سفارش تبلیغ
صبا ویژن







 چندی است که عده ای از داخل و خارج در صدد القاء این قضیه هستند که امریکا و اسرائیل قصد دارند به کشور عزیزمان حمله نظامی انجام دهند . البته عده ای این حمله را گسترده و اکثرا این حمله را نابود ساختن و بمباران تاسیسات هسته ای ایران ارزیابی میکنند. اما از قدیم گفته اند سنگ بزرگ علامت نزدن است و بعید بنظر میرسد که امریکا و اسرائیل این ریسک بزرگ را انجام دهند و اونم به دلایلی :


1. آمریکا و حکومت بوش در شرایطی هستند که برای ورود به یک جنگ جدید که سقف و عمق و فاصله زمانی آن نامشخص است آمادگی ندارند و این ریسک بزرگ در آستانه رقابت های انتخاباتی آمریکا و در آستانه جدی تر شدن نوعی جنگ سرد با روسیه و در زمانی که نگرانی های آمریکا از رشد فزاینده چین در عرصه های اقتصادی و نظامی بیشتر شده و نهایتا پس از یک دوره ناموفق در عراق و افغانستان، امری محاسبه شده و معقول نیست.

2. اسرائیل پس از شکست در جنگ با حزب ا... و فرو ریختن اقتدار و هیبت و توان بازدارندگی اش، به دنبال بازسازی آن است تا امکان ادامه حیات سیاسی در منطقه را داشته و بتواند بر اشغال مناطق فلسطینی پا بر جا بماند. به همین دلیل تلاش های فشرده ای در اسرائیل و با کمک کشورهای اروپایی و به ویژه آمریکا در باز گرداندن هیبت نظامی اسرائیل جریان دارد. با این حال اسرائیل احساس می کند که در چند جبهه امکان درگیری ندارد. در جبهه داخلی با فلسطینی ها (حتی گفته می شود انتفاضه سوم در اراضی 1948 خواهد بود) و در جبهه شمال با حزب ا... و در جبهه شمال شرق و سوریه و در جبهه جنوب با مصر دل مشغولی دارد. این نگرانی به حدی رسیده که در پاسخ عملیات فلسطینی ها در پایگاه نظامی اسرائیلی (علی رغم میل باطنی نظامیان) به واسطه شرایط غیرعادی در محور شمالی، اجرای عملیات گسترده نظامی در غزه به تعویق می افتد.

نکته مهم این است که پس از سال ها شرایط انفعالی در کشورهای عربی، اسرائیل برای اولین بار نسبت به اجرای مانور نظامی سوریه و یا مصر در منطقه کانال سوئز به شدت نگران است. چرا که این مانورها نیز برای اولین بار پس از پیروزی حزب الله در جنگ سال قبل انجام می شود. این فضای امنیتی موجب می شود که اسرائیل در کی «بحران فرسایش هویت و موجودیت» قرار گیرد و بر خلاف گذشته که همواره قدرت نمایی نظامی «ابزار اعتماد و انسجام ملی» برای صهیونیست ها بوده، امروز این ابزار با ناکارآمدی روبروست.

لذا غرب و آمریکا نمی توانند خط مقدم خود در خاورمیانه را به حال خود رها کرده و برای حفظ آن تلاش نکنند.این به این معناست که برای جلوگیری از نابودی اش تلاش می کنند و اروپا خود را با انگیزه و توانی بسیار محدود در مقایسه با آمریکا در حمایت عملی از اسرائیل می یابد.

3. جنگ عراق (2003) در ادبیات دانشگاه های نظامی جهانی به جنگی با متدهای جدید و نوین اطلاق می شود که تلاش می کند «پیروزی بدون گلوله» را تضمین کند.

این الگوی جنگ در بخش مهمی از طرح خود بر عملیات هولناک روانی و تبلیغاتی استوار است که حریف و دشمن را با «سلب اراده» رو به رو می کند و با داشتن امکانات تسلیم می شود.

در حالی که اسرائیل وآمریکا در شرایط دشواری قرار دارند که پاسخگویی به مسائل محدودتر برای آنها امکان پذیر نیست، رواج یک فضای کوبنده عملیات روانی و جنگی برای کسب و تامین اهداف در سطوح پائین تر است.

4. بر خلاف گذشته که شرایط پرونده هسته ای ایران شاخص های منفی تری داشت و یا انسجام بیشتری در اعضای شورای امنیت به چشم می خورد، در شرایط فعلی و پس از گزارش اخیر آژانس و همگرا نبودن اعضای شورای امنیت سازمان ملل و کم انگیزه بودن برخی کشورهای اروپایی، می تواند دلیل خوبی برای هیجان انگیز کردن اوضاع منطقه و کشاندن کشورهای غربی و عربی به میدان نگرانی ها و مصوب نمودن قطعنامه سوم علیه ایران باشد، که دستاوردهای زیر را به دنبال دارد:

الف) با ارعاب در کشورهای عربی، خط و جبهه معتدل وابسته به آمریکا از هم نمی پاشد و امکان چپاول پول و سرمایه این کشورها در قالب ادامه فروش تسلیحات فراهم می شود.

ب) روس ها که با جنجالی شدن اوضاع امکان فروش تسلیحات و با هیجانی تر شدن مسئله قطعنامه سوم، امکان کسب دیگر امتیازات را دارند، از این فضا استقبال می کنند.

ج) جریان های ریز و درشت منطقه ای در فضای روانی ایجاد شده، استوارتر می ماند و بازتاب ناکامی بوش در عراق و افغانستان آنها را از طرح آمریکایی جدا نمی کند.

د) آمریکا اگر قطعنامه سوم علیه را ایران را تصویب نکنند در فضای انسجام روانی منطقه، امکان ایجاد شکاف منطقه ای و ادامه آن و اجرای طرح هایی مانند تقسیم طائفه ای و مذهبی را نخواهد یافت.


  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی