حرف حساب حرفه حسابه به شنیدنش می ارزد قابل توجه بعضی ها،
به نقل ازرجا نیوز نوشته : جواد درویش
عایشه همسر پیامبر(ص) قبل از شروع جنگ جمل، نظر امسلمه همسر دیگر پیامبر(ص) را در این باره میپرسد. ام سلمه با لحن تندی به او میگوید: «مبادا از خانه خارج شوی. مطابق حکم قرآن در مورد زنان پیامبر(ص) باید در خانه بمانی ...» که عاشیه نمیپذیرد و...
خداوند در آیات 32 و 33 سوره احزاب مخاطب را همسران پیامبر (ص) قرار میدهد و توصیههای ویژهای علاوه بر سایر زنان به آنها میفرماید (.. قَرنَ فی بیوتِکُنَّ ...)
مفسرین در تفسیر این آیات، جایگاه حساس و ویژ? زنان پیغمبر را از جهت موقعیت سیاسی و اجتماعی، به عنوان دلیل ذکر میکنند.
موقعیت زنان و اعضاء خانواد? پیامبر به گونهای بود که آن زمان با توجه به اختلافات قومی و قبیلهای، هر کدام با مصادر? رأی منتسبین پیامبر(ص) به مطلوب خود، میتوانستند زمین? فریب و انحراف افکار مردم را فراهم کنند و یا اینکه خود آنها با در دست گرفتن نشان انتساب نبوی و سوء استفاده از موقعیت خانوادگی، اعتقاد خالصان? مردم به پیامبر(ص) را ابزار مطامع شخصیشان سازند. همانطور که عاشیه در جنگ جمل مردم را این گونه به انحراف انداخت و مقابل امیرالمؤمنین علی (ع) قرار داد.
امام خمینی(ره) با گام نهادن در مسیر قرآن و سیر? رسول الله (ص) و سنت اهل بیت علیهم السلام، موج انقلاب مردمی ایران را به ساحل پیروزی هدایت کرد و بعد از آن هم با تأسی به همین اصول، زعامت و ولایت بر مردم را بر عهده گرفت و تکلیف الهی خویش را به عنوان رهبر مسلمین به وجه احسن، به ظهور رساند.
ایشان با درایت کامل به آیات قرآن و آگاهی از مصائب پیش آمده برای امت اسلام در طول تاریخ، بارها اعضاء خانواده و نزدیکانشان را از دخالت در امور سیاسی نهی کردند از جمله وقتی که بنی صدر طی ارسال نامه ای به محضر امام امت، حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی را برای مقام نخست وزیری پیشنهاد می کند و از امام در این مورد نظرخواهی مینماید.
پاسخ امام(ره) به او چنین است:
"بسمه تعالی
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادی، بهتر می تواند خدمت کند.
والسلام علیکم
روح الله الموسوی الخمینی"
همچنین در وصیتنامه و نامههایی که برای اعضاء خانوادهشان نوشتند، بارها بر این امر تاکید نمودند.
و این توصیه آمرانه را وقتی که یکی از نوههایشان (سید حسین خمینی) در دام سیاستبازان افتاد، نه فقط در ظرف کلام که در مقام عمل به ظهور رساندند و او را در خانه حبس کردند و بعد، از پیش خود راندند تا اهمیت موضوع بر همگان روشن شود.
گویی امام(ره) میدیدند روزی را که سیاستبازان نان به نرخ روز خود، از نزدیکان سببی و نسبی به ایشان، نردبانی برای بالا رفتن خود ساخته و نامشان را، سلاحی برای جنگ تبلیغاتی خود قرار دادهاند.
ماجرای جنگ رسانهای و تبلیغاتی آنها از آنجا آغاز میشود که نو? دختری امام (ره) -علی اشراقی- ابتدا از سوی هیأتهای اجرایی انتخابات به دلیل عدم ارائه مدارک تحصیلی، رد صلاحت میشود و در پی آن موجی از هیاهو و هوچیگری از سوی جریان به اصطلاح «اصلاحطلبی» به راه میافتد.
با احراز صلاحیت علی اشراقی و شکست این موج تبلیغاتی، اصلاحطلبان تلاش میکنند سید حسن خمینی را رو در روی دولت و اصولگرایان قرار دهند و با مصاحبههای متعدد و انتخاب تیترها و عکسهای درشت از وی، جریان سیاسی خود را منادی اندیشههای امام و طرف مقابل را عاملان انقلاب خاموش برای حذف امام(ره) بخوانند!
سید حسن خمینی در مصاحبهای در یکی از نشریات آنها به نظر امام (ره) مبنی بر عدم دخالت نظامیان در منازعات سیاسی، اشاره کرد و در این میان یک سایت اینترنتی در اقدامی جاهلانه به این جنجال رسانهای واکنشی نابخردانه نشان داد و به نوه حضرت امام (ره) هتاکی کرد.
گذشته از اینکه این عمل زشت و ناصواب در نظر هیچکس پسندیده نیست و فرزند ارشد یادگار امام (ره) علاوه بر انتساب خانوادگی، به خاطر اینکه تولیت حرم مطهر امام و ریاست مؤسس? حفظ و نشر آثار امام را هم بر عهده دارد، احترامش بر همگان واجب است و باید با عاملان هتک حرکت برخورد قاطع میشد (که شد)؛ وقایع بعد از آن حکایت اما ماجرایی دیگر داشت.
آقای هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه تهران به مردم از پیدایش جریانی خبر میدهد که در پی فاصله انداختن بین مردم و امام(ره) هستند.
بعد از آن سیل اشک و نامههایی بود که از سوی برخی بزرگان در مظلومیت سید حسن خمینی (و به تبع آن حضرت امام (ره)!) تقدیم وی شد.
با رحلت آیت الله توسلی، موج هجمههای تبلیغاتی شدت گرفت و روزنامههای زنجیره ای در اقدامی هماهنگ و تعجب برانگیز، سعی کردند رحلت وی را به موضوع توهین به نوه امام(ره) مرتبط سازند! حتی یک روزنامه، ایشان را شهید راه امام(ره) خواند!
در این میان، ذکر چند نکته که بیشک از مکنونات قلبی این بزرگان دور نیست، اما ذکر آن در مرثیههایشان از قلم افتاده!، خالی از وجه نیست:
1- جناب آقای هاشمی، حق با شماست جریانی برای فاصله انداختن بین امام و مردم وجود دارد، اما این جریان الآن در حال شکلگیری نیست. تاریخ شکلگیری آن بر میگردد به چند صباح پیش، زمانی که در کنفرانس برلین، همین سینهچاکان امروز نوه امام، حیثیت انقلاب، شهدا و امام شهدا را معامله میکردند. زمانی که یار دیرین همین سینهچاکان -اکبر گنجی- در مصاحبه با اشیپگل آشکارا به امام توهین میکند و اندیش? ایشان را مناسب موزههای تاریخ مینامد و همین روزنامههای عزادار امروز، نه تنها اعتراض نمیکنند که از باب حمایت این یاوهگویان قلم فرسایی میکنند و منتقدان این اندیشه را به باد ناسزا میگیرند. و صدها نمون? دیگر از این موارد که به امام (ره) هتاکی کردند و اندیش? او را به صلیب کشیدند و کوچکترین برخوردی با آنها صورت نگرفت.
2- چطور میشود که آبروی نوه امام (ره)، بر حیثیت خود او و اندیشههای نابش، نزد برخی رجحان مییابد!؟ عجبا که اینها همانهایی هستند که بیش از همه بر طبل حاکمیت اندیشه و نفی حکومت موروثی و دیکتاتوری میکوبند!
اندیشه امام (ره) هم دقیقاً بر نفی حکومت موروثی و روابط دوستی و خانوادگی استوار بود اما ایشان در عمل هم این را به اثبات رساندند. هیچکس نزد امام به خاطر پدر و اجداد و حتی پیشین? خودش، از مصونیتی برخوردار نبود. با نوه خودش برخورد میکرد، نزدیکترین کسانش را کنار میگذاشت و در وصیتنام? خود برای همیشه ی ما مینوشت: «من با هیچکس عقد اخوت نبستهام، ملاک حال فعلی افراد است»
3- امام (ره) همانطور که نظامیان را از مداخله در امور نظامی نهی فرمودند، اعضاء خانواده و نزدیکانشان را هم نهی فرمودند و این نکتهای است که اگرچه از ذهن برخی دور مانده اما از صفحات تاریخ و اسناد موجود، محو نشده است.
4- با تمام انتقادات مطرح شده، صادقانه باید گفت، سید حسن خمینی و اعضاء بیت حضرت امام (ره) بحمدالله مقیّد به نظام و ولی فقیه هستند. اما با توجه به موقعیت اجتماعی خود در کانون توجهات برخی فرصتطلبان واقع شدهاند، که از هیچ وسیلهای برای پوشاندن چهر? کریه و پیش بردن مقاصد شوم خود، غفلت نمیکنند. امید آن است که ایشان با درایت بیشتر و عمل به گفتار صریح حضرت امام(ره) و آیات عبرتآموز قرآن، تشت رسوایی این سیاستورزان سیهروز را از بام نفاق و دورویی به زمین افکنند.
5- مقارن با همین هتاکی به نو? امام (ره) و مرثیهسراییهای یک جریان سیاسی خاص، باز هم ساحت قدسی نبی مکرم اسلام(ص) مورد توهین و هتک حرمت قرار گرفت.
چه بد تقارنی و چه بد امتحانی!
ای کاش آقای هاشمی رفسنجانی بعد از(!) قرائت بیتالغزل سخنرانی خود در محکومیت عاملان توهین به سید حسن خمینی، اشارهوار در یک جمله هم، عوامل توهین به ساحت پیامبر اعظم (ص) را محکوم میکردند!
و الی الله تُرجع الامور...
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]