تصویر یا تصوری که ما از مفهوم «بدن» داریم و میزان اهمیتی که به آن میدهیم ناشی از گفتمانها یا ایدئولوژیهای غالبی است که جایگاه بدن را مشخص میکنند. مذمت بدن آنچنان که در برخی ادیان با رهبانیت پیشگی بدان دعوت میشود یا ستایش بیش از حد بدن و ارضای امیال معطوف به بدن آن چنان که در برخی مکاتب پسامدرن وجود دارد و یا انگاره دوآلیستی دکارتی ذهن / بدن که محوریت را به ذهن انسان میدهد، هرکدام بدن را به نحوی به محاق میبرند یا در مرکزیت تام قرار میدهند. اما در دوره جدید، پرسشهایی جدی نسبت به جایگاه بدن و اهمیت آن طرح شده تا جایی که برخی جامعه جدید را جامعهای جسمانی خطاب کردهاند و رشته جدیدالتأسیسی به نام جامعهشناسی بدن نیز درباره این پرسشها تأمل میکند.
بدن برای ما مهم است چراکه بیش از هرچیزی تصورمان نسبت به خویشتن را مدیون آن چیزی هستیم که در آینه تماشا میکنیم. درست است که چشم و همچشمیها و تلقی و قضاوت دیگران درباره بدن ما میتواند نقش عمدهای در رفتارهایی که ما نسبت به بدنمان روا میداریم ایفا کند، ولی نمیتوان انکار کرد که تلقی انسان نسبت به خودشان بیشترین سهم را در این زمینه دارد. سانسور گاه کاملاً آشکار اعمال میشود و گاه کاملآ پنهان عمل میکند. پنهانترین سانسور وقتی است که دچار خودسانسوری میشویم. بسیاری از رفتارهایی که نسبت به بدن روا میداریم نیز درواقع نوعی خودسانسوری است. در رژیم لاغری حجمی از بدن که میتواند به صورتی طبیعی وجود داشته باشد بدون دلیل عقلانی و به بی رحمانهترین شکل حذف میشود
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]