این روزها خیلیها از پشیمانی حرف میزنند. خیلیها هم از این که ببینند کسی که تا به حال در برابرشان بوده امروز حرف از پشیمانی میزند در پوست خودشان نمیگنجند. من البته حق میدهم به کسانی که امروز پشیمان شدهاند. اما پشیمان از چه؟! خودم اصلاً احساس پشیمانی نمیکنم. نه این که مثل آقای جوانفکر مدعی باشم از اول همه چیز روشن بوده و مردم به همین شخصیتی رای دادهاند که امروز به او منتقدند. خیر! از اول دلیلی داشتم برای رای دادن، که هنوز هم پابرجا است...
شاید ادعای گزافی باشد اگر بگویم من از آغاز چنین روزهایی را میدیدم. اما واقعیت این است که از همان آغاز یک حدسهایی میشد زد. همان سال 1384 وقتی آقای احمدینژاد در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان در مورد دیدگاه ایشان دربارهی رهبری، گفتند: "ایشان برای همه ما عزیز است..." دانستم که ایشان احتمال دارد روزی رهبر را تنها در حد "کسی که برای همه ما عزیز است" تبعیت کنند!
حتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری، وقتی دکتر هنوز شهردار بود و علیرغم انتقادهایی که در ارتباط با برخی جریانات انحرافی در معاونت فرهنگی هنری شهرداری (که آن زمان زیر نظر اسفندیار رحیم مشایی بود) مطرح شده بود، ایشان همچنان از این رویه حمایت میکرد، باید حدس میزدم که این آدم بالاخره کار دست ما خواهد داد.
اما چرا به دکتر رای دادم؟! چرا هنوز هم پشیمان نیستم؟! بد نیست ماجرایی را برای شما بازگو کنم!
روزی یکی از عزیزترین اساتیدم که واقعاً نظرش برای من بسیار مهم بود، انتقاد شدیدی به دولت کرد. بعد از کلاس با او به بحث پرداختم، البته نه از در حمایت از دولت، بلکه در جهت فهم انتقادش. دست آخر دیدم راست میگوید! اما دقت که کردم دیدم خودش هم حامی همین دولت است. از او پرسیدم چرا شما از این دولت حمایت میکنید؟ چرا رهبر هم از همین دولت حمایت میکند؟
پاسخ جالبی داد. گفت: هدایت سیاسی یک کشور مثل بازی شطرنج است. آرزوی هر شطرنجبازی این است که همهی مهرههایش وزیر باشند، اما گاهی باید با سربازها بازی کنی! گاهی باید در برابر وزیر حریف، وزیر به میدان آورد و در برابر اسب او، باید اسب آورد. حتی در حالی که میدانی اسب به خوبی وزیر نیست!
میدانم که رهبری بیش از هر کسی متوجه احتمال انحراف این دولت بوده است، همانطور که راجع به دولتهای پیشین نیز همینطور بوده است. اما روشن است که هیچ شطرنجبازی دلش نمیخواهد مهرههایش بسوزند؛ حتی اگر مهره ضعیفی باشند!
در روزهایی که گذشت، خیلیها به احمدینژاد حمله کردند، در حالی که رهبری از همه خواسته بود به این مسأله دامن نزنند. علتش هم روشن است. فرض کنید اختلافی این وسط وجود داشته و یک سر این اختلاف شخص رهبر مملکت باشد. اما همانطور که ایشان خود هم فرمودند، دشمن مترصد این است که در صفوف ما اختلاف و شکافی ببیند. پس اگر شکافی هم هست نباید آشکارش کرد.
من بر این باورم که رهبری از احمدینژاد استفادهی خوبی کرده است؛ حتی اگر احمدینژاد آن گونه که ما میخواهیم ولایی نباشد! منظورم سوء استفاده نیست. منظورم استفاده از چهرههای سیاسی برای تحقق برخی از اهدافی است که روی زمین مانده بود. حرکت به سمت عدالت اقتصادی، اصلاح رویهی ناسالم مصرف انرژی و مهمتر از همه، اصلاح رویهی ضعیف سیاست خارجی کشور، و بسیاری دستاوردهای دیگر، همگی حاصل کار این دولت است. اما باید قبول کرد که این سیاستها در زمان این دولت تعیین نشده بودند، بلکه برنامههای کلّی نظام بودند که میبایست محقق میشدند.
امام خامنهای نیز برای تحقق این برنامهها، روی احمدینژاد سرمایهگذاری کردند و از ایشان حمایت معنوی خاصی داشتند. البته خودشان به علت این حمایت تصریح داشتهاند و در همین سخنرانیهای اخیر در جمع مردم استان فارس فرمودند که حمایتشان از افراد نیست؛ بلکه از خدمتگزاری است! پس مادامی که احمدینژاد در مسیر خدمتگزاری به مردم حرکت میکند، رهبر از او علیرغم ضعفهایش حمایت میکند.
من به آنهایی که پشیمان هستند حق میدهم! چرا که این جماعت از ابتدا احمدینژاد را زیاد بزرگ کرده بودند. اما برای منی که از اول میدانستم احمدینژاد تنها یک عامل اجرایی است و نمیتوان بیش از این روی او حساب باز کرد، مسائل اخیر چندان هم عجیب و غریب نبود. حالا هم مثل آن جماعت، ابراز پشیمانی نمیکنم. علی رغم مسائل پیش آمده اگر باز هم به 84 یا 88 برگردم باز هم رای من همان است. همان طور که اگر به 80 برگردم دوباره به خاتمی رای خواهم داد...!
پ.ن:
1- زیادند کسانی که برایت دست تکان میدهند، اما چقدر کمند دستانی که تکانت میدهند... روز پاسداشت مقام شامخ معلم بر معلّمان عزیز مبارک!
2- قصدم این بود که مطالبم بیشتر اجتماعی بشود و نه سیاسی، اما مگر میگذارند؟! این مطلب پاسخی بود به چند عزیز که با ایمیل، پیامک و نظراتشان از من خواستند در این رابطه بنویسم.
مطالب مرتبط:
خمینی...هاشمی...مشایی...!
از که بنالم؟!
حمایتهای به جا، مخالفتهای به جا!
شش در رو بستی احمدی...!
کلمات کلیدی :
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]