سفارش تبلیغ
صبا ویژن







بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد کارهای گرافیکی گروه
علی الخصوص طرح چهل تکه اربعین باید نکاتی را گفت
اول اینکه:سفارش خداوند به گرد هم آمدن و گروه شدن یا معنای نزدیک تر جماعت شدن بود که باعث
شد اینچین ایده هایی اجرایی شود .


دوم اینکه مشورت کردن در این نوع حرکت ها باعث پیشرفت هر عضو ومتعاقبا پیشرفت کل گروه و در نهایت به ثمر رسیدن نتیجه بسیار زیباییست.
بین جامعه گرافیست مشهور است که در مناسبتهای مختلف مذهبی یا ملیتی ،
هر گرافیست طرحی و اثری طراحی میکند.
و در اینترنت به صورتهای مختلف پخش میشود
یا درقالب پست یک وبلاگ یا سایت شخصی یک گرافیست
یا از طریق ایمیل ودر نهایت از طریق فوروم یا انجمن های مختلف،
در مورد طرح های گروهی اولین ایده در سال هشتاد و هفت به وقوع پیوست و موضوع طرحی بر مبنای ترویج حجاب اسلامی بود که اجرا شد اما اکران نشد البته تعداد هم کم بودند.
دومین اثر مربوط به شهادت نهمین پیشوای همام حضرت جواد الائمه علیه السلام که در سال هشتاد و هفت و به نیت نهمین امام با همدلی نه گرافیست طراحی شد.
طرح بعدی مربوط به سال هشتاد و هشت و برای حضرت بقیه الله الاعظم عجّل الله تعالی فرجه الشریف انجام گرفت و به نیت امام دوازدهم از طرف دوازده گرافیست به آن امام تقدیم شد.
که در این طرح حتی دوستان غیر مسلمان هم شرکت داشتند وبه عشق آن حضرت پای کار بودند.
طرح بعدی هم همان سال(88)در پایان ماه مبارک رمضان انجام گرفت به مناسبت عید پاکی از گناه عید فطر وبه مناسبت یک ماه روزه داری از طرف 30 گرافیست.
طرح بعدی مربوط به عاشورای سال نود(90)بوده
که به مناسبت عاشوراطراحی شد.
و تفاوت از طرح عاشورای نود با طرح های قبلی در این بود که طرح های قبلی نمادین و صرفا در داخل اینترنت بودند
اما طرح عاشورایی به سبک و سیاق جدید ایده پردازی شد از طرف دوستان همراه
و آن این که قابلیت چاپ روی پارچه را داشته باشد
و ده طرح به صورت دو کتیبه 5 تکه ای آماده شد
سایز این طرح به صورت نمادین از اعداد 72 و 90 و 313 استفاده شد.
ودر آخر طرح 40 تکه اربعین متولد شد.
و در طی صحبتهایی که دوستان و تعامل نظری که با هم دارند به یک طرح نهایی منجر میشود
والبته کتیبه 40 تکه اربعین به صورت افقی و با عرض یک متر و به طول 40 متر طراحی شد.
رمز اجرایی کتیبه ده تکه :یا زهرا سلام الله علیها
و رمز اجرایی پروژه چهل تکه:یا رقیه یا شهیده شام می باشد
ودوستان همراه در این کتیبه حدوداً به هفتاد نفر میرسند.
و سرگروه ها به این شرح اند
مدیر بخش گرافیکی:سید محمّد برهانی از قم
مدیر روابط عمومی:خانم ذوالفقاری از تهران
مدیر روابط بین الملل:
(در این طرح چهل تکه از شبه قاره هند ،قاره آفریقا کشور کنیا،و کشور های پاکستان،عراق
هم گرافیستهای مختلف همکاری داشتند):آقای محمِد ایلیا از تهران
پشتیبانی و هماهنگی:آقای اصغر زارع از یزد
  پیگیری :خانم غفرانی از رشت
نویسنده و مدیر بخش اکران و تبلیغات اینترنتی:خانم سیده فاطمه موسوی از شیراز
پشتیبانی معنوی وهماهنگی:آقای سید محسن شریفی از قم
هماهنگی:توسط "بسیجی"
ترجمه به عربی :خانم خالدی ترجمه به اردو محمِد ایلیا ترجمه به انگلیسی خانم علیپور و نویسنده متن اکران هم به عهده خانم موسوی بوده .
و این طرح همزمان در21 دی ماه ساعت 3 عصردر بسیاری از سایت ها و وبلاگها اکران خواهد شد انشا الله.
ETEGHADAT.COMROZE.IR
UME.IR
CGTEAM.PERSIANGIG.COM
چاپ این کتیبه روی جنس خاصی موسوم به پارچه بی بافت انجام خواهد گرفت
چیزی بینابین"پارچه،بنر،کاغذ"
وانشا الله به کربلا فرستاده خواهد شد
و در پایان :ربنا تقبل منا.
دانود کتیبه ها و متن و ترجمه در ادامه مطلب میباشد

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    بر گرفته ار ساینت برادر بزرگوار سید مهدی موسوی/نماینده مجلس باید این گونه باشد

    حاج آقا ابوترابی همیشه افراد را توصیه می کردند به خدمت به مردم و می گفتند: رمز هستی در خدمت به مردم است

    به حاج آقای ابوترابی خبر داده بودند یکی از بچه های آزاده (که وضعیت اقتصادی ضعیفی داشت) در یکی از روستاهای

    اطراف تهران دارد خانه می سازد
    حاجی رفت به آن روستا ، لباس کار پوشید و شروع کرد به کمک کردن تا زمانی که خانه تمام شود
    حقوق نمایندگی مجلسش را گداشته بود برای حل مشکلات مردم
    هر کسی که مراجعه می کرد یک چک می کشید و بخشی از حقوقش را به او می بخشید
    یک بار آخر ماه بود به یکی از بچه ها که پیشش کار می کرد گفت برو ببین توی حساب چقدر پول مانده است ، آمد و گفت

    حاج آقا 40 هزار تومان ، خندید و همان مبلغ را هم داد به او
    یکی از بچه های آزاده در روستاهای مازندران بیمار شده بود ، فرد تنگدست و ضعیفی بود
    حاج آقا خودش را رساند بیمارستان و رفت عیادتش
    خانواده اش داشتند بال در می آوردند
    چندی وقت که آن آزاده به رحمت خدا رفت دوباره رفتند به دیدن خانواده ، کسی باور نمی کرد یک نماینده مجلس این

    همه راه بیاید برای دلداری آنها
    خاطرات از علیرضا علیدوست


    نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    جبهه وبلاگی غدیر اعلام کرد

      یادداشت در بازنشربیانیه جنبش وبلاگی پاسداشت حماسه یوم الله 9 د»

    بسمه تعالی

    با شکرگزاری وسپاس از درگاه خداوند باریتعالی

    در  راستای تحقق و خواسته رهبر عظیم الشان انقلاب حضرت امام سید علی خامنه ای حفظه الله

    و همچنین  بنا به تعهد و مسئولیت خطیر جبهه وبلاگی غدیر در فضای سایبر جبهه غدیر در یک حرکت و جنبش موفق علاوه بر تصاحب 17 صفحه گوگل و جنبش وبلاگی موفق در فضای مجازی با کمک دوستان ارزشی و متعهد خود در یوم الله 9 دی با اجرای طرح انتشار بیانیه جنبش پاسداشت حماسه یوم  الله9دی در صفوف نماز جمعه شهر های بزرگی چون تهران و قم و....و همچنین نصب بنر هایی از این بیانیه در شهر ها موفق گردید پیام بصیرت جامعه وبلاگ نویسان ارزشی فضای سایبری را به حضور مردم شریف و مسئولین ودر راس همه به حضوررهبری عظیم اشان خود برساند.از همکاری و همیاری و استقبال و  حمایت همه عزیزان رزمنده جنگ نرم و همه اهل جبهه غدیر و دوستان و یاوران در خارج از فضای مجازی  تشکر و قدردانی نموده و برای همه عزیزان توفیق و بصیرت روزافزون همچنین موفقیت و سلامتی ایشان را از درگاه باریتعالی خواهانیم



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    بسمه تعالی

     

    به اطلاع دوستان و مخاطبین بزرگوار پایگاه تحلیلی فصل انتظارمیرساند برادر بزرگوار و ارجمند نویسنده پایگاه جناب اقای محمد صالح زندی طی برگزاری جشنواره اثار زمان فتنه که یکی از نویسنده های پرتلاش برای افشای فتنه بوده اند از ایشان تقدیر و به تلاش ایشان ارج نهاده شد

     

    لذا وظیفه خود میدانیم که از ایشان و همه نویسندگان و تحلیل گران کوشا و ارزشمند پایگاه تشکر و قدر دانی نماییم کلمات برای تشکر و قدر دانی از این همه جدیت شما بزرگواران قاصر می باشد از خداوند متعال اجر و حسنات به شما عنایت بفرماید

     

    لینک خبری گزارش این جشنواره   (++++++)

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    مطلبی ازوبسایت  برادر بزرگوار حمید بنا

    وقتی وارد گلزار شهدای کازرون شدیم همه چیز عادی بود اما دلم آروم و قرار نداشت. مزار شهدا بصورت منظم و یکسان باز سازی شده بودند. احساس عجیبی داشتم ... یک حسی که نمیتونم بیانش کنم.
    روز بعد از یادواره شهدای کازرون قرار شد به همراه جمعی از حماسه سازان فتح سوسنگرد مزار شهداء را زیارت کنیم. زیارت قبور مطهر شهداء در کنار شهدای زنده حال و هوای قشنگی داره. رزمنده های دیروز چشمای غریبشون خیس و قرمز شده بود. شاید خاطره همسنگرهای قدیم براشون زنده شده بود و شاید هم آتش یک آرزوی تو دلشون شعله می کشید.
    بی اختیار شعر علیرضا غزوه تو ذهنم تکرار می شد ... گل اشکم شبی وا می شد ایکاش / شهادت قسمت ما می شد ایکاش ... تو همین حال و هوا بودم که یک مردی از اهالی کازرون اومد پیشم و از راز یکی از قبرها حرف زد... از مزاری که سنگ نداشت.
    دیگه رمقی تو پاهای من نمونده بود ولی با زحمت خودم رو رسوندم کنار مزار شهید محمد حسین میرشکاری. دکتر پدیدار یکی از همرزمهای شهید برای ما گفت که محمد حسین وصیت کرده تا زمانی که قبرستان بقیع مرمت نگردیده قبر مرا به حال خاکی بگذارید...
    نمیدونم چی شد که حال همه تغییر کرد. بیاد قیصر ادبیات ایران افتادم که می گفت چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترک خورده ایم ... چند دقیقه بعد بدون برنامه ریزی قبلی نوای زیارت عاشورا جشنواره اشک و توسل بپا کرد ...
    پدیدار از تقوای شهید میر شکاری سخن گفت ... از دل پاکش ... و از پیکر بی سر شهید. بله محمد حسین میرشکاری پاسدار کازرونی سپاه خمینی(ره) سر بدار عاشقی سپرده بود تا بی سر و سامانی دین و میهنش را نبینه ... وقتی فهمیدم که معراج اون شهید عملیات کربلای 5 تو  شلمچه بوده دیگه پرسشی تو ذهنم نموند...
    بعد از این ماجرا رفتم تا سراغی از تاریخ فراموش شده دفاع مقدس بگیرم. یه جایی تو ورقهای تا خورده کتاب کهنه تاریخ دفاع دیدم نوشته عملیات کربلای 5 ... تاریخ شروع 19 دیماه سال 1365 ... منطقه شلمچه ...
    یادم افتاد حاج علی فضلی می گفت " خیلی از بچه های لشگر 10 سید الشهداء تو شلمچه، مثل حضرت زهرا(س) پر کشیدند " ... شلمچه یک سند افتخار برای ملت ایران است ... بچه هایی که تو شلمچه آسمونی شدند مثل حاج حسین خرازی صاف و پاک بودند...
    نمیدونم اگه حاج مهدی زین الدین هم می خواست نماینده مجلس بشه مثل این آقایون! دست به هر کاری می زد یا نه ؟ البته بی تردید امثال زین الدین نشون دادند که اهل سیاست بازی و دورویی نیستند ... کاش شورای نگهبان علاوه بر مدرک تحصیلی و عدم سوء پیشینه یه نگاهی هم به دل این آدمها بیاندازه ... دلهایی که با خاک شلمچه و دفاع مقدس بیگانه هستند ...
    التزام عملی به ولایت فقیه اینروزها در حد یک شعار مطرح میشه ولی قانون نظارت بر نمایندگان هرگز به سرانجام روشنی نمیرسه ... البته بعد از گذشت ماهها سیاسیون مجلس نشین بالأخره متوجه شدند فتنه ای هم بوده ... خدا رو شکر!
    راستی از کربلای 5 سخن گفتیم ... میگن دژ اسطوره ای دشمن تو این عملیات شکسته ... کاش قضات ما هم شلمچه ای بودند. آخه شلمچه ایها شجاعت داشتند و بدون شک اگه الان بودند از احضار یه زن ضد انقلاب به دادگاه نمی ترسیدند ...
    بله شلمچه ایها به خانه نشینی خو نداشتند! ... شلمچه ایها حاضر نبودند از کارگردانهای ضد ولایت حمایت کنند ... شلمچه ایها برای رأی آوردن و مشهور شدن، دین فروشی نمی کردند ... من مطمئنم اگه الان یه شلمچه ای رئیس سازمان صدا و سیما بود تو رسانه ملی براحتی ارزشهای انقلاب به بازی گرفته نمی شد ...
    شلمچه! ... با تو هستم. تو که معراج کبوترهای سینه شکسته خمینی(ره) بودی. با تو که راه کربلایی شدن بودی ... شلمچه! تهران ما سالهاست که دیگر شبیه تو نیست ... اینجا کسی در جستجوی پیشانی بند یا زهرا(س) دلش نمی تپد ... البته اگر رأی آور باشد همه حاضرند بگویند امام خامنه ای ... ولی تو که میدانی در دلشان چه خبر است ... راستی امام خامنه ای را یادت هست؟ ... اگر او نبود الان تو هم تفرجگاه بودی نه زیارتگاه ...
    شلمچه سالروز عملیات کربلای 5 که بشود تو مهم می شوی ... عده ای دفتر خاطراتشان را می گشایند تا تو را به رخ دیگران بکشند ... این هم حربه ای برای کسب قدرت است ...
    محمد حسین میرشکاری در شلمچه بی سر رفت و عده ای امروز سردار دفاع مقدس هستند ... کاش روزی برسد که بقیع مرمت گردد ... محمد جان حتماً آن روز برای مزارت سنگ تهیه خواهیم کرد ...

     

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   46   47   48   49   50   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی