در شرایط خیبریم؛ رابطه ی گرگ و میش تمام شد!
معاون دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین میگوید همه سلاحهای موجود در باریکه غزه، از فشنگ تا موشک ساخت ایران و متعلق به ایران است.
جالب است نه... زمانی می گفتیم رابطه ی ما با امریکا رابطه ی گرگ و میش است... تمام شد. وقتی تو با دست دیگران هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای کشورت، دشمنت را زمینگیر می کنی دیگر میشی نیستی که از گرگ می ترسد.
ما در شرایط خیبریم... در آستانه ی فتح قلعه ی یهودیان نژاد پرست.
*هر موشک قسام حدود 600 دلار هزینه بر می دارد. برای رهگیری هر کدام از اینها، اسرائیل یک موشک 40 هزار دلاری خرج می کند! حساب کنید چه هزینه ای تا بحال روی آسمان سوراخ اسرائیل آتش گرفته است. گنبد آهنی پرخرج است... صرف نظر از اینکه سوراخ است. از اینکه امریکاییها دلارهای شان را برای مهار موشکهایمان در غزه آتش می زنند خوشحالیم.
پ ن مهم:
اواخر دهه ی هفتاد اصلاح طلبان مبانی نظری برنامه چهارم توسعه را نوشتند و در آن با پذیرفتن جهان تک قطبی اعلام کردند استراتژی های دفاعی ایران تغییر خواهد کرد. طبق برنامه ی آنها بودجه نظامی ایران 75 درصد کاهش می یافت و هژمونی نظامی بین المللی امریکا به رسمیت شناخته می شد! فکرش را بکن چه فکر میکردند... چه شد!
اگر اینچنین بود یا حالا وسط حیاط خانه هایمان می بایست میلیاردها دلار صرف هزینه های دفاعی می کردیم یا اینکه کلا به نتانیاهو می گفتیم "بابا"! می فهمین که؟!
در شرایط خیبریم؛ رابطه ی گرگ و میش تمام شد!»
91/9/2 1:50 ص
اشتغال زنان 2»
91/8/15 11:24 ع
سبک زندگی (2)
زن پرده نشین نیست؛ ولی شاغل هم نیست.
شماره ی (1) سبک زندگی با عنوان: «اشتغال زنان منافی سبک زندگی ایرانی-اسلامی است» با اعتراض شدید برخی فعالان انقلابی(!) مواجه شد. این اعتراض ها اغلب از یک اشتباه ناشی می شود و آنهم اینکه بانوان غالباً تصور می کنند مفهوم این جمله که «اشتغال زنان نباید اصل باشد» این است که «زن باید پرده نشین باشد» و همینطور «اشتغال» را با «حضور اجتماعی و سیاسی» یکی می دانند؛ درحالیکه اتفاقاً به نظر نویسنده ی این سطور، اشتغال خود مانع حضور اجتماعی و سیاسی موثر و در شأن زنان است.
نخست آنکه واقعاً کدام فضای اشتغال کیفیتی عفیفانه دارد و اصول عاطفی زنانه را نقض نمی کند؟
ثانیاً و صرف نظر از سوال اول آیا در صورت کشف چنین محیط هایی، سایر شرایط حضور اجتماعی زنان فراهم است؟
فقط این نیست که زن و مرد هردو توامان و بطور مشابه در جامعه نقش های مشابه را برعهده میگیرند، با این تفاوت که زن حضورش با پرهیز از اختلاط است. حضور اجتماعی زن شرایط دیگری هم دارد؛ ملاحظات بنیادی سبک زندگی ایرانی-اسلامی از جمله فراهم نمودن محیطی آرامش بخش در خانه، تربیت نسل آینده، حمایت معنوی و عاطفی از همسر و رسیدن به کمال روحی پیش بینی شده برای زن، از جمله ی این ملاحظات است.
طبعاً منتقدان یادداشت پیشین که خود از صاحب نظران مطالعات اسلامی زنان هستند، بر تفاوت های بنیادین زن و مرد از حیث ابعاد روانی و عاطفی و کمال مختص به آنها اذعان دارند. حال باید به این پرسش پاسخ دهند که حضور اجتماعی زنان با چه کیفیتی هم ابعاد روانی و عاطفی و هم کارویژه های پیش بینی شده برای زنان را نقض نمی کند؟
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
اشتغال زنان منافی با سبک زندگی ایرانی-اسلامی است»
91/8/9 2:26 ع
اشتغال زنان منافی با سبک زندگی ایرانی-اسلامی است
تحقیقات نشان می دهد:
از طرفی احساس وفاداری مرد به خانواده و احساس فداکاری او برای همسرش با میزان وابستگی همسر به او نسبت مستقیم دارد. یعنی هرچه زن به مرد بیشتر اتکا کند، احساس وفاداری شوهر و فداکاری او برای خانواده بیشتر می شود و بالعکس.
البته نگران کننده ترین بخش ماجرا طلاق های توافقی(29 درصد) است که اتفاقا بیشتر در خانواده های تحصیل کرده و زنان شاغل جریان دارد. به نظر می رسد این نمونه از طلاق های که ناشی از تحول ادراک هویتی است با اشتغال زنان نسبت مستقیم دارد.
شاید برخی تصور کنند اشتغال زن او را در موقعیتی مساوی با مرد قرار می دهد، این در حالیست که بجای تساوی، "تشابه" اتفاق می افتد. تشابه موقعیت زن و مرد نتیجه ای جز فشار مضاعف به زن ندارد. در واقع با مشابه شدن موقعیت زن و مرد تکالیف خاص زنانگی از بین نمی رود بلکه به تکالیف قبلی اضافه می شود. مثلا مادری و مدیریت خانه از اموری است که از عهده ی مرد خارج است. به این معنا که اساساً ویژگی های فیزیولوژیک و روانشناختی مردان چنین امکانی را به او نمی دهد. حال اگر بگویید که زنان را هم بخاطر موقعیت مشابه با مردان از این امور معاف می کنیم طبعا از سبک زندگی ایرانی-اسلامی فاصله گرفته اید چراکه زن در تربیت و فرهنگ اسلامی اصالتاً همسر و مادر است و نه یک کنشگر اجتماعی؛ و اگر بگویید زن علاوه بر حضور فعال اجتماعی وظایف اختصاصی اش را هم انجام دهد نتیجتاً او را به تکلف و زحمت دوچندان انداخته اید.
بنابراین روشن است که اگر قائل به گسترش سبک زندگی ایرانی- اسلامی باشیم باید اموری را که اصالت دارند از اموری که بالعرض و اقتضائی و از سر اضطرار اند تفکیک کنیم.
اشتباه دیگر این است که برخی اشتغال زنان را جزء "حقوق" می دانند. یعنی می گویند این "حق زن" است که شاغل باشد. این مغالطه ای است که میان حق و تکلیف ایجاد شده است. مثلا سربازی رفتن یا جهاد کردن تکلیف است، چرا هیچ فعال حقوق زنی میتینگ برگزار نمی کند که سربازی برای زنان هم اجباری شود؟!
اشتغال هم تکلیف مرد است. در واقع زن واجب النفقه است. یعنی مرد مکلف به کسب درآمد برای مدیریت اقتصادی خانه در برابر حضور زن در منزل است. زن هیچ تکلیفی به کسب درآمد ندارد و اگر هم درآمدی کسب کند به هیچ وجه الزامی به خرج کردن آن در امور جاری زندگی ندارد. این یک موازنه حقوقی است. زن می پذیرد که در خانه ی مردی به عنوان همسرش حاضر باشد و مرد هم مکلف است که تمام مخارج زندگی او را اعم از خوراک، پوشاک، بهداشت و... بپردازد.
این موازنه در نظام های حقوقی دیگر صورت دیگری دارد. مثلا زن در فرانسه فقط واجب النفقه نیست. بلکه مرد هم واجب النفقه است! یعنی زن و مرد شریک زندگی نیستند بلکه شریک تجاری و جنسی اند. این هم نوعی موازنه است. به این صورت که اجازه ی اشتغال زن بدست همسرش نیست در عوض واجب النفقه هم نیست. زن در فرانسه اصالتا یک کنشگر اجتماعی مانند مرد است. بنابراین درمورد شیوه ی همسری یا مادری ، خودش تصمیم می گیرد. از طرف دیگر او چون از طرف شوهرش پشتیبانی اقتصادی نمی شود همیشه با نگرانی از آینده اش ترجیح می دهد فرزندی نداشته باشد و به اشتغالشان بیش از مدیریت زندگی خصوصی شان متعهد باشند. مردها هم طبعا تصمیم می گیرند بجای ازدواج که آنها را به هر ترتیب به تعهداتی پایبند می کند، زندگی های غیرمتعهدانه با زنان را برگزینند. به این ترتیب طبق آمار در فرانسه غالبا بجای ازدواج ، کنکوبیناژ اتفاق می افتد. کنکوبیناژ نوعی زندگی زناشویی خارج از تعهدات حقوقی و مذهبی است. یعنی زن و مرد برای مدتی پارتنر های خود را انتخاب می کنند و نیاز های جنسی شان را برآورده می کنند و بعد هم مطابق تذوق و تنوع طلبی شان تغییرش می دهند.
حرف هایی که گفتیم دو نوع سبک زندگی است؛ دریکی زن اصالتاً همسر و مادر است و بنا بر اقتضائاتی حضور اجتماعی اش مشابه مرد می شود، و در دیگری زن اصالتاً مشابه مرد یک کنشگر اجتماعی است با همان نقش ها، و نقش های اختصاصی و تخصصی زنانه را وا می گذارد.
ممکن است برخی ما را به واقعیت های امروز جامعه توجه دهند که مردان ایرانی هم مشابه مدل های فرانسویشان از زنان سوءاستفاده می کنند. نمونه های غیرمرغوب برای همه ی استدلال ها دردسر سازند. ولی نکته ی مهم این است اتفاقا همین نمونه های غیرمرغوب وطنی بیش از همه چیز ناشی از توسعه ی سبک زندگی غیر ایرانی متولد شده اند. بد نیست توجه کنیم که اتفاقا نمونه های غیرمرغوب بیش از دیگران طرفدار حضور پررنگ و بی قاعده ی زنان در نقش های مردانه و ترک خانه هستند. چون به این ترتیب زمینه ی سوءاستفاده های مردانه بیشتر فراهم می شود.
پ ن 1: این موضوع را در رساله ی دکتری ام بطور مفصل مطالعه کرده ام. منابع هم همانجاست. انتظار ندارید که همه ی بحثها و نمودارها و منابع را یکجا در یک متن وبلاگی بنویسم! نوشتم که ان شاءالله سرآغاز یک تامل برای اهلش باشد.
پ ن 2: کلا از حالا به بعد هر از گاهی بخشهایی از رساله ام را بطور بسیار خلاصه منتشر می کنم. موضوع اصلی رساله اتفاقا ناظر به حوزه سبک زندگی جوانان ایران معاصر است.
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
فقر و شکر»
91/8/2 6:26 ع
اگر دوران حکومت علی علیه السلام را ببینید،
بخاطر جمهوری اسلامی خدا را شکر می کنید!
فقر چیز بدی است؛ خیلی بد. آنقدر که امیرالمومنین مجبور باشد بخاطر کاستن درد آن شب ها کیسه ی خرما بدوش بکشد. یعنی در چند قدمی دارالاماره ی علی که عدالت مجسم است، کسان بسیاری از فرط فقر به خاک بیچارگی نشسته اند، آنچنان که به تکه ای نان راضی می شوند و برای فرمانروایشان دعا می کنند!
علی علیه السلام نامه ای را به مالک اشتر دادند تا مانیفست حکومت اسلامی باشد برای همه ی دوران ها؛ ولی همه می دانند که امپراطوری اسلام در زمان امیرالمومنین علیه السلام با همین مانیفست بسیار فاصله داشت. او بسیار می کوشید که جامعه اش را بسازد ولی چقدر موفق بود؟!
پاسخ دردناک است: بسیار کم. مدیران او ضعیف النفس هایی چون ابن عباس، زیاد ابن ابیه و عثمان بن حنیف بودند که با الگوهای مدیریت اسلامی بسیار فاصله داشتند. آنچنان که علی مجبور باشد در پاسخ به مالک که به انتصاب ابن عباس اعتراض کرده بود، پاسخ دهد که مگر چه کسی دیگر را می شناسی که کار را به او بسپارم!
آنها که تاریخ می خوانند بخوبی می دانند که حکومت اسلامی امروز ایران بی شک با فاصله ی بسیاری از حکومت امیرالمومنین و پیامبر صل الله علیه و آله موفقتر و پیشروتر است. همانطور که امام(ره) در وصیت نامه شان فرموده اند: «من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضربهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - و کوفه و عراق درعهد امیرالمومنین و حسین بن علی - صلوات الله و سلامه علیهما - می باشند.»
آیت الله جوادی آملی حفظه الله هم در درس تفسیر سوره ی انعام فرمودند اگر مردم از گرانی ها نگرانند، دوران حکومت امیرالمومنین علیه السلام را ببینند تا بخاطر جمهوری اسلامی خدا را شکر کنند!
معنای این متن این است که بخاطر اینکه ایرانیهای امروز بهتر، رشد یافته تر و متدین تر از مردمان زمان معصومین هستند، اجرا و تحقق مانیفست حکومت داری علی علیه السلام شدنی تر از زمان خود حضرات معصومین علیهم السلام است.
و فهمیدن اینکه باید «شکر» کنیم البته برای بسیاری سخت است. چراکه مسلمان بودن اقتضائاتی دارد که آنرا با رفاه سازشکارانه در تعارض و تضاد قرار می دهد. انقلابی بودن و ماندن به معنای سازش ناپذیری با استکبار و پیگیری آرمان ها هزینه هایی دارد که به مذاق کسانی که به رفاه و آسایش عادت کرده اند، سازگار نیست.
پ ن 1: بعضی ها از فرط آرمان گرایی و بعضی ها هم از فرط بلاهت خیال می کنند حکومت خوب و حکمرانی متعالی یعنی درست کردن کشوری که در آن هیچ خلافی ارتکاب نیابد! با این وصف نمی دانم چطور درباره ی مدینه ی زمان پیامبر ص یا کوفه زمان علی ع قضاوت می کنند در حالیکه در آن دوران فقر بیداد می کرده، فساد اقتصادی مثل ربا و رشوه فراوان بوده، فساد اخلاقی مثل شرب خمر و زنا و حتی زنای محصنه بیخ گوش دارالاماره و چند خیابان آنسو تر از خانه ی پیامبر ص هم اتفاق می افتاده! یعنی تاریخ نمی خوانند؟!
حتی در دوران عدالت مطلق امام زمان عج و حکومت مهدوی هم منافقان حضور دارند و فساد می کنند. این ذات زمین و دنیاست.
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
بخاطر جمهوری اسلامی خدا را شکر می کنید!»
91/8/1 11:16 ع
اگر دوران حکومت علی علیه السلام را ببینید، بخاطر جمهوری اسلامی خدا را شکر می کنید!
فقر چیز بدی است؛ خیلی بد. آنقدر که امیرالمومنین مجبور باشد بخاطر کاستن درد آن شب ها کیسه ی خرما بدوش بکشد. یعنی در چند قدمی دارالاماره ی علی که عدالت مجسم است، کسان بسیاری از فرط فقر به خاک بیچارگی نشسته اند، آنچنان که به تکه ای نان راضی می شوند و برای فرمانروایشان دعا می کنند!
علی علیه السلام نامه ای را به مالک اشتر دادند تا مانیفست حکومت اسلامی باشد برای همه ی دوران ها؛ ولی همه می دانند که امپراطوری اسلام در زمان امیرالمومنین علیه السلام با همین مانیفست بسیار فاصله داشت. او بسیار می کوشید که جامعه اش را بسازد ولی چقدر موفق بود؟!
پاسخ دردناک است: بسیار کم. مدیران او ضعیف النفس هایی چون ابن عباس، زیاد ابن ابیه و عثمان بن حنیف بودند که با الگوهای مدیریت اسلامی بسیار فاصله داشتند. آنچنان که علی مجبور باشد در پاسخ به مالک که به انتصاب ابن عباس اعتراض کرده بود، پاسخ دهد که مگر چه کسی دیگر را می شناسی که کار را به او بسپارم!
آنها که تاریخ می خوانند بخوبی می دانند که حکومت اسلامی امروز ایران بی شک با فاصله ی بسیاری از حکومت امیرالمومنین و پیامبر صل الله علیه و آله موفقتر و پیشروتر است. همانطور که امام(ره) در وصیت نامه شان فرموده اند: «من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضربهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - و کوفه و عراق درعهد امیرالمومنین و حسین بن علی - صلوات الله و سلامه علیهما - می باشند.»
آیت الله جوادی آملی حفظه الله هم در درس تفسیر سوره ی انعام فرمودند اگر مردم از نگرانی ها نگرانند، دوران حکومت امیرالمومنین علیه السلام را ببینند تا بخاطر جمهوری اسلامی خدا را شکر کنند!
معنای این متن این است که بخاطر اینکه ایرانیهای امروز بهتر، رشد یافته تر و متدین تر از مردمان زمان معصومین هستند، اجرا و تحقق مانیفست حکومت داری علی علیه السلام شدنی تر از زمان خود حضرات معصومین علیهم السلام است.
و فهمیدن اینکه باید «شکر» کنیم البته برای بسیاری سخت است. چراکه مسلمان بودن اقتضائاتی دارد که آنرا با رفاه سازشکارانه در تعارض و تضاد قرار می دهد. انقلابی بودن و ماندن به معنای سازش ناپذیری با استکبار و پیگیری آرمان ها هزینه هایی دارد که به مذاق کسانی که به رفاه و آسایش عادت کرده اند، سازگار نیست.
پ ن 1: بعضی ها از فرط آرمان گرایی و بعضی ها هم از فرط بلاهت خیال می کنند حکومت خوب و حکمرانی متعالی یعنی درست کردن کشوری که در آن هیچ خلافی ارتکاب نیابد! با این وصف نمی دانم چطور درباره ی مدینه ی زمان پیامبر ص یا کوفه زمان علی ع قضاوت می کنند در حالیکه در آن دوران فقر بیداد می کرده، فساد اقتصادی مثل ربا و رشوه فراوان بوده، فساد اخلاقی مثل شرب خمر و زنا و حتی زنای محصنه بیخ گوش دارالاماره و چند خیابان آنسو تر از خانه ی پیامبر ص هم اتفاق می افتاده! یعنی تاریخ نمی خوانند؟!
حتی در دوران عدالت مطلق امام زمان عج و حکومت مهدوی هم منافقان حضور دارند و فساد می کنند. این ذات زمین و دنیاست.
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]