سفارش تبلیغ
صبا ویژن







سیمای جمهوری اسلامی،
 
 وقتی از چشم نخبگان می افتد

تقریباً 5 سالی است که بطور مستمر نقد صدا وسیما هم به اشتغالاتم اضافه شده است. منصفانه تر اینکه در دوسال اخیر به یک اشتغال اصلی بدل شده است. کارمان شده اینکه از این دانشگاه به آن دانشگاه و از این محفل به آن محفل برویم و صدا و سیما را هم در پیام و محتوا و هم در ساختار و مدیریت تحلیل ونقد کنیم. متاخرترین سخنرانی ها در چند هفته اخیر در دانشگاه تهران، صنعتی اصفهان، علوم پزشکی و صنعتی بابل، دانشگاه ارومیه، طرح ولایت بوشهر، طرح ضیافت در مشهد، طرح مطالعاتی والعصر امام صادق علیه السلام، طرح حکمت بلیغ دانشگاه علامه طباطبایی و... انجام شد.

اتفاق جالب توجه و قابل تامل اینکه سطح توجه و دقت دانشجویان در خصوص عملکرد انتقاد برانگیز صدا و سیما به شدت در حال رشد است و بدبینی و حتی یاس از اصلاح وضعیت موجود تلویزیون ایران به سرعت در حال انتشار و گسترش است. خاطرم هست در یکی از سخنرانی ها در دانشگاه قم دانشجویی با ناراحتی پرسید به نظر شما عزت ا... ضرغامی ممکن است عضو لژهای فروماسونری باشد؟!!! حالا تصور کنید که یکی مثل من باید از آنور بیافتد که تندروی نکنید و واقع بین باشید اینها نیروهای انقلاب اند و حداکثر اینکه در خدمت انقلاب نیستند یا توانش را ندارند و اینجور حرفها...

مطالبات دانشجویی از صدا و سیما در سال های اخیر به سطح رضایت بخش و مطلوب نزدیک شده است. یحتمل درگیری های رسانه ای چند سال اخیر و لطمات شدیدی که در جریان فتنه و پس و پیش آن از ناکارآمدی و کندی رادیو و تلویزیون ایران بر بدنه فرهنگ انقلابی و ثمرات نظام وارد آمده است، دانشجویان را به توجه بیشتر در حوزه رسانه سوق داده. به زعم دانشجویان و نخبگان انقلابی صدا و سیما جمهوری اسلامی متهم ردیف اول در زمینه سازی توهّم علیه نظام و کم کاری در بازتولید گفتمان انقلاب اسلامی و تخریب بنیان های تاریخی دینی و بومی است. اتهامی که برخی مسوولان صدا وسیما با زیرکی آنرا به ماهواره و رسانه های ضد انقلاب نسبت می دهند. البته لازم نیست حرفهای بارها گفته شده ی دیگران را در اینکه جنگ نرم و رسانه ای دشمن ارزش های اسلامی و انقلابی را نشانه رفته است، دوباره تکرار کنم؛ نکته مهم این است که امروز نخبگان و دانشجویان مومن و انقلابی در سراسر کشور، رادیو و تلویزیون ایران را هم در کنار و در ردیف همین جبهه ارزیابی می کنند. 

کافی است سری به سایت ها و نشریات اصولگرا و متعلق به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بزنید تا ببینید بدون استثناء همه عکس و تصویری از یک سریال یا برنامه تلویزیونی را در گوشه و کنار رسانه خود آویخته اند و مطالبات انقلابی و برزمین مانده امام(ره) و حضرت آقا را برای چندمین بار تکرار میکنند. از طرفی به ندرت می توانید  در رسانه های ضد انقلاب یا روزنامه ها و سایت های اصلاح طلب مطلبی در نقد محتوا یا پیام سریال های تلویزیونی بیابید. شکی نیست که مشتاقان سکولاریزاسیون و فمینیست های وطنی و معنویت گرایان پلورالیست ایرانی از وضعیت بوجود آمده چندان ناراضی نیستند. هرچند ممکن است هرازگاهی برای تکمیل ژست نق و ابراز نارضایتی شان به یک خبر سیاسی یا برنامه حاشیه ای در تلویزیون هم اشاره ای بکنند. نتیجه برای من روشن است. از خلال ده ها حضور چندساعته در جمع های دانشجویی بر میآید که صدا و سیما از چشم نخبگان و دانشجویان متدین و انقلابی افتاده است.

