقط به اصلاحات سیاسی چسبیده بودند و از دیگر بخشها خبری نداشتند .
در دوران اصلاحات نه تنها مشکلات مردم کم نشد بلکه بر آنها افزون گشت با وجودیکه قیمت نفت بالا رفته و از آن بابت منافع زیادی نصیب کشور شده بود ولی تورم کمتر که نشد بلکه اجناس و کالاهای اولیه مورد نیاز مردم گرانتر شد ، آمار بیکاران همانند تورم سیر صعودی گرفت و رانتخواری علی رغم تذکرات رهبری و پیگیری هایش از دولت نهادینه شد و فاصله بین مردم و مسئولین بیشتر و بیشتر شد .
برخلاف شعار مردمسالاری دینی که دولت اصلاحات می داد ، بی بند و باری و هرج و مرج در جامعه گسنرش یافت و بر اعقادات مردم ضربات مهلکی وارد شد . به بهانه تشنج زدایی در سیاست خارجی عزت انقلابی ملت رشید ایران خدشه دار شد تا جائیکه که دول غربی برای ما خط و نشان می کشیدند و بدتر از آن اینکه سیاست خارجی ما با اظهارات رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا و دیگر دول غربی دستخوش تغییرات می شد حتی از ترس اینکه ما را کشور غیر دمکرات بنامند قدم به قدم در برابر خواستهای آنها و به ضرر منافع ملی خودمان عقب نشینی کردیم و دلمان را به گفتگوی تمدنها و تعریف فلان مسئول غربی خوش کرده بودیم که آخرش هم دیدیم که همه جزء فریب و نیرنگ چیزی نبود .
توطئه دشمنان را توهم نامیدند و مقابله با آن را ابلهانه و نجات کشور را فقط در سازش با آمریکا خلاصه کرده بودند و اصلاحات را نه برای پیشبرد اهداف کشور بلکه بمنظور ایجاد تغییرات بنابر خواست غربیها بنا نهاده و در آخر هم طرح براندازی نظام را سرلوحه برنامه های خود قرار دادند که متاسفانه تا به الان هم از آن دست برنداشتند .
به نظر من خرابیهایی که دولت اصلاحات به بار آورد از جنگ تحمیلی هم بیشتر بود و سالها وقت و انرژی باید صرف ترمیم آنها شود . دولت اصلاحات گرچه در اجرای برنامه کشور کوتاهی کرد ولی در یک جهت موفق عمل کرد و آنهم ایجاد یک غول رسانه ای اعم از جراید و اینترنت بود که با استفاده از آن توانست ضعفهای خود را پوشانده و برای بار دوم هم از مردم رای اعتماد بگیرد و تا به حال هم با اتکا به این غول رسانه ای توانسته حیات خود را حفظ کند .
حرف برای گفتن در این موضوع زیاد هست و حوصله خوانندگان کم فلذا می خواهم به موضوع اصلی بپردازم و آسیب جدی که از ناحیه اصلاح طلبان بر این کشور وارد شده .
در بحثهایی که با آن دوستم داشتیم من ازشان گلایه می کردم که چرا برای پیشبرد برنامه های خود دست به دامان غربیها می شوند مگر نمی دانند که در طول تاریخ هیچ وقت نشده که آنها (غربیها)کاری را که به نفع مردم ما باشه انجام داده باشند و نمی ترسند که در دام آنها گرفتار شده و روزی منافع کشور را با منافع آنها گره زده و همه چیز را خراب کنند ؟ و رفیقمان می گفت ما از سازمانهای بین المللی (بخوانید غربی) داریم به نفع خودمان استفاده می کنیم وداریم اونها را فریب می دهیم و چراغ سبز ما تاکتیکی بیش نیست و من هرچه برایشان دلیل می آوردم که بابا اونها از شما خیلی زرنگترند و می ترسم از شما برای نابودی انقلاب و اسلام و کشور استفاده کنند به گوشش نمی فت که نمی رفت .
حالا پس از گذشت 10 سال از آنروزها متاسفانه پیش بینی های من به وقوع پیوسته و هر روز شاهدیم که بعضی از کارگزاران اصلاحات عزت خود را به اندک بهایی فروخته و منافع کشور و مردم را در خطر می اندازند . دیروز عبدی ها و امروز موسوی و بوترابی و در آینده نمی دانم دیگر چه کسانی پرونده سیاه ساده لوحی و ندانم کاریشان رو می شود .
یادمه در زمان دولت اصلاحات مقام معظم رهبری با درایت نقشه شوم استعمار را برای کشور شناخته و مکرر به مسئولین یاآوری می کردند که دشمن بیکار ننشسته و دارد بر علیه ملت ما توطئه میکند و مردم از شما نخواهند بخشید که با ندانم کاریتان منافع کشور را به خطر بیاندازید ولی همین آقایون با شانتاژ تبلیغاتی آن را توهم می انگاشتند !
 یک سئوال : در برابر سئوال ذهنهای نگرانی که هر روز شاهد برملا شدن خیانت شما به کشور و ملت هستند چه جوابی دارید بدهید ؟! تا کی می خواهید با مظلوم نمایی و با هیاهو و سیاسی و متشنج کردن فضای جامعه سرپوش بر اشتباهات فاحش خود بگذارید ؟!  پس کی می خواهید از گذشته خود عبرت بگیرید و با مردم روراست و صادق باشید و دست از تخریب دولت منتخب مردم بردارید و تا کی به خودتان اجازه می دهید  تا مردم را بازی دهید ؟! شما که دولت و مجلس و تمام بودجه و امکانات کشور در دستتان بود برای مردم چه کردید که دوباره انتظار دارید ملت به شما اعتماد کنند ؟؟!!
اخبار مرتبط : بازداشت رئیس پرشین بلگ



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی