سفارش تبلیغ
صبا ویژن







مبانی آزادی اسلامی و تفاوتهای آن با آزادی غربی

مقدمه:

آزادی به ظاهر مفهوم نوظهوری است که در کشورهای غربی ابداع و رشد و نمو یافته و به عنوان یک کالای ارزشمند به دیگر کشورها عرضه شده است ولی در واقع آزادی در مکاتب و ادیان الهی و در متن دین نهفته است ولی اندیشمندان دینی مجال پرداختن به آنرا نداشته و یا با نگاه تیز بین از نهاد دین استخراج نکرده اند و بدینجهت آزادی با تعریف غربی گسترش بیشتری یافته و توسط افکار عمومی پذیرفته شده است .

در دهه های 40 و 50 که افکار التقاطی جاپای خود را در اندیشه های روشنفکران اسلامی پیداکرد ، اندیشمندان اسلامی برای مقابله با التقاط در دین و تحریف حقایق آن برخواسته و دشمنان بیدار و دوستان غافل را از خطر التقاط برحزر داشتند . در این میان یکی از مفاهیمی که در مراکز علمی دین و دینگرایی را به چالش کشید همین فراورده غربی ( آزادی) بود که روشنفکران ما به علت عدم شناخت صحیح و دقیق از دین و آزادی عجین شده در بطن آن در برابر این پدیده موضع مناسبی اتخاذ نکرده و بعضی بدون توجه به مفهوم آزادی ، موضع انفعالی را برگزیده و تعدای شیفته ظواهر آن شده و به دین و عقاید خود پشت کردند و عده ای هم آن را در تضاد با دین دانسته و نفی اش کردند . البته اندیشمندانی هم بودند که نگاه واقعگرایانه ای به این کالای غربی داشته و با شناخت درستی که از دین داشتند آزادی غربی را به چالش کشیدند . به نظر من استاد مطهری این اندیشمند کم نظیر و معلم فرزانه بهترین شیوه را در برابر پدیده آزادی غربی داشته اند و علاوه بر نقد منصفانه مفهوم آزادی غربی ، آزادی را که با دین عجین شده بود استخراج نموده و در برابر مفهوم غربیش علم کردند .

ولی به نظر می رسد عدم بررسی دقیق و علمی این مفهوم و برخورد انفعالی اندیشمندان در حوزه های نظری و حکومت در حوزه عمل و نیز تلاش همه جانبه کشورهای غربی که قصد دارند تا با تحمیل آزادی خود خوانده خود ، نیات پلید و غیر انسانی شان را بر دنیا حاکم کنند ما را و اعتقادات ما را به چالش کشیده است . پس لازم است تا ابعاد آزادی از دید اسلام برای افکار عمومی تبیین شده و آزادی غربی نقادی گردیده و نقاط ضعف آن روشن شود .
وقایع اخیر ( مبارزه با مفاسد اجتماعی و اهانت به اسلام و مسلمین در دانشگاههای امیر کبیر و هنر ) مرا برآن داشت تا مفهوم آزادی اسلامی را در حد توان خود تبیین کنم و امیدوارم برای اهل تحقیق مفید فایده باشد انشا الله

مبانی آزادی اسلامی و تفاوتهای آن با آزادی غربی :

از دید اسلام آزادی حقی است خدادادیکه نباید از انسان سلب شود و نیز از لوازم رشد و تعالی او برای رسیدن به تکامل است .
آزادی در کنار تربیت و امنیت مفهوم کلی و بنیانی را از اسلام ارائه می دهد که زندگی دنیوی و اخروی او را تضمین می کند . تربیت برای شکوفا شدن استعدادهاست و امنیت و آزادی تضمین می کنند تا فرد بدون مانعی به رشد و تعالی خود ادامه دهد .
بنابراین آزادی بدان معناست که هیچ مانعی برای رشد بشر وجود نداشته باشد حالا این مانع درونی و یا بیرونی باشد فرقی نمی کند . بر همین مبناست که برخلاف غربی ها که آزادی را در عرصه اجتماع و سیاست صادق می دانند ، اسلام آزادی معنوی را مقدم بر آزادی اجتماعی می داند و علی رغم اینکه بر آن بخش هم تاکید فراوان داشته ولی ریشه آن را در خود فرد و رهایی او از قید و بندهای بندگی و اسارت می انگارد .
آزادی به مفهوم غربی انسان را در اجتماع صاحب اختیار می داند و برای او محدویتی قائل نیست مگر حد آزادی دیگران ، فلذا می بینیم قوانین سخت و پیچیده ای را برای حفظ و استحکام آزادی اجتماعی وضع می کنند ولی با این همه قوانین و تدابیری که اندیشیده شده می بینیم آزادی در همان کشورهای به اصطلاح مهد آزادی در معرض تهدید است چرا که ریشه دار نبوده و مفهومی که دارای بن و اساس نباشد در برابر تند بادهای مخالف سر خم فرود می آورد . شاهد مدعی محدویتهای است که پس از حوادث 11 سپتامبر در جامعه آمریکا ایجاد شده و آزادی شهروندان آمریکایی را در مخاطره انداخته است و یا کشتارهای دسته جمعی که هر از چند گاهی جامعه آمریکایی را در ترس و وحشت فرو می برد .
ولی در اسلام آزادی اجتماعی ریشه دارد و ریشه آن آزادی معنوی است که از تعالیم الهی و فطرت پاک انسانها سرچشمه می گیرد  . آزادی معنوی یعنی رستن انسان از تعلقات درونی که او را در بند کرده و آزادگی او را سلب کرده است . انسانی که به مادیات و شهوات زود گذر دنیوی وابسته هست مجال آزاد اندیشی را نداشته و در اجتماع هم ، همان اسارتها گریبانگیر اوست و اجازه نمی دهد تا آزادی واقعی را بدست آورد . انسان متقی وارسته که خود را از قید و بندهای درونی رها ساخته توانایی مقابله با ظلم ستم را داشته و در برابر ستمگران قد علم می کند ولی انسان غربی در بندهای درونی گرفتار است و با کوچکترین تندی از جانب زورمداران از خواستهای خود دست برمیدارد . در طول تاریخ انسانهای آزداه تاریخ ساز بوده و توانسته اند مسیر زندگی مردم را تغییر دهند ولی انسانهای دیگر در سایه رشادت همین مردان شجاع نفس کشیده و  هر قطعه تاریخ که آزادگان در آن بروز و ظهور نداشته اند استبداد و استکبار بر جوامع سایه افکنده است .
انسانی که در بند مادیات باشد توان مقابله با ظلم و ستم و بدست آوردن آزادی اجتماعی را ندارد و چون غربیها به این اصل مهم توجه نکرده اند تا به حال نتوانسته اند به آزادی اجتماعی ایده آل هم دست بیابند .
روح های بزرگ تربیت یافته مکاتب الهی می توانند خود و دیگران را از قید و بنده آزاد کرده و دنیایی آزاد و همراه با آسایش و آرامش را به ارمغان بیاورند .
مفاهیمی چون تقوا ، زهد ، عدالت ، عفت و پاکدامنی ریشه در آزادمنشی انسانها دارد . انسان در برابر عواملی که درون او را به اسارت می کشاند و او را ضعیف و خوار می کند باید طغیان کند و خود را از دست آنها رها سازد و آزاد بودن و آزادگی خود را به اثبات برساند . این انسان ،آزادی واقعی را تجربه کرده و در اجتماع هم آزادی اجتماعی و حقوق دیگران را محترم می شمارد ولی انسان خود محورِ خودپسند همه چیز از جمله آزادی را بر محور منافع خود می سنجد و آن را که خلاف خواستهای نفسانی خود است نفی می کند .
انسان در بند شهوات وقتی وارد اجتماع می شود آزادی را در بی بند و باری می یابد یعنی فراغت از هرگونه قیدی که او را مقید می کند تا به منافع خود دست نیازد و منافع او هم ریشه در نفسانیات و در واقع قیود درونی دارد و در اصل او که زندانی تن است در اجتماع هم خود را در زندان می بیند فلذاست که ساختار شکنی می کند و هنجارهای جامعه را به نفع خود تغییر می دهد .
از دید اسلام انسان کاملا آزاد آفریده شده تا حدی که در انتخاب دین نیز آزاد است و این خود از افتخارات اسلام است که پذیرش دین را نه از راه تقلید بلکه با تحقیق و تفحص توصیه کرده و بر آن پافشاری می کند البته این بدان معنا نیست که بعد از پذیرش دین به لوازمات آن ملزم نباشیم .

پی نوشت :

چند سالی است که تعدادی از دوستان جاهل و ناآگاه با برداشت غلط از آزادی و بعضی هم با سفسطه و مغلطه و التقاط تلاش دارند تا ساختار شکنی کرده و بنیانهای دینی جامعه را متزلزل کنند گرچه با اقدامات آنها خدشه ای بر اعتقادات و ایمان مردم وارد نشده و ملت دیندار و ولایت مدار ایران اسلامی دست از اعتقادات راسخ خود برنخواهد داشت ولی جای بسی تاسف است که این گروه اندک به خود اجازه داده تا از آزادی که برمبنای کومت دینی بوجود آمده افکار و عقاید خود را بر اکثریت تحمیل کرده و فکر جمعی آنان را به تمسخر گرفته و انگ عقب ماندگی بر آنها بزنند . اینگونه افراد اطلاع دقیقی از مفاهیم اسلامی نداشته فلذا در برابر مفاهیم به ظاهر زیبای وارداتی دست و پای خود را گم کرده و زود تسلیم می شوند و در کمال جهالت خود را عاقل و دیگران را غافل می پندارند و بسی جای تاسف است حالا که اندیشمندان غربی به اشتباهات خود پی برده و تلاش می کنند با الگو برداری از اسلام آسیبهای خود را ترمیم کنند ، در کشور خودمان هستند کسانی که با طناب پوسیده سیاستمداران غربی در چاه غفلت آویزان می شوند .



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی