آمریکا: دوست، رفیق باحال، یاور مستضعفین و حامی رانت بریده ها، گفتگو با آن از اهم واجبات است. کشوری که از ایران بسیار ظلم و ستم دیده، احترام از آن از احترام به پدر و مادر واجبتر است. بدون گندم و شکرش نمی توانیم زنده بمانیم. از بزرگترین معاصی بعد از شرک به خدا، سوزاندن پرچم این کشور می باشد که در نقش پرده کعبه آمال بسیاری از وطن دوستداران سابق عمل می کند. سفر به این کشور و پناهنده شدن به آن از اوجب واجبات و همردیف با زیارت خانه خدا در نظر گرفته شده است. در هنگام سفر زیارتی آقایان پناهنده سیاسی به این وادی مقدس استفاده از چادر و روسری الزامی است که در نقش لباس احرام عمل می کند.
اوین: مقصد امیر کمپیون جامعه مدنی، ندامتگاه جریان تجدیدنظر طلب، کاخ رفاهی گشنگان سیاسی، زندان نت که درآن دسترسی به اینرنت وجود دارد، از نظر ریشه لغوی به نحوی به کلمه « فین» حمام معروف کاشان برمی گردد. محلی برای زیر آب زدن اصلاحات و انقلاب مخملی توسط دوستان و یاران، آسایشگاه آدم فروشان خسته و بریده از مبارزه، جایی که زندانی را مجبور به خواندن جوان و کیهان می کنند و تنها سایت قابل دسترسی نیز رجانیوز است. محلی که در آن از« اعتماد» خبری نیست و در آن به آدم « سلام» نمی دهند. محلی که به افراد غرب زده به هیچ وجه «شرق» نمی دهند. محلی برای اثبات وفاداری تئوریسینهای جنبش سبز به اصول و مبانی آن. آسایشگاه نورچشمی های سیاسی
تهاجم فرهنگی:جناح اصولگرا غالبا از سر توهم و نادانی به تبادل فرهنگی اینگونه می نگرد. فروش هر آنچه خود داری و به دست آوردن آشغالهای فرهنگی دیگران، نوعی توهم از انواع توهمات توطئه، بسیاری از بزرگان نظام و یاران امام هنوز با وجود بصیرت بالای خود قادر به رویت چنین تهاجمی نشدند. حالتی که همه چیز انشاله بز است. خلاص شدن از دست سنتهای دست و پا گیر. حلتی که به قسم خوردگان نظام بگوییم اشتباه کنندگان.
دانشجو:کسی که خوب دست بزند، کسی که حتی با آروغ زدن یا سرفه کردن سیاسیون ما کف می زند، کسی که خوب سوت بلبلی بزند، کسی که برای ما سر و دست بشکند، کسی که ما را از پدر و مادرش بیشتر دوست داشته باشد. کسی که حاضر باشد به جای فرزندان نازنین و خارج رفته ما در داخل کشور فعالیت سیاسی کند و زندان برود. کسی که حاضر نیست هیچ یک از ما در زندان بمانیم و یا از سمتهای سیاسی خود دست بکشیم. آخر مرام و معرفت سیاسی، کسی که با رانت خواری و فساد اقتصادی کاری نداشسته باشد، کسی که همیشه با رفقایش دست به تحصن بزند، کسی که برای آزادی آنقدر فریا دبزند تا گلویش پاره شود، کسی که همه حرفهای ما را وحی منزل بداند، کسی که تنها به حرفهای ما گوش کند، کسی که شرق بخواند و روزنامه کیهان را پاره کند. کسی که به هیچ وجه فکر آینده خود نیست و تنها برای ما فعالیت کند تا در رفاه سیاسی و اقتاصدی باشیم. پیاده نظام ما جهت ورود به خطوط قرمز نظام ایران
فراجناحی:اصولگرایی مقابل و متضاد این واژه است. اصولا فراجناحی یعنی ما و عملکردم ما نیز فراجناحی می باشد. چپ به معنای کامل کلمه. نوع جدید فراجناحی نیز جدیدا کشف شده. تشخیص فتنه بعد از یکسال- سکوتهای متمادی در برابر فتنه. بی خیالی نسبت به سخنان رهبر و دم از اصولگرایی زدن. گم و گور شدن تا بعد از 9 دی . شعار مرگ بر شاه دادن بعد از 30 سال. شهردار و رئیس مجلس نمونه کامل این امر هستند. پست دادن به دشمنان و مخالفان و بیکار کردن دوستان و امت حزب الله. دلسوزی برای گرگ. ترحم بر پلنگ تیزدندان. یکی به نعل یکی به میخ.
فرهنگ:چیزی که از قدیم و حتی در هیچ یک از دوره های تاریخی در ایران وجود نداشته است. چیزی که توسط ما به وجود آمده و آنچه که مردم نداشتند و ما به آنها اعطا نمودیم. کروات زدن، سگ داشتن، فحشهای ناموسی به شوخی به یکدیگر دادن، با هر مساله دینی جرو بحث داشتن و پرستش اصول لیبرالیسم. آنچه که برای شکمهای گرسنه و بدنهای گوشت به استخوان چسبیده مردم از نان شب واجبتر است. به جای نقدی کردن یارانه ها توصیه می شود فرهنگ ما را توزیع کنند. مسخره کردن رئیس جمهور و توهین به مردم. حماسه 40 میلیونی و رای 25میلیونی را نادیده گرفتن
قانون:هرچیزی که ما یا فرزندان و خانواده ما بگویند، هرچیزی که مخالفان ما با آن مخالف باشند، آنچه که ما اراده کنیم، برداشت صحیح از این کلمه مقدس تنها از دست ما بر می آید و بقیه چیزی از قانون نمی فهمند. رای دادن اجباری و بدون فکر لرها به دامادشان و آذریها به فرزندشان، ادعای تقلب بدون دیدن و داشتن حتی یک مدرک، اعلام پیروزی در انتخابات قبل از پایان انتخابات و حتی قبل از آغاز شمارش آراء، تنها ما به فکر قانون هستیم و از آن مواظبت می کنیم. هرجای آن را به صلاح خود ندیدیم حق داریم که آنرا حذف کنیم و علیه آن شعار دهیم. انتخاب رییس جمهور در محافل خانوادگی، حذف انتخابات از قاموس سیاسی کشور، آتش زدن سطلهای آشغال اضافی شهر تهران.
الله اکبر:آمریکا بزرگتر از آن است که وصف شود. زیرا خدای بسیاری از ما آمریکا است و بس
محسن مخملباف:آخر هنرمندی، استاد اصلی و ناشناس اسپیلبرگ، سابق بر این خیالباف نام داشت و در برهه ای نیز مهمل باف. هنرمندی در آرزوی محال اسکار یا جوایزی همچون توت فرنگی طلایی، شاه توت طلایی، خربزه طلایی، خیارچنبر طلایی و.. از هر جشنواره ای که در کشوری غیر از ایران حتی افغانستان برگزار شود، سادیسم جنسی، کاری به سیاست ندارد و الکی خودشو به کوچه چپ می زند، تا به حال از سوی رژیم به او اجازه اظهار نظر نداده اند. ید طولانی در کینه توزی نسبت به رفقا و رقبایش و تهدید به آتش زدن کیارستمی با بنزین، سابقه درخشان در استفاده از باتوم، پنجه بوکس، چاقو ... ولی هیچ نسبتی با گروه فشار و لباس شخصی ندارد. زدن به هر دری برای معروف شدن، خسته از همسرداری، چشم پاک و..
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]