سفارش تبلیغ
صبا ویژن







هوالمحبوب

در خبرها به نقل از دبیر کارگروه اقتصادی آقای فرزین در خصوص تک نرخی شدن قیمت بنزین مطالبی گفته شده است بنده به عنوان یک شهروند این کشور بشدت با این افزایش قیمت مخالفم چرا که دولت همانند دولتهای سازندگی و اصلاحات نگاه اقتصادیش بیشتر به نفع خودش می باشد تا مردم! امروز همین طرح یارانه ها باعث خیلی از مشکلات برای مردم شده است کوچکترین مشکل همین طرح پرداخت یارانه نقدی به هر فرد در خانواده ها ایجاد درگیری و رشد اختلافات خانوادگی می باشد کاش در همین مورد تحقیق می شد،  تا اینکه  امروز بعد از مذتها ارائه نظرات کارشناسان دولتی در رسانه ها برای زمینه سازی افزایش قیمت بنزین که ما سالهاست به آن دچار هستیم دبیر کارگروه از این مقوله صحبت می کند انگار اینها اصلا کاری به وضعیت اقتصادی مردم ندارند و بنده در سایت بولتن نیوز در قالب نظری این مطلب را نوشتم و البته آنها مردانگی کردند و نظر بنده را تایید کردند و همین جا این نظر را به عنوان یک پست با عنوان افزایش قیمت بنزین بی عدالتی است می آورم .

نظر بنده درسایت بولتن نیوز در خبر بنزین 1000 تومانی درجایگاه‌ها

آقایان طرح تحول اقتصادی این چه استدلال ظالمانه ای است که بیش از بیست سال است از زبان کارشناسان دولتی بیرون می اید؟! یعنی چی که ما باید قیمت بنزین را به سقف قیمت بنزین کشورهای خلیج برسانیم!! به خدا شما در حال ظلم کردن به مردم هستید همین الان با همین قیمت بنزین بسیاری به خاک سیاه نشسته اند قیمت نان را رسما زمانی که می خواستید هدفمندی یارانه ها را اعلام کنید گفتید بیشتر از قیمت آزادپزها نمی شود اما نان آزاد پز بربری 200 تومانی امروز 500 تومان عرضه می شود لواش آزاد پز 50 تومانی 125 تومان عرضه می شود واقعا خودتان را مسخره کرده اید یا شعور اجتماعی مردم را !!!!1

در زمان دولت اصلاحات همین آقای توکلی و بعضی از همین مسئولین فعلی برای مقابله با خاتمی که بواقع ظلم بزرگی در حق ملت کرد می گفتند قیمت بنزین بسیار بالاست و اعلام می کردند قیمت تمام شده بنزین خیلی پایین تر از این حرفاست و مخالف برنامه 5 ساله دولت در افزایش بیست درصدی قیمت بنزین بودند و یکی از دلایل مردم در مخالفت با دولت سازندگی و اصلاحات همین مورد بود اما مگر شما الان کدام شاخ غول را شکسته اید و چه افزایش حقوق چشمگیری برای مردم داشته اید که قیمت بنزین را به این قیمت نجومی می خواهید برسانید یعنی با این قیمت فقرا باید بروند بمیرند با این خیابانهای تهران با آن ترافیک دیوانه کننده اش که از عدم توانایی مدیریتی شهرداری و راهنمایی و رانندگی نشات می گیرد

ظاهرا فقط فقرا و کارمندان و محرومین باید ماشینهایشان را پارک کنند و استفاده نکنند و بازهم این مرفهین بی دردی که اصلا برایشان فرق نمی کند بنزین ده هزار تومان هم بشود خودروهای خود را با خون مردم را در کیسه کردن را بیرون می آورند .

امروز عوارض خودرو را بیش از ده برابر کرده اید عوارض مسکن دهها برابر کرده اید واقعا چه می کنید این یعنی عدالت اجتماعی این یعنی رشد رفاه مردم !

آقایان و خانمهای کارشناس که بواقع دور از واقعیت مردم نظر کارشناسی به نفع فقط جیب دولت می هی دست بردارید از این نظرات کارشناسی مردم آزار !! بگذارید کمی مردم نفس بکشند

به خدا شما نمی فهمید من در هر محکمه ای حاضرم حاضر شوم و بگویم شما بقدر ذره ای به فکر امنیت و رفاه این مردم نیستید با اینکارتان نشان دادید هیچ فرقی از لحاظ اقتصادی با دولت زمان سازندگی که با طرح خودگردانی خون مردم را در شیشه کرده بود ندارید

سوال قاطبه مردم از دولتمردان:

این سوال در میان مردم و در ذهن عامه مردم از زمان دولت سازندگی نقل هر محفلی است آقایانی که مرتب  وضعیت قیمتهای داخل کشور را با ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس مقایسه می کنید آیا شما سطح رفاه و درآمد مردم را بقدر همین کشورهای حاشیه بالا آورده اید که آنها را به رخ مردم می کشید !



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]

    هوالمحبوب

    یکی از افتخارات من در دورانی که به عنوان سربازی در انقلاب در سپاه خدمت می کردم آشنایی با مردانی بود که دیدنشان برایم همواره افتخار بود و امروز دیدنشان در بهشت زهرا(س) طراوت و پاکی آن روزهای قدیم را به خاطرم می آورد .

    هرگز یادم نمی رود  اواخر سال 65 بود که در طرح و عملیات سپاه خدمت می کردم و بنابر مسئولیتی که داشتم با اکثریت مسئولین معاونت ارتباط داشتم شاید بعد از سالهایی که در کردستان در کنار حاج احمد و عباس کریمی و دوستان دیگرم همچون رضا چراغی و رضا دستواره و دیگران خدمت می کردم و همواره آن روزها را دوران درخشان زندگیم می دیدم در برهه ای دیگر خدمت کردن در کنار مردانی از جنس حاج احمد بود که هرگز از خاطرم نرفته است و از آن زمان هرگز سیمای زیبای شهید شفیع زاده با آن لهجه زیبای آذریش از یادم نمی رود شهید آزادی شهید جنگروی و بسیاری از عزیزانی که هر وقت بعد از عملیاتهای مختلف به تهران می آمدند من افتخار دیدارشان را داشتم و در این میان بودن در کنار  شهید سرلشگر پاسدار و یا بقول آن روزهای قدیم حسن مقدم افتخاری دیگر بود همان روزها بود که با دکتر حسن عباسی را که هنوز جوانی 18 ، 19 ساله بود و از نیروهای حسن مقدم بود آشنا شدم اما خود حسن مقدم از همان زمان یک اسطوره بود دیدنش برایم از همان زمان افتخار بود باور کنید هر وقت تهران می آمد یک پارچه شور و نشاط انقلابی گری را برایمان به ارمغان می آورد آن زمان حسن مقدم فرماندهی گروه هفتم حدید که در واقع یگان موشکی سپاه بود را برعهده داشت .

    حسن مقدم بچه جنوب تهران بود که بعدها فهمیدم بچه محله عباسی تهران است شاید از آن زمان که تقریبا در یک معاونت با ایشان همکار بودم بیش از 25 سال می گذرد اما هرگز چهره و نگاه نافذ او را فراموش نکردم هر وقت دوستان قدیم را که در معاونت همکار بودیم می دیدم جویای حالش می شدم اما انگار هنوز مثل آن روزها مثل برق می آید و مثل برق می رود برایم یادکردنش مثل یاد کردن نبرد مقدسی بود که او فرمانده اش بود .

    وقتی انفجار در پادگانی از سپاه بوقع پیوست خواهر عزیزم خانم موسوی با من تماس گرفت من تا زمانی که ایشان موضوع انفجار را گفت از موضوع انفجار خبر نداشتم اولش شوکه شده بودم ایشان از من اطلاعاتی می خواست و من سریع با دوستانم تماس گرفتم و خبر انفجار تایید شد نگرانی عجیبی همه وجودم را فرا گرفته بود اما چه می توانستم بکنم فردای انفجار صبح برای دیدن یکی از دوستان به وزارت دفاع رفتم در آنجا اطلاعاتی را که در خصوص انفجار و فضاسازیهایی که شبکه های معاند نظام در این خصوص پخش می کردند را با دوستان از جمله یکی از سرداران بزرگواری که زمانی در کردستان در خدمتش بودم عرض می کردم ناگهان اس ام اسی برای سردار رسید سردار با تاثری بسیار رو به من کرد و گفت خبر دادند حسن مقدم توی انفجار شهید شده است شوکه شده بودم گفتم حسن مقدم موشکی و ایشان تایید کرد خدا خدا می کردم خبر درست نباشد تا اینکه شب دوستان گفتند خبر تایید شده است

    سالهای زیادیست که راه رفتن در بهشت زهرا در میان قبور شهدا و سر زدن به مزار دوستان عزیزم همچون رضا چراغی و عباس کریمی و رضا دستواره محمد متوسلیان و صادق سرابی نوبخت و داودعجب گل و غلامرضا مهدی سلطانی و و....... برایم یک عبادت شده است هروقت سختیها و دردهای روزگار امانم را می برد تنها جایی که تسکینم می دهد فرار از شهر و پناه بردن به دوستانی است که از آن زمانها زنده ترند قطعه 24 اولین جایی است که به دیدار شهدا می روم و این روزها در این قطعه که قطعه ای از بهشت خداست ولوله ای برپاست .