آنچه موجب ناراحتی مضاعف است اینکه مسوولان ارشد صدا و سیما هیچ انتقادی را نمی پذیرند و یا حتی با دهن کجی از کنار آن می گذرند. چندی پیش وقتی تقریبا تمامی رسانه های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و حتی علما و روحانیون و نخبگان دانشگاهی از مجموعه طنز ساختمان پزشکان نسبت ترویج بی بندوباری در روابط میان فردی و ترویج سبک زندگی امریکایی و اباحیگری بی سابقه در تلویزیون سخن گفتند، مدیران سیما با  برگزاری یک نظرسنجی نمایشی پیامکی در شبکه سه به تقدیر و سپاسگذاری از این مجموعه مشغول شدند. از طرفی مسوولان ارشد مهمترین سازمان تبلیغی و فرهنگی کشور با بودجه ای هزار میلیارد تومانی با برگزاری دیدارهای صمیمی مکرر در مکرر بجای شنیدن انتقاد ها و یا لااقل اذعان به وجود اشکال در برنامه ها و سریال ها، از همکارانشان تقدیر می کنند و از آنسو بر لیست ممنوع التصویرهای سازمان که انحرافشان صرفا انتقاد از یک برنامه یا سریال بوده است، می افزایند.

این یک مطلب کاملا وبلاگی است، از ادبیات و لحنش معلوم است. می دانم آنها که باید بخوانند، می خوانند و یا دست کم سریع السیر پرینت مطلب را به پرونده ام ضمیمه می کنند. اما گلایه های روشن رهبر معظم انقلاب از وضعیت رسانه باز هم برآنم می دارد که از نو شروع کنم و بنویسم. در چند روز اخیر هم مکرر تماس میگیرند که راجع به فلان سریال یا بهمان برنامه مطلبی بنویس. این گلایه ها ناظر به وضعیت اسفناک سیماست، زحمات معاونت سیاسی و حتی معدود برنامه های موفق سیما ملاک ارزیابی ما نیست. تصور میکنم وقت آن رسیده که عملکرد یکساله معاون سیما را بررسی کنیم. دقیقا سال گذشته در همین روزها بود که علی دارابی بر صندلی مهمترین و عظیم ترین ابراز رسانه ای فارسی زبان تکیه زد. عملکرد او در حوزه تولید محتوا و شیوه مدیریتی در چند محور قابل بررسی است:
وضعیت سریال های ایرانی
وضعیت مجموعه های طنز
وضعیت برنامه های کودک
وضعیت سیما در ایام نوروز
روند رو به رشد امریکا گرایی در پخش سینمایی
سیاسی تر شدن فضای فرهنگی سیما
نوع مواجهه با انتقادات دلسوزانه و مطالبات انقلابی
و محدود کردن و یا تعطیلی برخی برنامه های انقلابی

نظراتتان را بنویسید تا بزودی با همین عنوان مطالبی را اینبار نه وبلاگی که در رسانه های رسمی منتشر کنم.

ضمنا به همت برخی دانشجویان در چند دانشگاه نهضت های نقد فرهنگی بویژه نقد صدا و سیما راه اندازی شده است. برای گسترش این شبکه کامنت بگذارید.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    حرف های بر زمین مانده آقا:

    ... نتیجه این که در مقابل تهاجم، عناصرِ مؤمنِ خودى مى‏ توانند بایستند. عناصر مؤمنِ خودى را، هرجا که هستند، گرامى بدارید. حرف من این است. من به مسؤولین فرهنگى کشور، از وزارت آموزش و پرورش تا وزارت ارشاد اسلامى، تا سازمان تبلیغات اسلامى، تا بقیه مؤسّسات و بنگاههاى فرهنگى کشور، عرض مى‏کنم: به عناصر خودى تکیه کنید. منظور من این نیست که اگر کسى، جوان انقلابى نیست، دستش را بگیرید بگذاریدش بیرون؛ نه. ... به همه میدان بدهید. هرکس که مى‏ خواهد براى این ملت کار کند، کار کند. من مى‏گویم اجازه منزوى شدنِ عناصر خودى را ندهید.

    ... آن عنصرى که وابسته به دستگاه شاهنشاهى است ودلش به یاد آن روزها می تپد، نمى‏آید از نظام و فرهنگ اسلامى دفاع کند. چرا ما باید غافل باشیم؟! کسى از فرهنگ اسلامى و حیثیّت و موجودیّت این ملت دفاع مى‏کند و در مقابل تهاجم دشمن مى ‏ایستد که دلش در هواى اسلام بتپد و اسلام و ایران را دوست بدارد. ... کسى که سلطه امریکا را براى ایران بپسندد و تشویق کند، میهن دوست نیست. ...  اینها با این قلم زهرآگینشان مى‏آیند در مقابل تهاجم دشمن، از فرهنگ ملى و اسلامى و ایرانى دفاع کنند؟! معلوم است که نمى‏کنند! معلوم است که این، ستونِ پنجم دشمن است! این، براى دشمن کار مى‏کند. این، از خدا مى‏خواهد که امریکاییها برگردند! از خدا مى‏خواهد که نظام وابسته به امریکا و استکبار و گردن کلفتها برگردد.

    ... این ملت، براى این‏که حیثیّتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملى‏ اش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد. این را خودیها مى‏توانند بکنند. من حرفم فقط همین است. من مى‏گویم: اگر مى‏خواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند، به هنرمند جوانِ مؤمن تکیه کنید. او مى‏تواند از اسلام و از انقلاب و از این کشور دفاع کند. و الّا آن کارگردان یا تهیه کننده‏اى که وقتى فیلم را مى‏سازد، از پیش فکر مى‏کند که «این نکته را در این فیلم خواهم گنجاند، تا یکى از پایه‏هاى اعتقادى این نظام را هدف قراردهم» که از اسلام و انقلاب دفاع نمى‏کند! ... یعنى اکتفا نمى‏کند به این‏که به انقلاب کمک نکند. فیلم مى‏سازد براى این‏که به انقلاب حمله کند! از اوّل که این فیلم را مى‏سازد، یا این داستان را مى‏نویسد، هدفش این است که کارایى نظام اسلامى را زیر سؤال ببرد و بگوید: «این نظام اسلامى، کارایى ندارد.» از اوّلى که این مقاله را مى‏نویسد یا این اثر هنرى را تولید مى‏کند، هدفش این است که نشان دهد این دولت کارایى ندارد؛ توان اداره ندارد. ...

    ما البته تصمیم نگرفته‏ایم کسانى را که خیال کرده‏ایم خدمت نمى‏کنند یا خیانت مى‏کنند، یکى‏یکى به قانون معرفى کنیم؛ نه. هنوز خیلى کارها در این کشور در زمینه فرهنگى وجود دارد که باید انجام گیرد. منظورم این است که در محیطهاى فرهنگى، به نیروهاى مؤمن تکیه شود. اینها سدّى در مقابل تهاجم فرهنگى هستند.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    انقراض فرهنگ دفاع مقدس در گورستان های جدید!

    اقوام مختلف عمیق ترین افکار و آداب خود را در آثار هنری به وثیقه می گذارند و هنر مردمی، بی واسطه ترین کلید فهم دین، آیین های سنتی و دینی و فلسفه هر قوم است. این فقط آثار برآمده از احساس و علاقه قلبی است که در قالب اثر هنری حقیقت یک فرهنگ را به نمایش می گذارد و به مخاطبانش منتقل می کند و حتی دقیقتر اگر بگوییم مخاطبانش را در یک سیر عرفانی به حقیقتی که در اثر نهفته است نائل می سازد.
    گلزارهای شهدا در سه دهه اخیر موثرترین و بی واسطه ترین مسیر بازتولید مداوم فرهنگ ایثار و شهادت بوده اند. گلزارها آنچنان که هر خانواده ی شهیدی خواسته است و آنچنان که خود شهدا وصیت کرده اند، به مثابه زیارتگاهی محل حیات و کانون جوشش معرفت اسلام انقلابی بوده است. تفاوت ها و تنوع ها در حجله آرایی و نوشته ها و آذین های سنگ قبرها بی تردید مستندترین و اثرگذارترین روش انتقال عناصر فرهنگی دفاع مقدس بوده اند. عناصری که به علت عظمت و شکوهشان کمتر ممکن است از طریق رفتارهای نمایشی رسمی متجلی شوند. با این وجود چندی است که اتفاقات تاسف برانگیزی با عنوان یکسان سازی یا ساماندهی قبور شهدا در گلزارهای شهدای سراسر کشور رخ داده است که صرف نظر از تضییع حقوق معنوی خانواده های معظم شهدا، آثار فاجعه بار فرهنگی نیز به همراه داشته است.
    گلزارهای شهدا در بسیاری از شهرها امروز گورستان هایی شده اند که حوایج معنوی ما را برآورده نمی کنند. تماشاگران – ونه زائران- در گورستان های یکدست شده دیگر در برابر عظمت روح یک شهید زانو نمی زنند. حجله ها از زمین گلزارها بیرون کشیده می شوند و در موزه های تاریخ دفاع مقدس به نمایش در می آیند. اینگونه فرهنگ دفاع مقدس از متن زندگی کنده می شود و امری متعلق به گذشته و حتی امری «تاریخ گذشته» و منقرض شده دانسته می شود.
    هرچند در موزه های سوت و کور دفاع مقدس، قرآن ترکش خورده، لباس خونی و پلاک های خاک گرفته به مثابه یک شیء تکریم می شوند، اما دیگر فهمیده نمی شوند و زندگی نمی سازند. گلزارها تا کنون با نوشته های منحصر بفرد بر روی سنگ قبرها و تزئینات حجله ها مزارهایی بودند که سی سال حقیقت شهادت و شهدا را بر مردمان روزمره و شهرزده منکشف کرده اند. گلزارها، مزار بوده اند، محل زیارت و این زیارت درک رموز یک دفاع مقدس مردمی –و نه نمایشی و دستوری- را ممکن ساخته بود.
    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    این اتفاقی نیست! هست؟!

    فرصت زیادی برای نوشتن ندارم... فقط نوشتم که  فراموشم  نشود:

    ساختمان اوضاع خوبی ندارد. اهالی ساختمان ناراضی اند. نهایتا اعتراض ها بالا میگیرد. سهرابی «برای استراحت» چند روزی ساختمان را ترک می کند. دکتر افشار که کاملا اتفاقی به عنوان یک قهرمان شناخته شده است، با محبوبیت فراوان جانشین مدیر ساختمان می شود. افشار شعار های انقلابی می دهد: «ساده زیستی و دوری از اشرافیت»، «دوری از ویژه خواری»، «خدمت بی وقفه»، «رفاه اهالی ساختمان»، «قطع کردن دست مفسدین»، «مردمی بودن و توجه به نظرات همه» و...

    بتدریج اوضاع عوض می شود. افشار به فساد مالی، ویژه خواری، بی توجهی به مردم و اشرافیت مبتلا می شود. اهالی ساختمان نسبت به اوضاع بد ساختمان معترض اند. اهالی بوسیله عوامل افشار مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. آنها به این فکر میکنند که بهتر بود با سهرابی می ساختند و اوضاع را تا این اندازه بحرانی نمی کردند. سهرابی بر میگردد...

    اشتباه نکنید؛ این ربطی به یک رئیس جمهور یا یک حزب سیاسی ندارد... فراتر ببینید و تحلیل کنید! در ساختمان پزشکان نهایتا همه تکرار می کنند که : «انگار هیچ وقت این ساختمان سر و سامان نخواهد یافت»
    وبعد تیتراژ پایان: این خونه روشنه... اما چراغی نیست/ دنیام عوض شده... این اتفاقی نیست!

    به نظر شما این قصه اتفاقی است؟ فرصت نوشتن و تحلیل بیشتر برای شما... اول یاد «قلعه حیوانات» جورج اورول می افتید... ولی بعد آنچنان ملاحظات و حواشی بومی و آشنا می بینید که یاد تلقی های دیگری از اوضاع دیگری می افتید! حالا برگردید سوابق نویسندگان و کارگردان را ببینید...

    این اتفاقی نیست... هست؟!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    فوری، فوتی، دردناک!

    دیروز رفتم بوشهر. در فرودگاه آقای دکتر (م . ا) را دیدم. استادی حزب اللهی و دوست داشتنی که دست کم سی سال است در حوزه آسیب های اجتماعی تحقیق می کند. حتما صحبت های ایشان را با یک ته لهجه شیرین آذری در تلویزیون دیده اید. بودن ایشان و دیدنشان در سیما برای من لذت بخش بود. اما بیکباره دکتر از تلویزیون حذف شد! دیروز کمی درباره این اتفاق –که کم هم رخ نمی دهد- صحبت کردیم. می خندید و می گفت به محض اینکه در یک اظهار نظر از تلویزیون انتقاد کرده است برای همیشه حذف شده است. دکتر (م. ا) گفته بود کمبود برنامه‌های انتقادی در تلویزیون باعث گرایش مردم به رسانه‌های بیگانه می‌شود، و صدا و سیما به دلیل کم کاری در فرهنگ سازی در میان خانواده ها مقصر اصلی ترویج سریال های ماهواره ای در بین مردم است.

    صراحت این متخصص آسیب های اجتماعی تحسین برانگیز است. اما خودش می گوید بعد از این حرفها و اظهارنظرهای علمی بود که وقتی دکتر برای شرکت در گفت و گویی درباره مسائل اجتماعی به رادیو دعوت شده بود نگهبان اجازه ورود به ساختمان صدا و سیما را به ایشان نداده  وپس از آن هم به دو تهیه کننده که درخواست مصاحبه درباره موضوعات اجتماعی را با ایشان داشتند مجوز مصاحبه داده نشد!

    اما ماجرا اینجا جالب می شود که یکی از معاونین رئیس سازمان صدا و سیما اخیرا با ایشان تماس می گیرند و می گویند بهتر است مصاحبه ای را با رسانه ها در حمایت و تجلیل از تلویزیون ترتیب دهند و «فضا را تلطیف کنند» تا راه برگشتن ایشان به رسانه باز شود! دربرابر این حرف بهت زده شدم. تصورم این بود که این نحوه تعامل فقط در خصوص کسانی مثل من که به نوعی برای سازمان کار می کرده ایم رخ می دهد ونه اساتید و کارشناسان خبره و کارکشته دانشگاه. همچنان متعجب و نگرانم ... برای بزرگترین و فراگیرترین و پرخرج ترین دستگاه رسانه ای، تبلیغاتی و فرهنگی کشور... بزودی یادداشتی خواهم نوشت با عنوان «چرا صدا و سیما از چشم نخبگان افتاده است؟!»

    ...بعد از تحریر:

    راستش به توصیه دوستان قرار شد کمتر صدا و سیما را سرزنش کنم. مقرر شد ماهی یکبار یک نقد و یک تقدیر... اگر بشود! ما که نقد نفت و سیاست خارجی و تولیدات کشاورزی و محیط زیست و امورات بانکی و وضعیت واردات و صادرات و گمرک و اینجور حرفها که بلد نیستیم... همین را بلدیم!

     در همین رابطه...



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   26   27   28   29   30   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی