توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
http://www.irib.ir/occasions/HolyDefence/Holy%20Defence.HTM
حماسه های پرشور جنگ تحمیلی و صحنه های شگرفی که رزمندگان پرتوان سپاه توحید در دفاع از انقلاب و میهن اسلامی در جای جای جبهه های نبرد حق علیه باطل؛ از کوهستانهای صعب العــبور و سر به فلک کشیده غرب تا دشتهای تفتیده جنوب و آبهای گرم خلیج فارس آفریدند : آنچنان پرشکوه و پرتوان و سرشار از عشق و ایثار و شجاعت است که هیچ قلم و زبانی را یارای بازگو کردن آن نیست
.دشمنـــان منطقـــه ای
:وقوع انقــلاب اســـلامی در ایـــران زنگ های خطر را بقـوت تمام برای حکومتهای منطقه بصدا در آورد. مناقــشات موجود در منطقه یا پیرامون اسراییل و سرزمین های اشغال شده دور می زد و یا به تنـــازعات جناحهای تند و محافظه کار برای در دست گیری قدرت مربوط می شد
.نزاع اعـراب با اسراییل؛ بر سر غصب سرزمین های عربی و جریحه دار ساختن غرور عربیت بود و حداکثر اینکه جناحهای افــراطی؛ به اسراییل به مثابه پایگاه امپریالیسم در منطقه می نگریستند و اینها همه تا جایی که به رژیم های موجود بر می گردد قابل تحمل است
.تحقق انقلاب اسلامی در ایران و بر هم خوردن موازنه های موجود در روابط بین المللی منطقه؛ مسائل جدید و پیش بینی نشده حادث گــشت. این بار نیروئی در منــــطقه بوجود آمده است که محتــوائی متفاوت از دیـگر حکومت های قبلی دارد.این اولین انقلاب اجتماعی در تاریخ نوین خاورمیانه است. این اولین انقلاب سیاســی- اجتماعی؛ مدعی اسلام و هویت اسلامی است. یعنی آن چیزی که در تاریخ جدید عمدتا «در حاشیه بسر برده و در حال به متن آمده و در تلاش بسیج اعراب که قبل از عرب بودن مسلمانند و این مسلمانی ارزش واقعــی آنان را رقم می زند؛ می باشد
».و بالاخره این انقــــلاب در کشوری روی داده که از لحاظ موقعیت جغــرافیایی؛ امکانــــات اقتصادی و تعداد جمعیت مقامی غیر قابل رقابت را بخود اختصاص داده است. انقــلاب اســلامی ایــــــران منطقه را در آستانه مسائلی مهم و متفاوت از قبل قرار داد
.کمپ دیــــوید با از دست رفتن نزدیک ترین متحد منطقه ایش و تبدیل آن با نظامی بکلی متفاوت به تلخی گرایید
.جــنــــــگ تحـــمیلی
:زمینه های حمله عراق به کشور ما در 31 شهریور 1359 طولانی ترین جنگ را در منطقه پس از جنگهای صـلیبی سبب گردید. این جنـــگ که قرار بود بر اســـاس محاسبات عراق ظرف 3 الی چند هفته به انجام خود برسد؛ بیش از 96 ماه را پشت سر گـــذارده که این رقم به تنهائی 27 بار طولانی تر از تمامی جنگهای میان اعراب و اسرائیل می باشد
.حمله عراق به جمهوری اســــلامی؛ دومین حادثه بزرگ در منطقه پس از سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اســــلامی می باشد. قریب یکسال قبل از این حمله یعنی در 13 آبان 1358؛ سفارت آمریــکا توسط گروهی از دانشجویان که نام خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امــــام نهاده بودند اشغـــال شد و یکی از طولانی ترین گروگان گیری های تاریخ را بوجود آورد. اشغال سفارت آمریکا که به دنبال تحریکات این کشور علیه انقلاب اسلامی و چند گانگی و اختلاف تفکر و روش میان زمامداران جدید ایران صورت گرفت؛ بازتاب گسترده ای در جهان و منطقه برجای نهـــاد. آمریـــکا به عنوان نیروی استعمـــــارگر اصلی جهان و حـــامی قدرتمند شاه نمی توانست از سوی انقلاب نادیده انگاشته شده و با آن از موضع خصومت تلاقی نگردد
.در واقع بزرگترین ضربه در صحنه سیاست بین المللی با وقوع انقــلاب اســـــــلامی متوجه آمریکا گردید که بیشترین منافع را در هنگام رژیم شاه از موقعیت جغرافیائی و زمینه های سیــــاسی اقتصـــادی و نظامی این کشور می برد. آمریکا در صدد بود که با کمترین خرج؛ بیشترین جبران مافات را نماید و دولت مردان وقت حاکم بر ایران؛ نیز خوش بینانه بر این خیال بودند که با وجود یک حکومت ملی و مردمی در ایران می توان با آمریکا روابطی بر پایه استقلال بنا نهاد. اشغال سفارت که تجربه های نوین در جهــــان و منطقه علیه استکبار و امپریالیسم بود؛ نه تنها آمریکا را از برقراری روابط عادی در کوتاه مدت نا امید ساخت؛ حکومت های متکی بر امریکا و رژیم های محافظه کار منطقه شدیدا؛ احساس ناامنی کردند و بسیج سیــاستهای نظــامی- اقتصادی برای سرنگونی حکومت جدید که همچنان بر طبل انقلاب می کوبد را از سوی آنان سبب گردید. از سوی دیگر ماهیت انقلاب به همراه خاطرات تاریخی این کشور از همسایه شمالی خود و بالاخره سیـــاست نه شرقی و نه غربی انقلاب؛ فرصتی را برای نزدیکی انقلاب با روسیه شوروی فراهم نمی کرد. روسیــــــه شوروی نیز با وجود تمامی منافعی که سیاست آمریکائی انقلاب برای این کشور بوجود آورده بود دلائــــلی برای نگرانی از ماهیت حکومت جدید در تهران داشت. دلائلی که با گذشت روزگار شدت می گرفت
.
توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
http://www.irib.ir/occasions/HolyDefence/Holy%20Defence.HTM
حماسه های پرشور جنگ تحمیلی و صحنه های شگرفی که رزمندگان پرتوان سپاه توحید در دفاع از انقلاب و میهن اسلامی در جای جای جبهه های نبرد حق علیه باطل؛ از کوهستانهای صعب العــبور و سر به فلک کشیده غرب تا دشتهای تفتیده جنوب و آبهای گرم خلیج فارس آفریدند : آنچنان پرشکوه و پرتوان و سرشار از عشق و ایثار و شجاعت است که هیچ قلم و زبانی را یارای بازگو کردن آن نیست.دشمنـــان منطقـــه ای
:وقوع انقــلاب اســـلامی در ایـــران زنگ های خطر را بقـوت تمام برای حکومتهای منطقه بصدا در آورد. مناقــشات موجود در منطقه یا پیرامون اسراییل و سرزمین های اشغال شده دور می زد و یا به تنـــازعات جناحهای تند و محافظه کار برای در دست گیری قدرت مربوط می شد
.نزاع اعـراب با اسراییل؛ بر سر غصب سرزمین های عربی و جریحه دار ساختن غرور عربیت بود و حداکثر اینکه جناحهای افــراطی؛ به اسراییل به مثابه پایگاه امپریالیسم در منطقه می نگریستند و اینها همه تا جایی که به رژیم های موجود بر می گردد قابل تحمل است
.تحقق انقلاب اسلامی در ایران و بر هم خوردن موازنه های موجود در روابط بین المللی منطقه؛ مسائل جدید و پیش بینی نشده حادث گــشت. این بار نیروئی در منــــطقه بوجود آمده است که محتــوائی متفاوت از دیـگر حکومت های قبلی دارد.این اولین انقلاب اجتماعی در تاریخ نوین خاورمیانه است. این اولین انقلاب سیاســی- اجتماعی؛ مدعی اسلام و هویت اسلامی است. یعنی آن چیزی که در تاریخ جدید عمدتا «در حاشیه بسر برده و در حال به متن آمده و در تلاش بسیج اعراب که قبل از عرب بودن مسلمانند و این مسلمانی ارزش واقعــی آنان را رقم می زند؛ می باشد
».و بالاخره این انقــــلاب در کشوری روی داده که از لحاظ موقعیت جغــرافیایی؛ امکانــــات اقتصادی و تعداد جمعیت مقامی غیر قابل رقابت را بخود اختصاص داده است. انقــلاب اســلامی ایــــــران منطقه را در آستانه مسائلی مهم و متفاوت از قبل قرار داد
.کمپ دیــــوید با از دست رفتن نزدیک ترین متحد منطقه ایش و تبدیل آن با نظامی بکلی متفاوت به تلخی گرایید
.جــنــــــگ تحـــمیلی
:زمینه های حمله عراق به کشور ما در 31 شهریور 1359 طولانی ترین جنگ را در منطقه پس از جنگهای صـلیبی سبب گردید. این جنـــگ که قرار بود بر اســـاس محاسبات عراق ظرف 3 الی چند هفته به انجام خود برسد؛ بیش از 96 ماه را پشت سر گـــذارده که این رقم به تنهائی 27 بار طولانی تر از تمامی جنگهای میان اعراب و اسرائیل می باشد
.حمله عراق به جمهوری اســــلامی؛ دومین حادثه بزرگ در منطقه پس از سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اســــلامی می باشد. قریب یکسال قبل از این حمله یعنی در 13 آبان 1358؛ سفارت آمریــکا توسط گروهی از دانشجویان که نام خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امــــام نهاده بودند اشغـــال شد و یکی از طولانی ترین گروگان گیری های تاریخ را بوجود آورد. اشغال سفارت آمریکا که به دنبال تحریکات این کشور علیه انقلاب اسلامی و چند گانگی و اختلاف تفکر و روش میان زمامداران جدید ایران صورت گرفت؛ بازتاب گسترده ای در جهان و منطقه برجای نهـــاد. آمریـــکا به عنوان نیروی استعمـــــارگر اصلی جهان و حـــامی قدرتمند شاه نمی توانست از سوی انقلاب نادیده انگاشته شده و با آن از موضع خصومت تلاقی نگردد
.در واقع بزرگترین ضربه در صحنه سیاست بین المللی با وقوع انقــلاب اســـــــلامی متوجه آمریکا گردید که بیشترین منافع را در هنگام رژیم شاه از موقعیت جغرافیائی و زمینه های سیــــاسی اقتصـــادی و نظامی این کشور می برد. آمریکا در صدد بود که با کمترین خرج؛ بیشترین جبران مافات را نماید و دولت مردان وقت حاکم بر ایران؛ نیز خوش بینانه بر این خیال بودند که با وجود یک حکومت ملی و مردمی در ایران می توان با آمریکا روابطی بر پایه استقلال بنا نهاد. اشغال سفارت که تجربه های نوین در جهــــان و منطقه علیه استکبار و امپریالیسم بود؛ نه تنها آمریکا را از برقراری روابط عادی در کوتاه مدت نا امید ساخت؛ حکومت های متکی بر امریکا و رژیم های محافظه کار منطقه شدیدا؛ احساس ناامنی کردند و بسیج سیــاستهای نظــامی- اقتصادی برای سرنگونی حکومت جدید که همچنان بر طبل انقلاب می کوبد را از سوی آنان سبب گردید. از سوی دیگر ماهیت انقلاب به همراه خاطرات تاریخی این کشور از همسایه شمالی خود و بالاخره سیـــاست نه شرقی و نه غربی انقلاب؛ فرصتی را برای نزدیکی انقلاب با روسیه شوروی فراهم نمی کرد. روسیــــــه شوروی نیز با وجود تمامی منافعی که سیاست آمریکائی انقلاب برای این کشور بوجود آورده بود دلائــــلی برای نگرانی از ماهیت حکومت جدید در تهران داشت. دلائلی که با گذشت روزگار شدت می گرفت
.موقعیت جمهوری اسلامی در آغاز جنگ
:در هنگام شروع جنگ نظام جمهوری اسلامی در سطح جهانی از سوی افکــار عمــومی ساخته تبلیغات جهانی؛ نظامی اخلالگر و مغایر با سیاستهای رسمی بین المللی معرفی شده بود. به عبــــارت دیگر استکبار جهـــانی زمینه را برای بسر عقل آوردن این عصیانگر و ادب کردن این حکومت هنجار شکن فراهم کرده بود
.در زمینه رویدادهای داخلی نیز؛ وقایع بگونه ای سیر می کرد که در ذهن ناظران خــــارجی بیش از هر چیز تشتت و از هم پاشیدگی و ضعف و سستی را القا می کـــرد و طماعان آنان را به طمع می انداخت. در صحنه سیاست داخلی؛ تشتت و چند گونگی آرا در حد نهایت خود جلوه می کرد. سقــوط دولت مــوقت؛ اختلافات و جهت گیریهای داخلی را پایان نداد بلکه آنها را در مسیر تازه ای قرار داد.در مجموع گروهی از دولت مردان و سیاست مداران پیرامون اولین ریاست جمهوری گرد امدند و گروهی دیگر حول روحانیت در صحنه؛بویژه دکتر بهشتی؛ دبیر کل حزب جمهوری اسلامی که سرانجام جان خود را بر سر این راه گذاشت؛ جمع شدند
.سایر فرقه ها و گروه های قابل ذکر و تمامی امکانات سیاسی- روانی نیز به همین گونه دوباره جمع شده بودند و در چشم ناظران خارجی؛ و آگاهان داخلی؛همه چیز حاکی ا زیک اختلاف و تفرقه عظیم سیاسی بود
.مشکلات اقتصادی حکومت جدید هم با توجه به دو عامل؛یکی تلاطم و نابسامانی های طبیعی یک انقلاب و دوم کمبود ارز؛ مشکلات ناشی از قطع فروش نفت به عنوان مهمترین منبع درآمد کشور و خروج سرمایه های کلان در زمان انقلاب از سوی وابستگان رژیم ساقط شده؛ کشور را در آستانه وضعی شبیه به ورشکستگی قرار داده بود
.مشکل گروهها؛ بخشی دیگر از نا بسامانی های انقلاب را رقم می زد. این گروهها در سه زمینه به تضعیف انقلاب اشتغال داشتند؛ یکی ترور یا بدنام کردن شخصیت های موثر انقلاب بود. زمینه دوم ایجاد آشوب و ناامنی در مناطق دور از مرکز و سرزمین های قومی و دامن زدن به مسائلی از قبیل خود مختاری بود.زمینه سوم فعالیت گروهها در تفرقه سیاسی داخلی؛ دامن زدن به نابسامانی ها و سرانجام آمادگی برای یک جنگ داخلی در جهت بدست گیری قدرت بود. سازمان مجاهدین (منافقین) مهم ترین و فعال ترین این گروه ها بود. بخش اعظم تبلیغات و تحرکات خیابانی به نفع « بنی صــ-در» رئیس جمهوری ایران از سوی اینان صورت
می گرفت. عــراق تنها کشوری در منطقه بود که می توانست به بهره برداری شیطـــانی جواب مساعد دهد. موقعیت جغرافیائی این سرزمین که حائل میان ایــران و دیگر اعــــراب است؛ جمعیت مناسب؛ ارتش قوی؛ اقتصاد نسبتا منسجم؛ عامل عربیت؛ داشتن یک رابطه دوستانه با روسیه شوروی؛ وجود یک فرد قدرتمند و فرصت طلب در رهبری آن و بالاخره تخاصمات تاریخی دو کشور ایران و عراق عواملی هستند که عراق را قادر و تشویق به این تجاوز می نمود. که پس از صلح مصر با اسرائیل در صدد بود تا مقام ممتاز مصر را در جهان عرب تصرف کند؛ بهترین فرصت را به زعم خود در یک جنگ عربی یافت
.صعود تدریجی ولی مطمئن ده ساله صدام حسین ازعضوی همانند اعضای ارشد حزب بعث به رهبری تام و تمام این کشور و کودتای خزنده صــــدام علیه حسن البــــکر که نه همچون صدام افراطی بود و نه جاه طلب؛ شرایط را برای شروع جنگ فراهم کرده بود
.این جنگ نه تنها می توانست عراق را به مقــــام شامخ رهبری اعراب نایل گرداند و بدنبال سقوط رژیم شاه؛ ژاندارم جدید منطقه گردد که اصولا الحـــاق بخش وسیعی از خاک ایــران؛ عمدتا در منطقه نفت خیز جنوب؛
آن گونه که از سوی رهبری این کشور اعلام شد؛ « قادسیه» جدیدی را رقم می زد
.از سوی دیگر نفوذ انقلاب به یکی از مساعدترین کشورهای عربی را که اکثریت جمعیت آن را شیــــعه تشکیل می دهد؛ مرتفع می ساخت
.اقدامات خصمانه عراق علیه انقلاب اسلامی ایران؛ قبل از پیروزی انقــلاب آغاز شد. ایجاد محـــدودیت برای امام خمینی که به هجرت ایشان به پـــاریس انجامید؛ سفر فرح به عــــراق در پاییز 1357 یعنی پس از وقایع خونین 17 شهریور همان سال که نوعی مبارزه طلبی انقلابیون ایران به حساب می آمد
.پس از پیروزی انقلاب نیز تحرکات عـــــراق برای لطمه زدن به روابط دو کشور و آسیب رساندن به حاکمیت انقلاب ادامه یافت.اخراج پنجاه هزار نفر اتبـــاع شیعه مذهب این کشور و راندن آنها به مناطق مرزی ایران به جرم ایـــرانی الاصل بودن علامتی آشکار از انـــدیشه نژادی حاکم بغداد بشمار می رود. افزودن بر اخراج این عده که ظاهــــرا می توانستند در روز مبادا هواداران انقلاب اسلامی در آن کشور بوده باشند؛ سرکوبی و قلع روحانیون و علمای اسلامی از جمله به شهادت رساندن سید محمد باقر صدر برای پیشگیری از تحول وی به «خمینی عراق » بخشی دیگر از عوامل خطرناک و مخالف مشی نژادپرستانه و تجاوز کارانه حـــزب بـــعث می باشد. پناه دادن به فراریان انقـــلاب اســــلامی؛ بخصوص امرای ارشد شاهنشاهی و در اختیار قرار دادن امکانات برای تحریکات آنها؛ از دیگر اعمـــال خصمانه علیه حاکمیت انقلاب بود. تشکیل ” جبهـــه آزادیبخش عربستـــان “ و تجهیز اعضا این جبهه برای خرابکاری از جمله بمب گذاری در مراکــ-ز تجمع مردم و منفجر ساختن لوله های نفت در همین ارتباط بود. تغییر نام خوزستان به عربستان؛ اهـواز به الاحواز؛ خرمشهر به محمره و .......... آشکارا ادعاهای ارضی رژیم بغداد را به اثبات می رسانید
.نباید تصور شود که این اقدامات پنهانی صورت می گرفت . صــدام و دیگر مقامـــــات رژیم بعث آشکارا و به کرات این اقدامات را تایید کردند از جمله می توان به این جملات صدام به مناسبت دوازدهمین سالگرد انقلاب عراق ( 17 ژوئن 1980-27/3/59 ) اشاره داشت : ” ما به مبــــارزات خلقهای ایـــران علیه دیدگاهای عقب افتاده و خود کامه و علیه جهتگیری های منحرفی که زیر پوشش مذهب مخفی می شوند ولی در روش هایشان به مرز کفر ورزیدن به دین اسلام و ارزشهای والا و تمـــدن پاک و اصیل آن رسیدند؛ درود می فرستیم. ما به خلق مبارز عربستان که در راه آزادی و برابری علیه دار و دسته نـــژاد پرستی که او را از ساده ترین حقوق زندگی و ایده ها محروم ساخته است و کاروانهای شهیدان شرا تقدیم می دارد؛ درود می فرستیم
.“تبدیل خوزستان به عربستان یکی از شرایط سه گانه صـــــدام برای پایان دادن به اعمال خصمــــانه علیه ایران عنوان شد.صدام در مصاحبه خود در تاریخ فروردین 59 این سه شرط را اعلام داشت
:الف- خروج بی قید و شرط ایران از جزایر تنب کوچک و تنب بزرگ و جزایر ابوموسی
ب- بازگرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از سال 1975
ج- به رسمیت شناختن عربی بودن خوزستان
انگیزه های عراق برای حمله به ایران
:اگر بخواهیم به یک جمع بندی فشرده در مورد انگیزه های رژیم عـــــراق برای حمله به ایـران دست یازیم باید گفت که یک انگیزه و محـــرک قوی برای این تجاوز همان مسئله ای که تحت عنوان خلع ســــلاح داخلی و بین المللی است می باشد. اهداف این انگیزه عمدتا به باجگیری منطقه ای و تصرف قسمتی از خاک ایران و نظائر آن محدود می گردد
.انگیزه و محرک دوم در حمله عراق به ایران؛ نقش انقلاب اسلامی و خطراتی که از این ناحیه متوجه حکومت عراق می شد؛ می باشد. این انگیزه و خطر انقــــلاب برای حکام بعث مبارزه سرنوشت سازی را سبب گشت. کافی است به عنوان دلیل به این جمله طه یاسین رمضان مرد قدرتمند شماره 2 عراق استناد کرد
.”
ما به این نکته تاکید می کنیم که جنــــــگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به طور کلی منهدم شود زیرا اختلافات اساسی بر سر چند صـــ-د کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست بنابراین جنگ ما با ایران بر خلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا می کنند یکجنگ مرزی نیست که بتوان آنرا به تعویق انداخت بلکه در حقیقت سرنوشت است
.“جنگ عراق علیه ایران نتیجه یک توطئه بین المللی و اتحاد طبیعی اهداف عراق با منافع غــــرب و ارتجـــــاع منطقه و از دیدگاهی دیگر حادثه ای طبیعی در روند یک انقلاب اسلامی و جهان شمول می باشد
.نگاهی به مواضع کشورهای قدرتمند بخصوص روسیه شوروی در قبال عراق در طول سالهای حکومت شـــاه مفید فایده ا ست
.مواضع دو ابرقدرت در رابطه با جنگ تحمیلی
:باید گفت جنگ تحمیلی در حالی آغاز شد که روسها ا ز یک سیاست خارجی پر تحـرک و فعــــال به دور بودند
.طرف نظر از انقلاب اسلامی؛ وقایع خاورمیانه در مجموع به کام آمریکا بود. نیروهای میـــانه رو متمایل به راست موفق شده بودند که نیروهای به اصطلاح چپ را تحت کنترل خود در آورند و یا حداقل آنها را از دست زدن به اعمالی که موجودیت جناح میانه رو و راست را بطور خطرناکی مورد تهدید قرار دهند؛ بــــاز دارند. روسها با تمامی امیدی که به جریان کودتا و سپس اشغال افغانستان بسته بودند؛ نتوانستند موفق گردند
.سیاست حقوق بشر آنها را در موضعی انفعالی قرار داده بود و بد تر از همه آنکه در داخل؛ بار دیــــگر به یک دوران سر در گمی برگشته بودند. در یک جمله؛ سیاست خارجی شوروی به یک خواب و رخوت نا به هنـــگام دچار شده بود.آمریکاییان با اینکه در فاصله ای کوتاه شاهد از دست رفتن رژیم میانه رو در کابل و سقوط نظام سلطنتی در ایــــران بودند؛ ابتکار عمل را در دست داشتند. بهتر است که در اینجا به علائق طرفهای ذینفع به هنگام شروع جنگ نظر اندازیم.صدام موقعیت را مناسب می یابد که با اتحاد طبیعی که با آمریکا و غرب یافته است به جمهـــــوری اســـلامی حمله ور گردد. البته در اهداف غائی این اتحاد؛ میان متحدین اتفاق نظر وجود ندارد. آمـــریکا بیشتر مایل است که با تنبیه ایــــــران و با روی کار آوردن یک ر ژیم دست کم میانه رو به غائله انقــلاب پایان دهد. اما صدام می خواست که با این جنگ به یکباره چند هدف را عملی سازد.تغییر مرزها بسود عراق؛ افزایش امکانات اقتصادی؛ نیل به قله رهبر بلامنازع عرب و منطقه؛ رویای شیرین صدام بود
.به این ترتیب عراق و امریکا در یک اتحاد طبیعی که با تماسهای دیپلماتیک چون سفر برژینسکی به عراق قبل از جنگ و یا اعترافات سعدون حمادی در مورد ارتباط چهارساله با آمریکا تقویت می شد؛ مشترکا آماده اجرای صحنه اول ایجاد تراژدی برای انقلاب اسلامی ایران شدند
.روسها از دو مسئله بیمناک بودند ؛ یکی سقوط رژیم حاکم بر ایران و جایگزینی آن بوسیله یک نظام آمریکایی و دوم آنکه خود را از میانجیگری و حفظ هر دو طرف قاصر می یافتند. روسها قبلا موفق نشده بودند که هر دو رژیم سومالی و اتیوپی را که داعیه چپ را داشتند در چنته خود نگهدارد و بیم از آن داشتند که این تجربه ناموفق تاریخی بار دیگر تکرار گردد. روسیه در وضعیت بسیار پیچیده و بغرنجی قرار گرفته ؛ از یکسو چندان به جایگاه خود در ایران که به بهای از دست رفتن عراق ارزش داشته باشد ؛ اعتقاد نداشتند و از سوی دیگر طرف حمایت جدی از عراق به مفهوم نادیده انگاشتن امیدواری برای جذب ایران بود. ناگزیر لااقل در اوایل ؛ سیاست بی طرفی ( یا بهتر است بگوییم کجدار و مریز ) و در انتظار آینده بودن را بهترین سنگر برای خود یافت
.با گذشت ایام روسها امیدهای خود را نقش بر آب دیدند.سیاستهای اخذ شده از سوی جمهوری اسلامی در داخل و خارج ؛ روسها را مطمئن ساخت که نه تنها قادر به پر کردن خلاء آمریکا در ایران نیستند که حتی در ایجاد یک رابطه دوستانه با مشکلاتی روبرو هستند. درست است که ایران از صورت پایگاهی برای آمریکا خارج شده است و این خروج مزایای بسیاری برای روسها در پی داشت ولی روسها با مرور زمان متوجه شدن که خطر به گونه ای دیگر همچنان پا بر خاست . کشور همچنان ضد کمونیستی و ضد روسی باقی ماند بدون آنکه به یک جناح غرب وابستگی داشته باشد
.آمریکا ایران را از دست داد ولی روسیه چیزی بدست نیاورد . نتیجه آنکه روسیه که از این طرف ” رانده “ شده بود هم خود را مصروف بر آن ساخت که از طرف دیگر ” مانده “ نگردد
.از اهواز تا بصره
:عملیات گسترده و همه جانبه عراق پس از تحرکات ایذائی بسیار که بر اساس اسناد منتشر شده از سوی وزارتخانه به 637 مورد می رسد در 31 شهریور 59 آغاز گردید
.در همان ساعات و روزهای اولیه حمله ؛ عراق به اکثر اهداف نظامی خود دست یافت . به گفته صدام ؛ عراق در جبهه های بطول 550 کیلومتر توانست به عمق 20 تا 110 کیلومتر به داخل ایران نفوذ کند و وسعتی معادل فلسطین اشغال شده را به تصرف خود در آورد. در این عملیات که به سبک عملیات غافلگیرانه اسرائیلی ها در جنگ ژوئن 67 ( شش روزه ) با بمباران تاسیسات نظامی و فرودگاههای کشور صورت گرفت 10 شهر و صدها روستا به اشغال قوای بعثی در آمد و رژیم بغداد تا پشت دروازههای اهواز به پیش راند.حمله عراق به ایران را نمی توان به تمامی یک غافلگیری دانست ؛ چرا که تجاوزات مکرر این رژیم به نقاط مرزی و حمله مقدماتی تشبثات عراق برای فراهم کردن زمینه حمله به ایران علائمی از بروز نزدیک حمله مذکور بود. همانگونه که در قبل دیدیم؛ در ایران در روزهای حمله تمامی نگاه ها و حساسیتها به داخل متوجه بود و تشتت داخلی به همراه بی تجربگی از ترفندهای استکبار جهانی؛ سبب شد؛ شکستی سنگینره آورد روزهای اولیه جنگ قرار گیرد
.بحث بر سر چگونگی مقابله و میزان نقشی که مردم می توانند در کنار ارتش به سبک کلاسیک داشته باشند؛ انعکاس از اختلافات داخلی بود که تا حد بسیار زیادی مانع یک مقابله جدی با عراق گردید. رئیس جمهور وقت که نقش فرماندهی و یا نیابت فرماندهی کل قوا را هم داشت با تکیه بر ارتش و با نادیده انگاشتن غرر آلود نیروهای مردمی متشکل در سپاه و بسیج که بزعم وی آلت دست مخالفان او بودند؛ مدعی بود باید دفاع به طریق اشکانیان؛ یعنی اجازه دادن به دشمن برای ورود و سپس تاختن همه جانبه نیروهای سواره نظام بر قوای خصم را تدارک دید
.حملات متقابل کلاسیک ایران در چند ماهه اول جنگ تنها بیهودگی این قبیل عملیات تدافعی را مشخص ساخت
.اولین تجربه همکاری نیروهای مردمی با ارتش توانست سوسنگرد را از تصرف دشمن محفوظ دارد و ارتش عراق را از پای دیوارهای شهر به عقب راند؛ پس از سقوط بنی صدر و حوادث و توطئه های بعد از آن فضای کشور و از جمله جبهه ها حالتی دو گانه و کاملا ناقض یافت. ا زیک سو وعده های سقوط نظام و از دیگر سو یک تهییج و بسیج بی سابقه عمومی برای نجات و وارد ساختن ضربه متقابل به جبهه متحد دشمنان انقلاب قابل مشاهده بود
.تنها یک ماه پس از انفجار دفتر نخست وزیری؛ پیروزی بزرگ شکستن محاصره آبادا ن با ترکیبی از سپاه و ارتش بدست آمد. از مهر ماه 60 تا خرداد 61 که خرمشهر مهمترین شهر متصرفی عراق؛ آزاد شد؛ جهان تجربه های جدید از توان یک انقلاب بی نظیر منشاء گرفته از ایمان و اعتقاد مردم را ثبت کرد. در چهار عملیات مهم؛ ارتش اسلام موفق شد که اکثر خاک خود را از چنگال دشمن آزاد سازد.و قریب پنجاه هزار تن از قوای بغداد را هم به اسارت خود درآورد.در خرداد 61 یعنی پس از گذشت 21 ماه از جنگ این جمهوری اسلامی بود که خود را آماده حمله به داخل خاک عراق برای تحقق شروط خود مبنی بر پایان دادن به جنگ می ساخت
.
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]