    جمعه رفتم بهشت زهرا تنها بودم ماشینم را که پارک کردم روبروی قطعه 24 و پیاده شدم بغضم ترکید انگار هاله های نور از قطعه 24 خورشید را خجل کرده بود پرچمهای سرمزارها موج داشتند نگاه شهیدان انگار پر از تبسم بود انگار یک مهمانی بزرگ اینجا برقرار است پیش خودم گفتم امروز مرا چه می شود چرا این قطعه اینجوریست چرا شهیدان اینقدر شادند چرا اشگ امانم را بریده این چه حالیست به سمت مزار شهید محمد بروجردی و عباس کریمی و رضا چراغی حرکت کردم مردانی از جنس عشق وقتی رسیدم نگاهم ناخوداگاه به پشت قبر شهید بروجردی در سمت راست افتاد قبری تازه مزاری با عکس کسی که همیشه عاشق دیدنش بودم به وجودش افتخار می کردم شاید او هرگز مرا به یاد هم نمی آورد اما او همیشه در ذهن من بود او برایم یادآور مردانی از جنس حاج احمد بود  پاهایم سست شده بود .

    بی خود نبود شهدا اینقدر شاد بودند بی خود نبود که  ناصر کاطی می خندید اینجا جشن است ....و ما مانده ودر جا زده و اسیر در عوالمی که پایمان را سخت به زمین میخکوب کرده ، نشئه سروری که در قطعه 24 بود مرا مست کرده بود خوشا به سعادتش حسن مقدم آسمانی شد حیف بود حسن در بستر و مرگ طبیعی بمیرد هر چند شهادتش ضربه ای سنگین به سپاه زد اما رفتنش نشان داد شهادت ثمره استقامت در راه خداست و وعده خدا برای مردان الهی که شهادت ارمغات خداست.

    یاد و خاطره و راهش همواره زنده باد



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]

    "ما باید به نظام برگردیم و به طور جدی وارد انتخابات بشویم، ما باید وارد میدان شویم، ما نباید توقعات مان زیاد باشد در مجلس باید به حداقل ها کفایت کنیم، انتظار هم نداشته باشیم امثال آقایان «تاج زاده» و «بهزاد نبوی» را مردم قبول کنند، مردم از اینها هم عبور کردند، مهم مهره ها نیستند. مهم ساماندهی حرکات بعدی است"


    در مورد بازگشت اصلاح طلبان به عرصه سیاست و به خصوص در آستانه انتخابات مجلس نهم، دیدگاه های مختلفی از سوی محافل سیاسی و سیاست ورزان مطرح شده است اما جملاتی که از سوی سران اصلاحات مطرح می شود نشان می دهد که آنها به هر قیمتی حتی عدول از برخی گفته های قبلی و از دست دادن پایگاه های اجتماعی خود در بین برخی گروه های اجتماعی، خواستار آن هستند که حداقل یک اقلیت کوچک سیاسی در مجلس داشته باشند و تریبون ها و کرسی های خود را حدالامکان حفظ کنند.

    این جملات، از سوی برخی از سران اصلاح طلب و از جمله محمد خاتمی به شکل های مختلف مطرح شده به خوبی نشان می دهد که آنها تا چه حد شور بازگشت به سیاست و ارکان نظام را دارند! اما باید سوال کرد که آیا نیروهای اصولگرا و ارزشی جامعه که دل خونی از حوادث بعد از انتخابات 88 دارند، موافق این بازگشت اصلاح طلبان به عرصه سیاست هستند؟

    آیا هزینه ها و خسارت شدید این گروه که نظام را نشانه گرفته بود باید فراموش شود؟ آیا منافع و خسارت های ورود مجدد این گروه برای نظام و جناح اصولگرای ارزشی بررسی و برآورد شده است؟ آیا در مقابل خلا حاصل از عملکرد جریان انحرافی باید اجازه داد که اصلاح طلبان نیز  در کنار جریان انحرافی، در انتخابات حاضر شوند؟

    امروز حرکت این دو جریان با چه هدف و مضمونی پیگیری می شود و آیا نیروهای اصولگرا خود را برای خنثی سازی اقدامات آنها آماده ساخته است؟


    در هر صورت، با نزدیکی به انتخابات مجلس نهم، جریان اصلاح طلب که پس از  حوادث سال 88 با رویگردانی شدید مردم روبه رو شده و بالاجبار به حرکت خاموش و اقدامات زیرزمینی رو آورده بود، به تدریج خود را نمایان کرده و با سوءاستفاده از قضایای جریان انحرافی و بهانه شرکت در انتخابات در حال ظهور و بروز مجدد است و بر این راه هم اصرار و پیگیری زیادی داردکه لازم است نیروهای اصیل اصولگرا به این موضوع با دقت بسیار زیادی توجه داشته باشند

    در همین راستا، غفوری فرد، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس می گوید: خاتمی اصرار زیادی دارد که وارد فعالیت انتخاباتی شود و مذاکراتی را در این راستا انجام داده است.» جدیت این جریان برای ورود به انتخابات تا جایی است که از قول «عبدالله نوری» نقل شده که گفته است: «باید به قدرت برگردیم حتی اگر مجبور باشیم جایی عذرخواهی بکنیم ولو اگر برخی از پایگاه هایمان را از دست بدهیم.»

    همچنین خاتمی در نشستی محفلی می گوید: «ما باید به نظام برگردیم و به طور جدی وارد انتخابات بشویم، ما باید وارد میدان شویم، ما نباید توقعات مان زیاد باشد در مجلس باید به حداقل ها کفایت کنیم، انتظار هم نداشته باشیم امثال آقایان «تاجزاده» و «بهزاد نبوی» را مردم قبول کنند، مردم از اینها هم عبور کردند، مهم مهره ها نیستند. مهم ساماندهی حرکات بعدی است» اما مهم ترین و جدیدترین نوع از این گفتار را می توان در گفته های اخیر خاتمی دید که نشان از عزم جدی این جریان برای ورود به انتخابات دارد و نشان از این دارد که ورود به انتخابات و به تبع آن، ورود به نظام برای این جریان، موضوع مرگ و زندگی است.

    یکی از سایت ها اخیراً نوشت: «شنیده ایم محمدخاتمی در جلسه ای با حضور تعدادی از اعضای مجمع روحانیون اعلام کرده، بنده سفت و سخت طرفدار بازگشت به نظام و حضور در انتخابات مجلس هستم، بنده بر خلاف برخی آقایان معتقدم در انتخابات سال 88 تقلبی صورت نگرفته است.» از مجموع این گفتار و رفتار این جریان می توان نکات حائز اهمیت ذیل را استخراج کرد که در جای خود بسیار قابل تأمل و توجه است.


    جدیت جریان فتنه برای بازگشت به نظام

    تمامی سخنان اخیر مجموعه اصلاح طلبان ریشه در یک موضوع مهم دارد و آن اینکه، این جریان در ورود به صحنه انتخابات بسیار جدی و مصمم است و در این راه حاضر به عذرخواهی از نظام و حتی محکوم کردن موسوی و کروبی به عنوان مسببان فتنه 88 نیز می باشد.                                                    

    بسنده کردن به حداقل ها

    برای جریان اصلاحات، امروز موافقت مجموعه نظام با ورود آنان به انتخابات جهت کسب مشروعیت و به دست آوردن اقلیتی کوچک در مجلس، یک اصل مهم و حیاتی است، همانگونه که خاتمی نیز می گوید: «در مجلس باید به حداقل ها کفایت کنیم... مهم الان برگشتن به قدرت است.» لذا از هر مهره سفید یا خنثی برای ورود به مجلس استفاده خواهند کرد..

    تذکر و هشدار جدی به مجموعه نظام

     باید دانست عذرخواهی ها، برائت ها، محکوم کردن های امروز جریان اصلاحات و تظاهر به برگشت از عقاید و دیدگاه های گذشته توسط سران این جریان، بازی فریبکارانه ای است که ایشان راه انداخته اند تا با مظلوم نمایی ها و مبرا کردن خود از فتنه 88 بتوانند مجدداً سوار کشتی نظام شوند و گرنه، حرکت امروز ایشان صرفاً یک حرکت تاکتیکی برای بازگشت به قدرت است و سران آنها هیچ گاه از اصول انحرافی خود بازنگشته اند. نظام باید با حفظ هوشیاری، از ورود مجدد این فرصت طلبان به داخل نظام جلوگیری کند، چرا که هزینه جلوگیری از ورود آنان به نظام، قطعاً بسیار کمتر از هزینه ورود مجدد آنان به عرصه سیاست و تبعات بعدی آن خواهد بود! امروز شرایط اصلاح طلبان، شرایطی بغرنج و شکننده است که خود ایشان، بیش از دیگران بر آن واقفند و دست و پا زدن های امروز آنان، فقط برای نجات این وضعیت بحرانی است.

    منبع:بولتن نیوز



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]

    هوالمحبوب

    پاس می داریم سی امین سالگرد شهادت داوود عجب گل و امیر استاد ابراهیم سربازان گمنام امام زمان (ع) را روحشان شاد.

    با سلام

    روز گذشته سی امین سالگرد شهادت دو تن از بهترین نیروهای اطلاعاتی سپاه در دهه 60 و از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در مبارزه با سازمان منافقین در یک عملیات دستگیری در زنجان در درگیری ضمن کشتن منافق معروفی خود نیز به شهادت رسیدند بود . این دو تن که هر دو از مبارزین و انقلابیون دوران ستم شاهی بودند و در یکی از هفت گروه تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قبل از انحراف عضو بودند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای حفاظت از انقلاب اسلامی در ارگانهای انقلابی از جمله دادستانی انقلاب و سپس اطلاعات سپاه مشغول بکار شدند ورزیدگی و تبحر این دو شهید در بین همه نیروهای اطلاعاتی آن زمان زبانزد بود یکی از علل شناسایی و نابودی گروه تروریست فرقان و شناسایی خانه های تیمی منافقین و …. همین دو شهید بودند .

    شهید امیر استاد ابراهیم و شهید داوود عجب گل دو شهیدی هستند که امروز مزارشان زیارتگاه اهل یقین است و در قطعه 24 در جوار شهدای بزرگی همچون شهید بروجردی که همچون این دو عزیز از مبارزین انقلابی و از هم گروهی های این شهدا بود قرار دارد و 25 مرداد ماه نود  سی امین سالگرد شهادتشان را در راه حفظ آرمانهای انقلاب اسلامی و مبارزه با تروریستهای منافق و فرقان گرامی می داریم و امیدواریم خانواده ها و دوستان  هر دوی این شهیدان هرگز یاد و خاطره و آرمانهای این شهیدان را که همانا حفظ انقلاب و حفاظت از ستون و خیمه انقلاب بود را از باد نبرده و همواره پاسدار آرمانها و اعتقادات  این شهیدان بزرگوار باشند .

    هرگز خوبیها و شجاعتها و ایمانشان از یادمان نمی رود

    برای شادی روح بزرگشان فاتحه و صلوات



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]

    هوالمحبوب

    سیستم قضایی ما دچار یک مشکل اساسی در بخشهایی از آن است ، آنهم در عدم حمایت از مظلوم و در حمایت از ظالم و متاسفانه این بلا در مجموعه مدیریتی قوه قضاییه نیست که بشود با تغییر مدیریت اصلاحش کرد بلکه این مشکل در بدنه آن وجود دارد دقیقا جایی که با مردم سروکار دارد و اتفاقا ریشه دار هم هست و بخاطر خودسانسوری و ترس از فیلتر شدن توسط کمیته فیلترینگ نیروهای ارزشی و حتی وبلاگ نویسان عادی هم بدان نمی پردازند  و فقط ضدانقلابیونی که سایتها و وبلاگهایشان فیلتر است و در داخل ایران نیستند آنهم نه برای اصلاح و فقط برای زدن جمهوری اسلامی به گوشه هایی از آن ، آنهم با یک کلاغ چهل کلاغ کردن برای نفع جناحیشان می نویسندو اینهم ظلمی دیگر در حق مردم است.

    و بازهم متاسفانه حفاظت اطلاعات قوه قضاییه که می بایست با تعامل با مردم در صدد شناسایی و اقدام بر علیه متخلفین قوه برآید ، ارتباط ملموسی با مردم ندارد و در اوج و در کاخ راهی به دردهای مردم ندارد نمی خواهم بگویم در حفاظت اطلاعات قوه آدمهای خوبی قرار ندارند نه می خواهم بگویم روش ارتباط با مردم را بلد نیستند و یا بنحوی و یا در جایی نشسته اند که امکان شنیدن و یا ارتباط با مردم را از دست داده اند یعنی کمتر می توانند نظارت و کنترل قوی بر مجموعه قوه داشته باشند تا شکایات مردمی را بشنوند این مطالبی که می گویم اصلا چیز غریبی نیست و یا طوری نیست که نشود دید بسیار راحت حتی راحت تر از آنی که بشود فکرش را کرد می شود در راهروهای دادسراها و یا در اطاق بعضی از بازپرسها و یا دفترداران دید فقط باید خواست تا دید یعنی واقعا خواست اگر بخواهند می توانند درد مجرمی را بشنوند می توانند درد پدر و مادری را که فرزندشان اسیر توطئه شده و ماههاست در زندان است و هیچ پناهی جز خدا را ندارند بشنوند، می شود درد مردی را شنید که حکم دادگاه تجدیدنظرش ماههاست باتاخیر هنوز ابلاغ نشده و ماههاست محروم از حقوق و مزایا در فقر و فشار روحی دست و پنجه نرم می کند می شود کم کاری ، اهمال ، زدو بند ، رشوه گیری ، تعامل با ظالم ، برخورد تند و خشن ، بی حرمتی به مراجعه کننده و...... را دید اما باید خواست و بازهم خواست و بازهم خواست تا خدا چه خواهد .

    خدایا راضیم به رضایت

    بیانات مقام عظمای ولایت در دیدار جمعی از قضات و اعضای دستگاه قضایی 23/10/71

    در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، باید برای ضعفا یک نگاه مؤکد و یک عطف نظر ویژه وجود داشته باشد. تردیدی نیست که در مقابل ترازوی عدل، همه یکسانند؛ اما ضعفا غالباً - یا در بسیاری از اوقات - دستشان به ترازودار عدالت نمی‌رسد و زبان گویا ندارند. خیلی فاصله است بین آن متخلف قانوندان که پیچ و خمهای قانون را می‌شناسد؛ می‌فهمد از کجا وارد شود، کجا تندروی کند، کجا کند روی کند، کجا لبخند بزند، کجا اخم کند، با هر کسی چگونه رفتار کند، کجا را امضا کند و کجا را امضا کند که گیر نیفتد؛ با آن انسان ضعیفی که این پیچ و خمها را بلد نیست. فرق است بین آن کس که توانایی دارد وکیل زبردستی را به استخدام درآورد تا برایش همه‌ی جاده‌ها را صاف کند، و کسی که چنین توانایی را ندارد. اینها یکسان نیستند. بله؛ آن‌جا که بنای ترازو کردن سخن حق و سخن باطل است، همه یکسانند. اگر دزد بر دیوار خانه‌ی کسی نردبان بگذارد، شما نگاه نمی‌کنید که این خانه، خانه‌ی کیست. خانه‌ی هر که باشد، دزد را تعقیب خواهید کرد. در این شکی نیست. اما بالضروره، تفاوت است در رعایتی که مسؤول و مرجع قضا باید نسبت به انسان ضعیف بکند:

    کوزه‌ی بی‌دسته چو بینی، به دو دستش بردار

    مرد بی‌برگ و نوا را، سبک از جای مگیر

    لذا باید توجه کرد. غالب عناصر مؤمن و حزب‌اللهی و کسانی که در میدانهای دفاع از جمهوری اسلامی در خطوط مقدم قرار گرفتند، جزو دسته‌ی دومند. چقدر از جوانان خوب و مؤمن و حزب‌اللهی که در حادثه‌ای دچار شده‌اند و حتی گاهی بعضی از مسؤولین جریان قضا هم اعتراف می‌کنند و می‌گویند «ما می‌دانیم که این بی‌تقصیر است، لکن دست و بالمان بسته است! روال قانونی! آن طرف زرنگ بوده و طوری حرکت کرده که نمی‌شود به نفع این مظلوم کاری انجام داد.»

     

    خدایش اگر این رهبر روشن ضمیر و آگاه را نداشتیم با اینهمه درد چه می کردیم واقعا چه می کردیم ؟!.

    دوستان قوه قضاییه اگر زمانی خواستند یا دوست داشتند سوالی از ما داشته باشند کافیست بخواهند یا کامنتی بگذارند



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی