می گویم: این چه سر و وضعی است که برای خودت درست کرده ای؟!
می گوید: مگر تو مُفتشی؟!!!
می گویم: عیب است؛ کراهت دارد؛ حیا کن، تبرّج رو رها کن!!!
می گوید: تو سر پیازی یا ته پیاز؟!!!
می گویم: ارشاد نشوی، می گویم گشت ارشاد به سراغت بیاید!!!
می گوید: تهدید می کنی؟!
می گویم: تهدید نیست ... تحدید است ... مرزها را رعایت کن.
می گوید: اگر رعایت نکنم، مثلاً چه می شود؟!
می گویم: لجبازی می کنی؟!
می گوید: لجبازی نیست ... تهدید است ... حدود را رعایت کن!!!
می گویم: مسخره می کنی؟!
زل زل به چشمان من نگاه می کند و می گوید: بله!!!
می گویم: قبول دارم کمی تند رفتم ... کوتاه بیا و از خر شیطان نزول اجلال کن!
می گوید: از چی کوتاه بیایم؟! ... از حقِ آزادی خودم؟!
می گویم: واقعاً فکر می کنی به این می گویند آزادی؟!!!
می گوید: تمام دنیا می گویند!
می گویم: گور پدر تمام دنیا! ... عقلت چه می گوید؟!
می گوید: عقلم گفت که حق با اکثریت است!
می گویم: "خواهی نشوی رسوا / بِپَر رو موتور وِسپا"!!!
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط :محمد زندی::نظرات دیگران [ نظر]