سفارش تبلیغ
صبا ویژن







بنام خداوند عزیز

 سلام و درود بر شما

روحانیت جلوه بارزی از سربازی امام زمان است و در بین روحانیان چهره هایی یافت می شوند که به دلیل درست انجام دادن وظایف فردی و اجتماعی رشد خوبی یافته و به جایی می رسند که خداوند متعال محبت آنان را در قلوب مردم انداخته و ایشان را وسیله ای برای پیاده کردن برنامه های الهی و هدایت مردم به صراط الله قرار می دهد. به عنوان مصداق می توان به بزرگ مرد الهی و مجاهد کبیر حضرت امام خمینی(رضوان خدا بر ایشان باد) اشاره کرد که ضمن رشد معنوی و معرفتی خود ، وسیله ای برای رشد مردم شده و تحولی بزرگ را در تاریخ اسلام ایجاد کرد و برای همیشه الگویی تمام عیار برای طلاب و روحانیان و عامه مردم انقلابی و ولایتی آفرید. و یا می توران به ابرمرد آسمانی و شیر میدان مبارزه با استکبار حضرت امام خامنه ای (خدا ایشان را حفظ کند) اشاره کرد که با روحیه انقلابی و شجاعت علوی، ضمن رشد علمی و عملی خود ، انقلابی با این وسعت را هدایت می کند تا مردم سراسر جهان ندای اسلام و تشیع را بشنوند و حجت بر آنها به خوبی و زیبایی تمام شود. برای هر طلبه ای که بدنبال سربازی راستین امام عصر(جانم بفدایش باد) است همین دو الگو نقشه ای تمام عیار از مسیر وصال به محبوب ترسیم میکند که با مطالعه و  دقت  به آن می تواند سعادت دنیوی و اخروی خود را تضمین کند. در کنار وجود این دو رهبر نورانی که با سربازی امام زمان(جانم بفدایش باد) ترکیبی از جهاد و علم و اخلاق و معرفت را در سیر طلبگی نمایان ساختند افراد دیگری را نیز می توان یافت که با تاسی از این بزرگواران و سربازی نائب امام زمان نشان دادند که طلبه موفق باید چه مسیری را طی کند تا باعث سربلندی و سرافرازی پرچم اسلام شده و بتواند خدمت حقیقی را در حق دین ادا نماید مانند سید حسن نصرالله نماد جاودان مقاومت که همیشه خود را سربازی برای امام خامنه ای(خدا ایشان را حفظ کند) می داند و حقا این را در عمل نشان داده است. اما نمونه دیگری را میشناسم که گمنام و غریب است، نمونه ای که در حوزه خیلی کم از ایشان سخن به میان می آید، یادم است پارسال که با طلاب حوزه به زیارت مزار شهدا در بهشت زهرای تهران رفته بودیم وقتی وارد خانه شهید شدیم و رفتم سراغ مسئولین تا راوی هماهنگ کنم دیدم یک روحانی مسئولیت آنجا را به عهده گرفته و خود پذیرفت که بیاید برای طلاب صحبت کند. با اینکه خودم طلبه و ملبس به لباس روحانیت هستم و هرگاه در اردویی شرکت میکنم برای مردم به روایت گری می پردازم برای خودم این صحنه تازگی داشت اما وقتی سخنان ایشان را شنیدم یک نکته خیلی خیلی تازه تر پیدا کردم، و آن اینکه من طلبه نمی دانستم در خرمشهر یک روحانی فرماندهی را به عهده داشته و مردم را ترغیب و تشویق به مقاومت می کرده و خود به آنها آموزش می داده! من هم مانند خیلی ها هنگام الگوبرداری از فرماندهان دفاع مقدس همت و باکری و زین الدین و هاشمی و چمران و کلهر و کریمی و باقری و جهان آرا و ... به ذهنم می رسید غافل از اینکه یک روحانی مانند شیر در خرمشهر ، هم فرماندهی نظامی می کرده و هم اقامه نماز در مسجد جامعی که نماد ایثار و مقاومت گشته و هم بر دل مردم حکومت می کرده و عشق به مهدی فاطمه و سربازی امام خمینی را در دل مردم شعله ورتر میساخته تا لشگری در برابر شیاطین جن و انس بسازد و خدمت رسانی دینی اش را اکمل نماید. روحانی شریف و بزرگواری که تا آخرین لحظه حسین وار ایستادگی کرد، مرد نورانی ای که اسارتش برای مزدوران بعثی فریاد أسرنا الخمینی(خمینی را اسیر کرده ایم) را به ارمغان آورد، شیری که با مقاومت و ایستادگی دشمن را برای شنیدن ناله یک سرباز امام زمان ناکام گذاشت و زمانی که فرقش چون مولایش علی(درود و رحمت خدا بر ایشان باد) شکافته شد بجای ندای احقاق حقوق بشر نعره قتلنا الخمینی(خمینی را کشتیم) از سوی چکمه پوشان بعثی در خرمشهر پیچید. با شنیدن رفتار این روحانی واقعی یادگرفتم که طلبه باید چنان برای امام زمان و نائبش سربازی کند که فدایی ایشان گردد و در این راه به شهادت برسد. اما متاسفم برای مسئولین بسیج طلاب تهران که وظیفشون تقویت روحیه انقلابی طلاب و خوراک دهی معنوی به آنهاست اما امسال هم سالگرد این شهید (که به نام روز بسیج طلاب و روحانیون نامگذاری شده) آمد و رفت و ما در تهران اسمی از این بزرگ مرد شهدای روحانیت نشنیدیم. برای آشنایی با شهید ایثار و مقاومت حجت الاسلام و المسلمین  محمد حسن شریف قنوتی میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:

حجت الاسلام محمد حسن شریف قنوتی

 



بنام خداوند جبار

روزگار جالبی شده، برخی ارزشها و ضد ارزشها را با توجه به منافع شخصی خود ترجمه میکنند و عین خیالشان نیست که حق پیروز خواهد بود و باطل سرانجامی نخواهد داشت.
در هر جامعه ای امنیت حرف اول را در بقای جامعه و زندگی اجتماعی مردم میزند، فرق نمیکنید چه دین و چه مذهبی باشد، در هر گوشه دنیا که بروی برای داشتن زندگی راحت به دنبال امنیت می گردند و برای ایجاد امنیت قانون وضع میکنند تا کسی نتواند هرج و مرج ایجاد کرده و منافع شخصی خودش را بر منافع جامعه اولویت دهد.
به هر آدم عاقلی که مراجعه کنی و بگویی شخصی راه افتاده و در مراکز تجمع مردم بمب میگذارد تا مردم را به کشتن دهد، خواستار جلوگیری از این امر و شدیدترین برخورد با بمب گذار می شود تا عبرتی شود برای سایرین
به هر آدم عاقلی بگویی شخصی نظامیان را که سربازان مملکت و مدافعان حریم زندگی مردم هستند را به قتل می رساند این کار را محکوم کرده و خواستار برخورد شدید در راستای تامین امنیت می شود
به هر آدم عاقلی بگویی که شخصی در یک مجلس مذهبی که جوانان را با خدا و اهل بیت(ع) و صراط مستقیم آشنا می کند و دشمنان دین و مملکت را به آنان میشناساند، بمب گذاری کرده و کودک و بزرگ را بدون هیچ گناه و خصومتی به قتل می رساند این عمل را محکوم کرده و خواستار مجازات چنین موجودات پست و جنایتکاری می شود.
حالا نمیدانم چه شده که بعضیها چون از مردم ضدحال خوردند و رای نیاوردند و نتوانستند منافع مورد نظر خودشان را تامین کنند به هر چیزی متمسک میشوند تا شاید مظلوم نمایی کرده و منتخبان مردم را بعنوان ظالم معرفی کنن.
یعنی نمی فهمند که با این کارها دستشان برای مردم رو میشود و تفکرات اصلیشان که مدتها برای حکمرانی بر مردم پنهان کرده بودند برملا میشود؟
به هر آدم عاقلی بگویی فلانی از قاتل و جانی و بمبگذار حمایت کرده میگوید نکند خودش هم با آنها همدست بوده است! حالا نمیخواهم فتنه گران را به همدستی محکوم کنم که سر آن بحث شود اما منظور این است؛یعنی اینقدر هم نمی فهمند که بدانند کسیکه از او حمایت میکنند مرتکب چه جرمی شده و جرمش در منظر مردم چیست!
این دفاع و حمایت، دفاع از حقوق بَشَر است یا دفاع از حقوق بِشَر(حقوق، به شر)؟ آیا اینان از حقوق بشر دفاع میکنند که بی گناه و بدون اطلاع قبلی توسط جانیان به قتل رسیده؟ یا از حقوق ساختگی خود دفاع میکنند که به شر می انجامد؟
وقتی میبینی در برابر خراب شدن این همه زن در حملات فرهنگی دشمن سکوت میکنند و دستورات اسلام را فراموش میکنند اما موقعی که زنی جنایتکار و بمبگذار که به عضویت یک گروهک تروریستی درآمده اعدام می شود، داد" وا نساءا "سر میدهند شک میکنی که اینان مدافع زن هستند یا مدافع ظن؟ که با ایجاد شک و ظن اذهان عمومی جامعه را به هم میریزند
خیلی جای تاسف دارد که ببینی افرادی که داعیه دار خدمت به مردم بودند و میخواستند از مردم رای کسب کنند، امنیت و آرامش ودین مردم را فراموش میکنند و از مزدوران و جنایتکارانی که وابستگیشان به دشمنان این مرز و بوم محرز است دفاع میکنند
جادارد که به این سئوال صریح و شفاف پاسخ دهند که أین تذهبون؟



  • کلمات کلیدی :
  • بنام خداوند قهار

    سال 1388 برای نسل سوم و چهارم انقلاب که نام میر حسین موسوی را مانند پرونده ای بسته شده در تاریخ انقلاب اسلامی میدانستند و به دنبال شناخت این فرد و افکارش نبودند سال خوبی بود.
    عمده خدمت آقای میرحسین موسوی را میتوان به این شکل شرح کرد که شخصی که 20سال پرونده اش خاک میخورد و ساکت در این مملکت فعالیت میکرد و درآمد خوبی هم از نظام کسب میکرد در ابتدای سال 88 با ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری صفحه جدیدی را ورق زد و باعث شد پرونده ای با نام میرحسین موسوی بار دیگر باز شود و در دادگاههای وجدان و افکار ایرانیان سرفراز و سربلند مرور شود، در حالیکه این مرور باعث ثبت جرایمی شد که تا سالها از ذهن مردم پاک نمی شود و انقلاب اسلامی را در برابر این فرد و همفکرانش بیمه کرد.
    زمانی که  آقای میر حسین پا به عرصه انتخابات گذاشت و اظهار وجود کرد برخی که همفکر و هم پیاله با وی بودند به سرعت اقدام به حمایت کردند و آنان که مبانی فکری و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی را به خوبی شناخته بوده و درک کرده بودند سریعا اقدام به مخالفت با رای دادن به میرحسین موسوی نمودند، اما این وسط امتحان عظیم برای آنانی شکل گرفت که هنوز نتوانسته بودند افکار خود را با ایدئولوژی انقلاب تطبیق دهند و آقای موسوی را به هندوانه در بسته ای تشبیه می کردند که فکر آنها را درگیر کرده است.
    در ادامه این روند افرادی که خیرخواه نظام بودند اما در بین سه کاندیدای دیگر با توجه به شناخت و مسئولیتهایی که در دهه اخیر داشتند کاندیدای مطلوب خود را نیافته بودند نیز به این هندوانه در بسته روی آوردند تا شاید آنچه که آنان از رئیس جمهوری اسلامی ایران انتظار داشتند توسط میرحسین موسوی برآورده شود.
    خدمت دیگری که خواسته یا ناخواسته توسط این کاندیدای ریاست جمهوری شکل گرفت افزایش شور انتخابات بود که با پشت سر گذاشتن دو رقیب و شاید هم رفیق،با رقیب اصلی خود که رئیس جمهور وقت بود به رقابت و شاید هم سعایت پرداخت و همین امر موجب شد رقابتی بین مردم شکل گیرد و به طرفداری از یکی از دو کاندیدای پررای بپردازند.
    البته تفاوتهایی وجود داشت مانند اینکه طرفداران آقای احمدی نژاد با توجه به اینکه میدانستند وی به کسی باج نخواهد داد و تفکر انقلابی خود را پیاده خواهد کرد یکدست بودند و برای افکار و فعالیتهای احمدی نژاد از وی طرفداری میکردند اما در سوی دیگر میدان علاوه بر افراد عامی که چند دسته بودند(برخی از روی ناچاری که در بالا ذکر شد و برخی برای جلوگیری از پیروزی احمدی نژاد و برخی برای پیاده شدن تفکر سرمایه داری به آقای موسوی رای داده بودند) احزاب و گروهها و گروهکهای داخلی و خارجی نیز با تفکرات مختلف و انتظارات مختلف به طرفداری از وی پرداخته بودند.
    خدمت بزرگ میرحسین موسوی از فردای انتخابات شروع شد و وی که توسط اطرافیانش دچار توهم پیروزی شده بود برای جلو گیری از پراکنده شدن طرفدارانش دست به حرکتهای مختلف و پر هیجان که از نظر مالی توسط غربی ها و غربزده ها تامین بود زد و با این کار کم کم چهره واقعی خود را نشان داد.
     پس از این جمهوری اسلامی در ورطه آزمایش بزرگی که تقریبا پس از پایان هر دهه از عمر خود با آن روبرو بوده افتاد و ریزش ها و رویش ها آغاز شد.
    آنانکه انقلاب مستضعفین را مایه رشد مملکت و برقراری عدالت میدانستند که در خط انقلاب ایستادند و یک لحظه نیز در دل خود تردید راه ندادند و آنانکه قدرت یافتن مستضعفین و برقراری آرمانهای انقلاب را تهدیدی برای منافع و جایگاه خود میدانستندو آنانکه برداشتی اشتباه از انقلاب اسلامی داشتند با سرسختی تمام به طرفداری از چهره واقعی آقای میرحسین موسوی پرداختند اما مردمی که شناختی از پرونده 20 ساله خاک خورده نداشتند ،متوجه شدند که برای شناخت هندوانه در بسته نباید آنرا تا آخر خورد و حال که پرده از چهره اش برداشته شده باید آنرا با ملاکها و میزان عقلانی سنجید، لذا رفته رفته که میرحسین موسوی دستش در دستان منافقین و دشمنان محکمتر میشد طرفدارانش دور وی را خالی کردند و حال میرحسین مانده و همفکران و هم پیاله ها که هیچ وجه منفعتی در دولت احمدی نژاد برای خود نمیبینند و آبرویی نیز در بین مردم ندارند.

    البته خدمات دیگری نیز میتوان برای آقای موسوی درنظر گرفت و آن شناساندن توان نیروی انتظامی و بسیج مستضعفین به مردم است که به مرور ممکن بود به فراموشی سپرده شود و همچنین میتوان به نو شدن تجهیزات نیروهای پلیس و گردانهای عاشورا اشاره کرد که از خدمات جزئی آقای موسوی است.
    خدمت دیگر اینکه وی به مردم فهماند اصل،انقلاب اسلامی و ارکان آن است نه هرکس یا گروهی که نام امام و انقلاب و رهبر را به خود چسبانده باشد.
    ما نسل سومیها به کمک آقای موسوی توانستیم به درون خود رجوع کنیم و ببینیم اگر خطری انقلاب اسلامی را تهدید کرد تا چه حد آمادگی دفاع از انقلاب و آرمانهای آن را داریم و تا چه اندازه میتوانیم دِینمان را به امام راحل و شهدا ادا نماییم که این نیز خدمتی ارزشمند و از باب "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" بود.
    با تمام این اوصاف و با توجه به اینکه فتنه گران پس از ناکامی با ترفندهای مختلف به دنبال راهی برای بازگشت به درون نظام هستند تا وجهه ای برای خود در آینده داشته باشند ، وقایع سال 1388 برای نسل سوم این پیام را داشت که از هم اکنون باید به فکر دهه پیش رو بود تا اگر ده سال بعد مانند وقایع سال 68 و 78 و 88 اتفاقی انقلاب اسلامی را تحت الشعاع قرار داد خدای ناکرده از مسیر ارزشها خارج نشده و به صف منافقین و دشمنان کوردل ملحق نشویم.



    یازده وصی بعد از آخرین پیامبر آمدند و وظیفه ارشاد و سرپرستی مردم را به عهده گرفتند تا ظرفیت وجودی مردم گسترش یافته و برای پذیرش منجی عالم بشریت  آماده شوند. و نوبت رسید به امامی که عالم را از لوث مخالفان و دشمنان انبیا و اوصیا و سربازان شیطان رجیم پاک میکند.
     امامی که مانند حضرت آدم (ع) وارث زمین و خلیفه خدا در زمین خواهد بود و زمین را با دین خدا و عبادت و عدالت و برپایی حدود الهی زنده خواهد کرد، در حالی که با کفر و معصیت اهل زمین مرده است.
    امامی که مانند حضرت هابیل(ع) توسط نزدیکترین اقوامش نقشه قتلش کشیده شد
    امامی که مانند حضرت نوح(ع) ندایش به شرق و غرب عالم میرسد و زمین را از کفار خالی خواهد کرد
    امامی که مانند حضرت ادریس(ع) زمانیکه دشمنان برای قتلش حرکت  کردند از قومش غایب شد و در طول غیبتش  پیروانش در سختی و شدت و فشار قرار گرفتند
    امامی که مانند حضرت صالح(ع) پس از اتمام دوران غیبتش توسط برخی مردم انکار خواهد شد
    امامی که مانند حضرت هود(ع)  باد سیاهی برای نابودی دشمنان به کمکش خواهد آمد
    امامی که مانند حضرت ابراهیم(ع) دوران حمل و ولادتش مخفیانه بود
    امامی که مانند حضرت لوط (ع) فرشتگان به کمکش خواهند شتافت
    امامی که مانند حضرت یعقوب میگرید و  منتظر فرج است
    امامی که مانند حضرت یوسف(ع) زیباترین اهل زمان خویش است و در میان مردم راه می رود و آن ها را می شناسد، اما آن ها حضرت را نمی شناسند
    امامی که مانند حضرت خضر(ع) عمرش طولانی بوده و هم اکنون در قید حیات می باشند
    امامی که مانند حضرت الیاس(ع) هر سال به حج می رود و مراسم حج را به جا می آورد
    امامی که مانند حضرت شعیب(ع) پس از غیبت با وجود عمر طولانی، به صورت جوانی ظاهر می شود که کمتر از چهل سال دارد
    امامی که مانند حضرت موسی(ع) دو غیبت داشته است که یکی از دیگری طولانی تر است.
    امامی که مانند حضرت حزقیل(ع) خداوند برایش مردگانی ازمؤمنان و منافقان و کافران زنده خواهد کرد
    امامی که مانند حضرت  داوود(ع) قضاوت خواهد کرد و نیازی به بیّنه و شاهد ندارد
    امامی که مانند حضرت  ایوب(ع) صبر طولانی دارد
    امامی که مانند حضرت  زکریا(ع) فرشتگان ندایش می کنند
    امامی که مانند حضرت  یحیی(ع) در شکم مادر سخن می گفت
    امامی که مانند حضرت عیسی(ع) در شکم مادر خداوند را تسبیح می نمود و در گهواره سخن گفت و حکمت و ویژگی های امامت نیز در کودکی به  وی داده شد و مردگان را زنده می کند

    امامی که مانند جناب ذوالقرنین پیامبر نیست، ولی مردمان را به سوی خدای تعالی و تقوا و پرهیزکاری دعوت می کند و به آسمان ها بالا برده شد و مشرق و مغرب زمین را به تصرف در خواهد آورد.
    امامی که از حیث اندام و گفتار، از جهت اجرای برنامه ای که در پیش می گیرد که همان برنامه رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و بنیادهای پیشین را منهدم و ویران می سازد، و از نظر نام و کنیه مانند خاتم النبیین صلی الله علیه و آله است و نیز پیراهن پیامبر صلی الله علیه و آله که در روز جنگ احد بر تن داشتند و عمامه سحاب و زره سابغه و شمشیر پیامبر صلی الله علیه و آله همراه اوست.
     اما  خداوند و اهل بیت(ع) مردم را در پنج مرحله برای پذیرش  ولایت این امام به تکامل و آمادگی لازم رسانده و می رسانند، اخبار و احادیث امام قائم قبل از ولادت وی، شناساندنش به صحابی خاص پس از ولادت وی ، شناساندنش به مردم پس از شهادت پدر توسط علائم، ظهور بین مردم پس از غیبت صغری و ان شالله به زودی با ظهور و فرج از غیبت کبری.
    روز نهم ربیع الاول گام سوم از شناساندن حضرت ولیعصر(عج) به مردم برداشته شد و با علائمی که امام حسن عسکری(ع) به یاران و اطرافیان فرموده بودند مردم توانستند امام زمان خود را بشناسند تا از وی اطاعت و فرمانبرداری کنند.
    روز آغاز امامت و ولایت حضرت بقیة الله الاعظم(عج) نکات و درسهایی برای شیعیان و دوستداران آن عزیز غایب از نظر دارد که در این مجال اشاره ای کوتاه به آنها خواهیم داشت
    1- مبارزه با ادعاهای دروغین: ابوالادیان می گوید : وقتی به در خانه امام حسن عسکری (ع) رسیدم صدای شیون و گریه از خانه امام بلند بود . داخل خانه امام ، جعفر برادر امام حسن عسکری (ع) را دیدم که نشسته ، و شیعیان به او تسلیت می دهند و به امامت او تهنیت می گویند . من از این بابت بسیار تعجب کردم پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم . اما او جوابی نداد و هیچ سؤالی نکرد . چون بدن مطهر امام را کفن کرده و آماده نماز گزاردن بود، خادمی آمد و جعفر کذاب را دعوت کرد که بر برادر خود نماز بخواند . چون جعفر به نماز ایستاد ، طفلی گندمگون و پیچیده موی ، گشاده دندانی مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت : ای عمو پس بایست که من به نماز سزاوارترم . رنگ جعفر دگرگون شد . عقب ایستاد . سپس آن طفل پیش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی  امام علی النقی (ع) دفن کرد .
    2-  آزمون بصیرت: عده ای  از شیعیان از شهر قم رسیدند ، چون از وفات امام حسن عسکری (ع) با خبر شدند ، مردم به جعفر اشاره کردند . اما مردم قم سادگی نکرده و چند تن از آنان نزد جعفر رفتند و از او پرسیدند: بگو که نامه هایی که داریم از چه جماعتی است و مالها چه مقدار است ؟ جعفر گفت : ببینید مردم از من علم غیب می خواهند ! در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب الامر(عج) ظاهر شد و از قول امام گفت : ای مردم قم با شما نامه هایی  است از فلان و فلان و همیانی ( کیسه ای ) که در آن هزار اشرفی است که در آن ده اشرفی است با روکش طلا . شیعیانی که از قم آمده بودند گفتند : هر کس تو را فرستاده است امام زمان(عج) است این نامه ها و همیان را به او تسلیم کن
    3- مراجعه به عالمان دینی: آغاز امامت حضرت صاحب الامر(عج) با آغاز غیبت صغری همراه بود به طوری که حتی شیعیان خاص نیز جز در موارد نادر از دیدار ایشان محروم گشتند. البته در این زمان نیز رابطه امام و امت به کلی قطع نشد، بلکه مردم به وسیله نایبان خاص ایشان، که همگی از بزرگان شیعه و برگزیدگان امام عصر (عج) بودند، با مولای خویش ارتباط داشتند. نتیجه آن شد که در همین دوره، شیعیان به رفت و آمد و ارتباط گسترده تر با عالمان دینی خو گرفتند و دانستند که در شرایط غیبت امام نیز راه شناخت وظایفی دینی به روی آنها بسته نیست.
    4- آزمایش ایمان: آغاز امامت حضرت مهدی(عج) در دوران کودکی و آغاز دورانی که مردم دیگر نمی توانستند با امام خود مستقیم و رو در رو ارتباط داشته باشند شروع آزمایشی بزرگ برای شیعیان بود که میزان اعتقاد و ایمان آنان سنجیده می شد ، مؤمنان بر دین اسلام باقی ماندند و منافقان و مخالفان روشن و آشکار گردیدند؛ هم چنین غیبت، فرصتی برای رشد عقل هاست، تا آن که مسلمانان در اندیشه ها، باورها و فقه اسلام به کمال خود نزدیک شوند و برای همیشه آماده پذیرش کامل گردند.
    اکنون وظیفه حکم می کند تا با تاملی کوتاه در رویداد مهم آغاز امامت و غیبت صغری بنیه علمی دینی خود را تقویت کرده و بر اعتقاد و ایمانمان بیفزاییم و با کسب معرفت و افزایش شناخت نسبت به حضرتش ،به مرگ جاهلیت نمیریم.
     حال باید بنگریم که آیا ما شیعیان با عالمان دینی ارتباط مستمر داریم تا از راه اهل بیت(ع) خارج نشویم؟! آیا بصیرت لازم را یافته ایم تا در فتنه های زمان، علائم حق را شناخته و قدم در راه باطل نگذاریم؟! آیا از ساده لوحی پرهیز کرده و  برای حفظ دین با ادعاهای دروغ و خرافات مقابله میکنیم؟
    منبع



  • کلمات کلیدی :
  • متاسفانه در روز عاشورا شاهد رفتارهایی بودیم که دل هر مسلمان و محب اهل بیت را به درد آورد که در پی آن شاهد خروش عظیم ملت ایران و محکوم نمودن هتاکان بودیم.
    در این بین عاقلانه به نظر میرسید آقای میرحسین موسوی با جدا نمودن خود از هتاکان عاشورا اندک طرفدارانی را که باقی مانده بودند را نگه داشته و به فکر ادامه فعالیت جنبششان باشد اما در بیانیه جدیدشان دیدم متاسفانه به حمایت از حرکت این افراد پرداخته و ماموران تامین امنیت را محکوم کرده است.(البته با اشتباهاتی که این بیانیه دارد و بعد از ?? ساعت سایت کلمه آن اشتباهات را درست کرده اما سایت جنبش سبز همچنان بر سر اشتباهات خود از جمله حذف الله باقی است، نمی دانم بیانیه را که نوشته ولی هنوز آقای موسوی تکذیب نکرده و از این متن راضی است)
    حرکتی که علنا بر ضد اسلام انجام شد و شعارهایی بر خلاف مبانی جمهوری اسلامی در آن داده شد و مورد حمایت منافقین و دشمنان قرار گرفت، آقای میر حسین چه توجیهی برای دفاع از این حرکت و عزادار نامیدن افرادی که در عاشورا سوت و کف میزدند دارد؟
    آقای میرحسین که با اطلاعیه ها و بیانیه های خود، طرفدارانش را تشویق به تظاهرات خیابانی میکرد در اول این بیانیه ضمن انکار این مطلب اشاره به اصول روشنی نموده که از قانون اساسی استخراج می شوند، جالب این است که وقتی وی و طرفدارانش در طول چندماه اخیر بارها و بارها قانون شکنی کرده اند و بدون توجه به قوانین کشور هر کاری دلشان خواسته کرده اند چگونه از ملاک بودن قانون اساسی می گوید؟
    آیا می شود فقط برخی از مفاد قانون را که قابلیت استفاده ابزاری برایش دارد را بپذیرد و الباقی را زیر پا بگذارد؟
    وی در ادامه ماجرا را اینگونه شرح می دهد که عده ای از مردم مشغول عزاداری بودند و نیروی انتظامی شروع به زیر گرفتن افراد کرده است و لباس شخصی ها فردی را با گلوله کشته اند، صرف نظر از اینکه بنده با چشم خودم دیدم در یکی از خیابانهای منتهی به خیابان آزادی عزاداران مشغول عزاداری بودند و افرادی که پارچه سبز به دست بسته بودند و پس از آتش سوزاندن در خیابان آزادی به سمت عزادارن حمله ور شدند و دسته ها را بهم ریختند و صرف نظر از شعارها و رفتارهایی که در اخبار صداو سیما بارها نشان داده شد باید از آقای میرحسین پرسید اینان که شما عزادار میخوانیدشان با کدام نماد دسته های عزاداری در خیابان حاضر شده بودند؟
    وی زیرگرفتن افراد توسط پلیس را تحریک کننده این مثلا عزادارها دانسته است در صورتی که در این فیلم دیده می شود که این مثلا عزادارها بجای عزاداری به سمت ماشین پلیس حمله ور شده اند و شخص متوفی قبل از رسیدن ماشین به روی زمین افتاده(این وبلاگ به خوبی توضیح داده است). اگر بپذیریم که آن ماشین ماشین پلیس بوده و توسط پلیس هدایت میشده باز هم چیزی که در فیلم دیده می شود تحریک مثلا عزادارها نیست بلکه عکس العمل در مقابل حمله وحشیانه به سمت پلیس است که نمونه آن را در تصاویر مختلف دیده اید.
    حال باید از آقای موسوی پرسید تا کجا با منافقین و دشمنان انقلاب همراهی خواهید کرد؟ آیا بالاتر از جنگ با امام حسین(درود و رحمت خدا بر ایشان باد) هم هست که با آنان متحد شوی؟
    امیر المومنین علی(درود و رحمت خدا بر ایشان باد) بین خوارج و لشکریان معاویه فرق قائل بودند و قبل از جنگ خونین نهروان به اندازه کافی به خوارج مهلت داده و با آنها بحث کردند تا جاییکه از ????? نفر ???? نفر آنان جدا شدند و الباقی را که لجاجت می کردند و هدایت پذیر نبودند را در جنگ به درک واصل کردند اما هیچ گاه خوارج با دشمن امیرالمومنین متحد نشدند و دست در دست معاویه هم نگذاشتند.
    آیا پاسخ تفکیک شما از دشمنان توسط مقام معظم رهبری و مسئولین نظام این است؟



       1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی