|
وزیر کشور تشریح کرد: |
مصطفی پورمحمدی وزیر کشور مشهور به تبحر در اقناع سازی است. شاید به همین دلیل است که حتی وقتی خبر استیضاح او برای چندمین بار از سوی برخی نمایندگان فراکسیون اقلیت شایعه شد، نامه ای با 240 امضا در حمایت از وی منتشر شد. پورمحمدی یک روز قبل از برگزاری انتخابات مجلس هشتم به گفتگویی 5/2 ساعته با خبرنگاران روزنامه ایران نشسته و اصرار داشته است که در مقدمه گفتگو بر این نکته تأکید شود که وزیر کشور یک روز قبل از انتخابات 280 دقیقه بی دغدغه مصاحبه می کند و رئیس جمهور کشور نیز در سفر به سنگال برای شرکت در اجلاس سران کشورهای اسلامی به سر می برد و این یعنی نظام و ثبات کشور.
به گزارش رجانیوز، در این گفتگوی تفصیلی موضوعات متنوعی مورد بحث قرار گرفته است که شاید مهم ترین آنها آمارهای امیدوارکننده ای از اقدامات و جهش های دولت به ویژه در سال 86 است. آمارهایی که بیش از هر چیز نشان می دهد برخلاف دولتهای هفتم و هشتم که در پایان هر سال سعی داشتند ناکارآمدی ها و عدم عمل به وعده های خود را با بهانه هایی از قبیل "نمی گذارند کار کنیم"، "هر 9 روز یک بحران" و... تحت الشعاع قرار دهند، دولت نهم علی رغم حملات بی سابقه به آن و به تعبیر سخنگوی دولت "هر روز 9 بحران"، در عمل به آنچه که وعده داده بوده، تاحدود زیادی موفق بوده است. در این گفتگو که بخش هایی از آن در ادامه آمده است، به موضوعات جنجالی مانند ازدواج موقت و انتقال پایتخت از تهران نیز پرداخته شده است:
یکى از موضوعاتى که در یکى دو سال اخیر به نام شما زده شده، «ازدواج موقت» است که اتفاقاً با موضوع امنیت اجتماعى هم بى ارتباط نیست. به رغم آن که عرف جامعه و دیدگاه سنتى ایرانیان این مسئله را برنمى تابد و قوانین هم جامع و کامل نیست، چرا در این باره هرازگاهى سخن مى گویید؟
من این موضوع را در یک محفل علمى و تخصصى در آن زمان مطرح کردم، چرا که نمى توانم خود را از یک مشکل اجتماعى مبرا بدانم. طرح برخى مسائل متناسب با مخاطب خاص خودش است اما نمى توانیم به خاطر این که این مخاطب محدود است، بى تفاوت از آن بگذریم.
شخصیت علمى شما از جایگاهتان به عنوان وزیر کشور جدا نیست. وقتى شما در این باره مى گویید، این تصور پیش مى آید که شاید برنامه اى براى اجرا درنظر گرفته شده است و حالا دارید افکارسنجى مى کنید؟
بله من وزیر کشورم، اما این مبحث را در یک جمع تخصصى و علمى مطرح کردم که به مسائل اجتماعى و موضوعات مرتبط با آن به شکلى تخصصى نگاه مى کنند.
یکى از برجستگى هاى فرهنگى و اعتقادى ما چه از منظر اسلامى و بومى و میهنى و از باب ایرانى بودن، مبحث خانواده است. استحکام، اصالت، جایگاه و منزلت خانواده از نقاط برجسته فرهنگ دینى، اسلامى و ایرانى ماست. همه ما باید تلاش کنیم که عنصر و کانون خانواده حفظ و تقویت شود، آسیب نبیند و ظرفیت ها و قابلیت هاى آن هم افزایش پیدا کند، چرا که به هر میزان در خانواده سرمایه گذارى صورت بگیرد، منافع آن مستقیماً متوجه کلیت جامعه مى شود. یعنى از آن دسته حوزه هایى است که سرمایه گذارى در آن فوق العاده با ارزش افزوده روبه روست.
براى این که بتوانیم کانون خانواده را حفظ کنیم، همه ابعاد آن را باید به دقت بررسى کنیم. از مقدمات تشکیل خانواده، ضوابط مراودات و روابط خانواده، مطالب پیرامونى آن و ارتباط خانواده و جامعه اینها را باید به طور کامل درنظر گرفت.
در هر حوزه اجتماعى یک حوزه حاشیه اى نیز وجود دارد و افرادى به دلایلى نمى توانند از این موقعیت تشکیل خانواده برخوردار شوند. از طرفى عده اى یکسرى نیازهایى دارند که عمدتاً نیازهاى عاطفى، مادى، اقتصادى است و برخى از این نیازها مقدماتى و براى آشنایى است و جنبه تحقیقاتى دارد. باید این موارد را به صورت منطقى درنظر گرفت و براى آنها راهکار ارائه داد، هرچند که درصد این گروه هم کم باشد. شما اگر براى سلامت جامعه هم برنامه ریزى مى کنید باید حتى آن بیمارى را که جمعیت کمى را پوشش مى دهد، درنظر بگیرید.
مثلاً شمار بیماران «ام.اس» در کشور زیر ?? هزار نفر است و براساس آمار غیررسمى زیر ?? هزار نفر. براى این موضوع امروز چند ده میلیون دلار دارو مى خریم، چرا که این بیمارى براى جامعه پزشکى ما دغدغه جدى است. اگر ?? هزار نفر را هم درنظر بگیریم، مى بینیم که تعداد این افراد کمتر از یک دهم درصد است.
با این حساب شما نقشه مهندسى فرهنگى را خیلى باز درنظر مى گیرید.
بله، همین طور است. باید در آرایش و آمایش فرهنگى همه شاخص ها را درنظر بگیریم، چرا که هرکدام از این مقولات دایره تأثیرگذارى خود را دارد.
بى توجهى به این مسائل یعنى بیمارى «ام.اس» را که کمتر از یک دهم درصد جمعیت کشورند، بعد از چند سال به نیم درصد و سپس دو درصد اضافه کنیم. دو درصد یعنى یک میلیون و ??? هزار نفر. آنگاه دیگر نمى توان جلوى آن را گرفت.
مدیر اجتماعى اگر غفلت کند، یک لحظه چشمش را باز مى کند و مى بیند که با یک فاجعه روبه رو شده است. بنابراین نمى توان گفت که ازدواج موقت، مسئله همه جامعه ما نیست، پس نباید به آن پرداخت. من در همان سخنرانى گفتم که ازدواج موقت مسئله خانواده ها نیست. ما هم متمایل به این موضوع نیستیم. نه ترویج مى کنیم و نه جایزه مى دهیم به کسى به خاطر آن. خود من هم در خانواده اى مقید، ملتزم و خانواده دوست زندگى مى کنم. مردم ایران هم همین طورند. از لحاظ فرهنگى مردم ایران ازدواج موقت را دوست ندارند، نه مردان و نه زنان. من هم جزو همان ها هستم، اما به عنوان یک مدیر اجتماعى نمى توانم بگویم چون دوست ندارم، پس نباید راهکارى براى حل این مشکل اندیشیده شود. به عنوان وزیر کشور باید دغدغه هر بخش کوچک اجتماعى را داشته باشم، هرچند تعداد آنها کم باشد. باید مسائل را تفکیک کرد و هر چیز را در جاى خود قرار داد. اکنون ?? درصد جامعه احساس به ازدواج موقت نمى کنند و خواهان آن نیستند، بلکه روال سنتى ازدواج آن هم به شکل دائم و مطلوب را دنبال مى کنند که من هم جزو آنها هستم، اما این بدان معنا نیست که از پنج درصدى که به دلایلى مشکلاتى دارند و نیاز آنها با ازدواج سنتى تأمین نمى شود غفلت کرد.
البته قطعاً این مشکل بیش از پنج درصد مردم است. همان طور که مى دانید، سن ازدواج در کشور ما بسیار بالا رفته است.
با این حساب دیگر حرفى با من نخواهید داشت. ممکن است حتى روزى از من گله کنند که چرا براى این موضوع بیشتر کار نکردید. ما باید نسبت به مسائل اجتماعى خود واقع بین شویم.
انعکاس آن سخنرانى شما این طور بود که ازدواج موقت، تمامى مشکلات جامعه را حل مى کند!
راه حل این موضوع اسلامى است. مثلاً بدترین حلال خدا طلاق است و حلال مبغوض است، ولى نمى توان از طلاق گذشت، چرا که عده اى نمى توانند با هم زندگى کنند و نیاز به طلاق دارند. نمى توان که حکم خدا را توضیح نداد.
البته بر اساس دستورات و آموزه هاى اسلامى تحکیم خانواده و بنیان آن ضرورت دارد. سنت ایرانى هم ازدواج موقت را نمى پسندد، اما از نظر شریعت براى حل مشکلات برخى افراد راه حلى اندیشیده شده است. اگر این افراد نتوانند مشکلات خود را حل کنند، جامعه را به فساد مى کشانند، هنجارشکن مى شوند و احساس گناه مى کنند و قبح ناهنجارى هاى اجتماعى پائین مى آید. یعنى باید به چندین مسئله منفى و مضر در جامعه تن داد، چرا؟ چون نمى خواهیم به یک راهکار فرعى و حاشیه اى تن دهیم. به نظر من این نوع موضوع با منطق عقلایى سازگار نیست.
در حوزه تشکیل خانواده و نیازهاى مادى و معنوى و عاطفى و جنسى جامعه باید همه ابعاد را در نظر گرفت. مثلاً باید به جوانان قبل از ازدواج راهکارى ارائه داد که همسر مناسب خود را پیدا کنند.
زمانى که به آنها مى گوییم «چشم بسته ازدواج کنید»، تعدادى به شکل سنتى این کار را مى کنند که در این میان خوشبختانه شمار زیادى، زندگى شان آسیبى نمى بیند اما متأسفانه زندگى برخى آسیب مى بیند. از سوى دیگر شمارى از جوانان قصد دارند همسرشان را آگاهانه انتخاب کنند، آیا راهکار این مسئله آن است که بگوییم مراودات عادى و متعارف داشته باشید؟ طبعاً کسى که مى خواهد همسرش را انتخاب کند، باید خیلى با وى محشور باشد و این که این روابط چگونه باید باشد، قانونى و مشروع باشد یا غیرقانونى، باید براى آن فکر کرد.
در این باره مى توان گفت دو جوانى که مى خواهند با هم ازدواج کنند، پیش از آن مى توانند صیغه محرمیت بخوانند. در صیغه محرمیت هم مى شود همه شرایط را محدود کرد و گفت تنها مجاز باشید به حرف زدن با یکدیگر، مجاز باشید به این که با هم جایى بروید و برگردید. همه این شروط را مى توان با نظارت کامل خانواده و بزرگتر ها تعیین کرد.
اگر این شرایط را توانستیم براى کسانى که نیاز دارند و مى خواهند آگاهانه ازدواج کنند فراهم کنیم، از طلاق جلوگیرى کرده ایم.
در تعداد کمى از خانواده ها نیز جوانان قبل از ازدواج مى خواهند با جنس مخالف خود مراوده داشته و دوست باشند که در برگیرنده حدود دو تا پنج درصد جامعه است.
اغلب جامعه ما خوشبختانه خیلى به مراودات قبل از ازدواج دوجنس مخالف اعتقاد ندارند و به همان روش هایى که در جامعه ما عرف محسوب مى شود، پایبند هستند. ما هم به این نوع سلوک زندگى افتخار مى کنیم و طرفدار آن هستیم، اما اگر افرادى هر چند اندک بخواهند قبل از سن ازدواج مراوده داشته باشند، چنانچه دین اجازه آن را به صورت مشروع و صحیح مى دهد آیا ما مجازیم ممنوع کنیم و پاسخ منفى بدهیم؟
باید به پدران و مادران و جوانان طبق این اصول آموزش دهیم که شما مى توانید مشروع و قانونى مراوده داشته باشید تا جوان ما آلوده نشود، به گناه و ابتذال کشیده نشود، مشکلاتى در زندگى براى خود ایجاد نکند و زندگى خود را به خطر نیندازد. یک تعدادى بلوغ زودرس دارند و نمى توانند تشکیل خانواده دهند و حتى مى توان در جمع نخبگان هم آنها را یافت، اما نمى توان نسبت به آنها بى توجه بود. آنها یا استطاعت تشکیل زندگى ندارند، یا از نظر عرف نمى توانند ازدواج کنند.
مثال دیگر این که خانمى همسرش را از دست داده و بیوه است و مى خواهد با کسى زندگى کند. شاید موقعیت ازدواج دائم براى او فراهم نشود و از این رو مى تواند به صورت موقت در یک دوره زمانى و در شرایطى خاص تشکیل زندگى بدهد.
اگر ازدواج موقت بخواهد منشأ هوسرانى و هوس بازى و زیاده طلبى عده اى باشد، به ضد خود تبدیل مى شود و این راهکار، به این درمان اجتماعى آسیب مى زند و به دنبال آن عده اى دنبال فساد مى روند و این را به عنوان کلاه شرعى و ظاهرى براى فساد خود در جامعه استفاده مى کنند. این شرایط هیچ فایده اى به حال اعضاى جامعه نخواهد داشت و مثل این است که ما رباخوارى را در جامعه ترویج دهیم و با کلاه شرعى هایى بخواهیم مشکل ربا را حل کنیم. بنابراین روابط ناسالم و فاسد با هر پوششى که باشد آثار مخرب خود را خواهدگذاشت.
البته نباید عجله کرد و در فضاسازى منفى، حواشى بحث ازدواج موقت را بزرگ کرد. در حالى که تا مى آییم یک چیزى بگوییم، مى گویند این ترویج فساد است، این به هم زدن خانواده است و این که، دیگر کسى دنبال تشکیل خانواده نمى رود. تا این موضوع مطرح مى شود، مى گویند بچه هاى ناشى از ازدواج موقت چه مى شود؟ در صورتى که آن هم مقررات خاص خود را دارد.
آن ها به این واقعیت ها توجهى نمى کنند که هزار مسئله از مفاسد اجتماعى نظیر موج افزایش طلاق ها، بالارفتن سن ازدواج، افسردگى روحى جوانان و مشکلات اقتصادى برخى خانواده هاى بى سرپرست دامنگیر ماست.
من متوجه شدم در اطراف این مبحث، حواشى برجسته مى شود و به اصل قصه و نقاط کانونى و محورى آن کمتر توجه مى شود و دیگران مى خواهند با مقاصد مختلف به آن دامن بزنند که عده اى دنبال تخریب احکام شرعى، تحریک احساسات خانم ها و ترویج فساد هستند.
طبیعى است که نباید خود را به دم تیغ ماجراجویى هاى رسانه اى بدهیم و سعى کرده ام در گفت وگوهاى کوتاه به این بحث نپردازم، چون به نحوى این مطلب از بین مى رفت و تلف مى شد و درحق این حکم دقیق الهى بى انصافى مى شد.
بنابراین در وهله نخست باید این مسئله و حکم الهى را خوب فهمید و از ابعاد مختلف به آن توجه کرد. اگر در آن حوزه و مجموعه توانستیم خوب بهره بردارى کنیم، نتیجه اش را مى بینیم در غیر این صورت مطمئناً آسیب خواهیم دید.
مقوله ازدواج و در حاشیه آن ازدواج موقت براى گروه هاى مبتلا که درصد کمى از جامعه را تشکیل مى دهند، به افزایش سلامت اجتماعى منجر و به دنبال آن استحکام خانواده حفظ مى شود، تمایل به تشکیل زندگى در جامعه افزایش پیدا مى کند، طلاق در جامعه کاهش و محبت و مودت در خانواده ها افزایش مى یابد و به نوعى دفاع از حقوق زنان نیز هست. بنابراین باید به همه ابعاد تشکیل خانواده توجه کرد. البته این موارد در صورتى محقق خواهد شد که جلوى فساد را بگیرید. اگر فساد در جامعه ترویج شود، مطمئناً خانواده و بیش از همه زنان آسیب مى پذیرند. تردیدى نیست در جوامعى که فساد در آن رشد داشته، قشر آسیب پذیر زنان بوده اند نه مردان.
همانگونه که اشاره شد یکى از راهکارهاى پیشگیرى از فساد، ازدواج موقت است. اما در همان دایره تعریف شده اى که گفتم نه بى مغز و تحریف شده، نه لجام گسیخته و نه در دایره شهوترانى کنترل نشده و پوشش دادن براى یک سرى مفاسد و لجام گسیختگى ها. از این منظر که نگاه کنیم، خواهیم دید آنچه که شارع حکیم تصویب کرده و تجویز فرموده، دقیقاً در جهت خیر و صلاح انسان ها و تشکیل خانواده است.
اجازه بدهید بحث را تغییر دهیم. اخیراً انتقال پایتخت مطرح شد، چرا به دنبال این کار هستیم. آیا چنین چیزى متصور است و آیا مشکلى از «پایتخت بدون تهران» یا «تهران بدون پایتخت» یا حتى مشکلى از مشکلات کشور حل مى کند؟
قبلاً بحث انتقال پایتخت از تهران مطرح بوده است. همه کارشناسان معتقدند که تهران از حدود ??? سال پیش بهترین منطقه کشور با ظرفیت هاى خوب طبیعى بوده که به عنوان پایتخت انتخاب شده است.
مزیت هاى دیگر تهران از گذشته جغرافیاى سیاسى، پدافند غیر عامل، ذخایر زیرزمینى و دشت خوب است. با این حال تهران یک ظرفیت مشخص براى تأمین نیازها و معیشت مردم دارد. عبور از این مرز، فضا و عرصه را بر مردم تنگ خواهد کرد. من در این قسمت بحث مشهد را مثال مى زنم. شهر مشهد یکى از مناطق خوب کشور است که همواره دشت و آب و هواى خوبى دارد. اما الآن این شهر با جمعیت دو میلیون و ??? هزار نفرى با کمبود آب شرب مواجه است. اکنون براى تأمین آب دشت مشهد باید از سدهاى دیگر از جمله سد دوستى و از کشورهاى دیگر آب وارد کرد، برخى نیز اصفهان را براى پایتخت کشور مطرح کرده اند. امسال بارندگى در اصفهان کاهش داشته، به طورى که آب سرچشمه هاى زاینده رود کم شده است. براى کشت کشاورزان اصفهان اکنون با مشکل مواجه هستیم. حالا که جمعیت اصفهان و اطراف آن بیش از دو میلیون نفر است، اگر از این سقف بالاتر رود، با مشکل مواجه خواهیم شد.
پس مى بینیم که مرکزیت یافتن هر شهر مشکلاتى را به وجود مى آورد. مهاجرت هایى که تاکنون به خاطر اشتغال، تحصیل و درمان به شهرهاى بزرگ صورت گرفته است، به خاطر نظام ناهماهنگ اقتصادى کشور در گذشته بوده که در پى سوء مدیریت ها صورت گرفته است.
مى خواهیم بدانیم آیا با انتقال پایتخت از تهران مشکلات این کلانشهر حل مى شود یا نه؟ در این باره چند مسئله وجود دارد. اول این که به خود شهر تهران باید توجه کرد. اگر شهر تهران از مرحله فعلى عبور کند و جمعیت آن بیشتر شود، زندگى غیر قابل تحمل خواهد شد. به طور میانگین سالانه ??? تا ??? هزار خودرو وارد تهران مى شود. این مسئله مشکلات خاصى ایجاد کرده است. برخى معتقدند که باید جلو ورود خودرو به تهران گرفته شود، اما من مى گویم اگر ?? درصد مردم تهران خودرو دارند، نمى توان دیگران را از داشتن آن محروم کرد. از طرفى اگر بقیه خانواده ها نیز خودرو داشته باشند، مشکلات بیشتر مى شود، چرا که آلودگى هوا و ترافیک در تهران وجود دارد.
پس خود شهروندان تهرانى نیز باید به فکر چاره باشند. یکى از راه هاى پیش رو، آن است که مراکز ادارى، پادگان ها، دانشگاه ها و مانند آن، به خارج از تهران منتقل شود، ولى عملاً چون مرکز حکومتى اینجاست، این مراکز جزو حواشى حکومت اند و به راحتى تخلیه نمى کنند. به علت مرکزیت تهران بار سنگینى را به این شهر تحمیل مى کنیم. شهر تهران حداکثر ? میلیون نفر جمعیت مى تواند تحمل کند. قدم اول آن است که افزایش جمعیت تهران را متوقف کنیم. اگر بتوانیم محل مناسبى براى پایتخت پیدا کنیم، جلو توسعه نامناسب تهران را خواهیم گرفت.
نکته دیگر آن است که بیشتر مردم با نهادها و سازمان هاى اصلى کشور سر و کار دارند، بنابراین ما هم یک بار سنگین به شهروندان تهرانى تحمیل مى کنیم و هم بار سنگین دیگرى به همه هموطنان.
اگر فردى بخواهد مشکل خود را در تهران حل کند، براى یک مسافرت کوتاه کلى هزینه روى دوش وى خواهد گذاشت. مثلاً اگر بگوییم که مشکل خود را در اصفهان یا یک شهر دیگر حل کند، به این مشکلات دامن نخواهیم زد.
انتقال پایتخت ?? سال پیش هم در دبیرخانه شوراى عالى امنیت ملى با حضور چند تن از وزرا در جلسات متعدد مطرح بود. در جلسه اى عنوان شد که اگر مثلاً این مقدار پول خرج سازندگى تهران شود، نیاز نیست که جاى دیگر خرج کنید و پایتخت بسازیم، چون مشکلات تهران حل مى شود، اما متأسفانه چندین برابر آن پول در تهران خرج شد و تهران مشکلات بیشترى پیدا کرد، چرا که هر چه پول در تهران بیشتر هزینه شود، مشکلات آن بیشتر مى شود.
?? ، سال رکوردشکنى دولت بود
اگر مى خواهیم تئورى بدهیم که تهران خوب بماند، یک راه آن هم این است که به این کلانشهر هیچ امکاناتى ندهیم و به عوض آن، جاى جاى کشور را بسازیم و جاذبه در تهران ایجاد نکنیم، اما آیا ساکنان تهران چنین اجازه اى به ما مى دهند؟!
آیا شما خبرنگاران چنین اجازه اى مى دهید؟! شما خبرنگاران بیچاره کردید تهران را!؟ به خاطر آن که شما ساکن تهران هستید و دغدغه شما تهران است. خبرنگاران دغدغه شهرستان و روستاها را ندارند. خبرنگاران باید همراه ما به روستاها و شهرستان ها سفر کنند، نه این که فقط مسائل و مشکلات تهران را مطرح کنند. انتقادات بسیارى درباره مترو تهران و ساخت آن مطرح مى شود، درحالى که برخى کوچه هاى شهرستان ها و روستاها آسفالت ندارد.
در بودجه سهم تهران و سهم شهرستان ها مشخص است. در تهران چون مشکلات زیاد است، ضریب ?/? مى دهیم، به همه کشور ضریب یک. این عدالت نیست. شما اجازه نمى دهید این اتفاق بیفتد.
شوراى شهر تهران نیز اجازه نمى دهد. مدیریت شهرى تهران اجازه نمى دهد. شهردارى تهران فکر مى کند که همه بودجه کشور باید در تهران خرج شود. این طورى نمى شود کشور را اداره کرد. بسیارى از نمایندگان ما وقتى در تهران ساکن مى شوند، دغدغه تهران براى آنها بیشتر از شهرستان متبوعشان است.
شما همه را متهم مى کنید!
من هم به نمایندگان و هم به خبرنگاران به این خاطر که مطالباتشان را از ما به عدالت درخواست نمى کنند، انتقاد جدى دارم. من بشدت به توسعه شهرى به ویژه در تهران اعتقاد دارم و بر این باورم که تهران نیاز به کمک دارد و باید به مترو و شبکه هاى حمل و نقل آن کمک کرد، اما باید این مسائل به طور متوازن باشد، اگر به طور متوازن به این مسئله فکر نکنیم به تهران ظلم کرده ایم و تهران ? میلیونى در یک چشم بهم زدن ?? میلیونى مى شود.
نباید تصور کرد که اگر پارک ها، شبکه هاى حمل و نقل و بزرگراه ها را در تهران خوب توسعه دهیم، کمک به آن کرده ایم، بنابراین اگر بتوانیم جاى خوب و مناسبى براى پایتخت شدن پیدا کنیم و اجازه ندهیم آنجا مثل تهران شود، یعنى آنجا تبدیل به قطب اقتصادى کشور نشود و هرکس که به دنبال پول است به این منطقه سفر نکند، آنجا را پایتخت قرار مى دهیم.
نباید به خاطر این که عده اى مى خواهند در بهترین دانشگاه ها باشند، به تهران سفر کنند، بلکه باید در مناطق مختلف کشور دانشگاه هاى مطلوب داشته باشیم. بهترین بیمارستان هاى ما باید در کل کشور توزیع شود. این منطق را دولت نهم بشدت ترویج مى کند و کارهاى بسیارى انجام داده است. البته اگر پایتخت از تهران منتقل شد نباید تصویر حذف تهران از منطقه در ذهن مردم نقش ببندد. تهران به عنوان بزرگترین، پیشرفته ترین و ثروتمندترین شهر تا چشم اندازى که ما پیش بینى مى کنیم، باقى خواهد ماند. یعنى مسئله انتقال پایتخت دغدغه اى براى ساکنان تهران نخواهد بود. شهرى هم که به عنوان پایتخت انتخاب مى شود، مثل اصفهان، شیراز و مشهد هم نخواهد شد، بلکه یک مرکز سیاسى خواهد بود با مراکز دیپلماتیک که مراکز ادارى و کوچک خدماتى نیز خواهد داشت، تا هرکس با پایتخت کار دارد براحتى به آن دسترسى داشته باشد و مشکلات خود را حل کند. ما اکنون این تئورى را دنبال مى کنیم و این تئورى قابل دفاع است.
آیا گزینه هایى وجود دارد؟
هنوز جایى مورد نظر نیست.
آمارهای ما مثبت است |
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]