تنها عشقى که از طرف زن در شاهنامه ابراز مى شود و منجر به ازدواج نمى شود؛ عشق ممنوع «سودابه» است. عشق گناه آلود او فاجعه «جنگ ایران و توران» را به بار مى آورد. البته سودابه ایرانى نیست.
زنان عفیف شاهنامه وفادار به پیوند زناشویى و همسران خود هستند. در شاهنامه فقط یک زن پیمان شکن وجود دارد. او سودابه «دخت شاه هاماوران» و «همسر کیکاووس» است.
سودابه سرانجام عقوبت خیانت به همسر را مى بیند. در شاهنامه پهلوانى به جز سودابه هیچ زنى غوغاگر نیست. زنان عفیف یاوه نمى گویند و آنان کردار فرومایه ندارند.
«گردیه» خواهر «بهرام چوبین» هنگامى که دل نگران بروز جنگ میان بهرام و خسرو پرویز و چشم به راه برادر است. حجاب برتر ایرانى یعنى چادر را هم چون تاجى زیبا و آراسته براى خود برگزیده است.
چو خواهرش بشنید کامد ز راه
برادرش پر درد زان رزمگاه
بینداخت آن نامدار افسرش
بیاورد فرمانبرى چادرش
بیامد بنزد برادر دمان
دلش خسته از درد و تیره روان
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]