سفارش تبلیغ
صبا ویژن







چهاردهم خرداد سال هشتادونه روزی پر راز و رمز نبود،روزی بود که همه دوستداران نظام و حضرت امام،به سادگی و بدون آلایش همه گفتنی های خود را با زبانی بسیار ساده و همه فهم بیان کردند.

آنانی که باید این پیام را دریافت می کردند نیز پیام را گرفتند،هر چند به زبان نیاوردند و اقرار نکردند،لیکن پیام را دریافت کردند،حتی قبول داریم که به مفهوم پیام عمل نکردند لیکن یقین داریم که پیام را گرفتند و البته تا حدی نیز خود را جمع و جور کردند.

پیام مردم به سران فتنه نبود که مردم در نه دی و بیست و دو بهمن تکلیف آن جماعت را روشن کردند، بلکه اینبار پیام مستقیم مردم به کسانی بود که با پسوند نام امام خود را در جایگاهی دیگر می دیدند و تملق عده ای خاص باعث شده بود که این جماعت خود را در پرده ای آهنین فرض کنند که البته در حرم حضرت امام همه دیدیم و دیدند که تار عنکبوتی که به دور خویش تنیده بودند با فریاد مردم پاره شد و رفتند که رفتند.

 

به خاطر داریم ،پس از چند روز که عده ای تصمیم داشتند از این آب گل الود طعمه ای شکار کنند، مقام معظم رهبری همچون همیشه به عنوان دیده بانی زبر دست نقشه دشمن را خواندند و با جمعی که به دیدارشان رفته بودند،نقشه دشمن را برملا کردند و خواستار آرامش بیشتر در کشور شدند. 

نتیجه این شد که بسیاری از وبلاگ نویسان عاشق رهبر از جمله خودم نوشتن را بر خلاف نظر رهبر دانستم و از آن روز تا امروز هیچ مطلبی ننوشتم.

در این میان اما فردی از تبار عمار هیچگاه چنین استنباطی از فرمایشات رهبری نکرد و همچنان مشغول نوشتن بود.

ناگفته نماند که هر شب حدود ساعت دو بامداد من یکی از مشتری های پر و پا قرص قطعه بیست و شش هستم و با ولع، مطالب حسین قدیانی را میخوانم و دلم خنک می شود اما همچنان به خودم اجازه نمی دادم که بنویسم.

می خواندم درد دلهای حسین قدیانی را از دست خودیها،از کسانی که ناطق بودند واینک ساکت شدند،اما غافل بودم از خودم که ای بابا ما هم از جمله همین قماش شدیم و امروز ساکتیم.

می خواندم درد دلهایش را که از او خرده گرفته بودند که مغرور شده است و خیلی خودش را تحویل می گیرد و البته پاسخهای به حق حسین قدیانی را نیز می خواندم که آتشین جوابشان را می داد و می دهد و البته خواهد داد.

حسین قدیانی مغرور نشده است لیکن می خواهند صدایش را خفه کنند و این بار از اسم غرور استفاده می کنند،اینان یاران معاویه هستند و از نسل عمروعاص،قرآنی دیگر برنیزه دارند و اسمش را گذاشته اند غرور.

این جماعت این بار فتنه ای دیگر را دنبال می کنند و آن فتنه سکوت است،میخواهند یاران علی را ساکت کنند و بعد از آن تدبیری شیطانی دارند.

چرا حسین قدیانی به خود نبالد که در روزگار سکوت بسیاری از کسانی که منافعشان در خطر است و یا سخنان حضرت آقا را بد تعبیر کرده اند ساکت نماند و عمار گونه فریاد کشید.

برای توجیه سکوت بسیار دلیل می آوردند و لیکن  او با اراده راه خود را ادامه داد و جور دیگران را هم کشید،اگر هر دو روزی یک مطلب می نوشت امروز هر روز دو مطلب می نویسد تا کاهلی امثال ما را جبران کند.

برخی به او خرده می گیرند که چرا از الفاظ بد استفاده می کند،آیا براستی چه جمله ای زیبنده سران فتنه است که باید از آن استفاده کرد؟

آیا کسانی که هنوز طرفداری از جنبش مثلا سبز می کنند را با چه الفاظی باید صدا زد که شایسته آنها باشد؟

طرفداران دیروز موسوی و خاتمی و .... با طرفداران امروز آنها متفاوتند،این را من نمی گویم این را عقل می گوید که دو حالت بیشتر ندارند که یا مخالف با نظامند و یا احمق هستند.

تا چند ماه گذشته می توانستیم که بگوئیم که فریب خورده بودند و یا هزار و یک علت دیگر بتراشیم،اما امروز این توجیهات دیگر نه خودمان را قانع می کند و نه مخاطبانمان را، در این رهگذر حسین قدیانی لپ کلام را با روان ترین ادبیات بیان می کند،حال بگذار آنهائی که میخواهند برنجند و ناراحت شوند،بشوند.

اصلا بگذار که بترکند از این عصبانیت،چون یا خائنند و یا احمق،هر کدام از این جماعت که بترکند یک خائن یا یک احمق کم شده است، اتفاق دیگری نمی افتد.

این جماعت نه مصداق جذب حداکثری هستند و نه بود و نبودشان مهم است.

به برادر عزیزم حسین آقای قدیانی درود می فرستم و میگویم که با نوشته هایت بسیاری از کسانی که یک لحظه غفلت کردند و خوابشان برد (امثال خودم) تو بیدارشان کردی و بیدارشان خواهی کرد،دیگرانی که خود را به خواب زده اند بگذار که بیدار نشوند و البته به خودت ببال و افتخار کن و ما هم به تو و به قلمت افتخار می کنیم.

هر چه بیشتر طعنه و کنایه شنیدی بدان که بیشتر قلمت مؤثر بوده  و البته اگر کم بگذاری در این راه ما تو را نمیبخشیم.



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی