دیروز سوم تیر بود...

 

6 سال پیش مثل امروزی! درست در همین ساعات اولیه صبح شنبه چهارم تیر در پوست خود نمی‌گنجیدم!

از شب تا به صبح در پای اینترنت کم سرعتdial up   همه سایتهای خبری را لحظه به لحظه دنبال می‌کردم و منتظر اعلام آماری از نتایج انتخابات بودم که همگی حکایت از شکست سرمایه سالاری و جریان تمامت خواه و پیروزی "مردی از جنس مردم" داشت! ...

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی! ...

 

* * *

سرود تاریخی "یار دبستانی من" را که ستاد جوانان دکتر احمدی نژاد برای جشن پیروزی در  انتخابات آماده کرده بود،ا با هزار درد سر دانلود کردم و بعد از اذان صبح و از پشت تلفن برای دوستان عزیزی که تا صبح چشم انتظار بودند پخش کردم!

چه سرود باشکوهی! با پخش هر باره آن می‌گریستم...

 

* * *

ساعت 5 صبح به مادرم زنگ زدم تا اولین کسی باشم که خبر باشکوه پیروزی "مردی از جنس مردم" را با او داده باشم!

... خوش خبری باشی مادر! عاقبت به خیر بشی مادر! ...

 

* * *

امروز 6 سال از آن صبح جاوید فردای سوم تیر 1384 می گذرد!

امروز صبح اما بعد از نماز مشغول نوشتن یادداشتی پیرامون ضرورت بازتعریف هویت جریان اصولگرایی و ضرورت مرزبندی آن با جریان انحرافی و جریان فتنه بودم!

 

* * *

آری! دیروز سوم تیر بود و

امروز دیگر "سوم تیر" به دیروز پیوسته است!

 

راستی خاتم فیروزه بواسحاقی

خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود!

 

* * *

خداحافظ جوانی !

خداحافظ همه آرمانهای محقق نشده!

خداحافظ همه آرزوهای بر باد رفته!

خداحافظ دهه پر مشقت هشتاد!

خداحافظ حماسه سازان سوم تیر!

خداحافظ ای "داغ بر دل نشسته"!

خداحافظ آقای احمدی نژاد!

خداحافظ آقای جریان انحرافی!

خداحافظ! ... خداحافظ!

_ _ _ _ _ _ _ _

* ریحانه ام متولد تابستان داغ! 1384 است. هر چقدر او قد می‌کشد و جمال می یابد و کمال! و هر روز جلوه‌ای از خالق زیبای هستی را در برابرم به تصویر می‌کشد و من را غرق امید و آرزو می‌کند، به همان اندازه من از رویاها و توهمات شکل گرفته در فضای سیاسی سال 1384 و رئیس جمهور منتخب دوران جوانی‌ام دور می‌شوم!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    مطروحه‌ای برای «جانبازِ شهید»

     

     

    از دیرباز در محافل ادبی و انجمن‌های شعر، مقوله‌ای به نام «مطروحه» وجود داشته است. مطروحه، بیتی بوده که معمولاً بزرگ یک انجمن شعر در پایان محفل، مطرح می‌کرده و از شاعران می‌خواسته تا براساس همان بیت و در همان وزن و با همان ردیف و قافیه یا براساس آن مضمون، شعری بسرایند و در جلسه بعد در آن محفل بخوانند.

     

    این کار چند فایده داشته است؛ نخست آن‌که شاعران انگیزه‌ای برای سرایش شعری تازه می‌یافتند؛ دوم آن‌که شاعران میزان توانایی خود را در آن قالب و با آن ردیف و قافیه در می‌یافتند و عیار کار را می‌سنجیدند و با توجه با آثار دیگران، ضعف‌های اثر خود را دریافته و به تقویت شعر خود می‌پرداختند؛ سوم آن‌که یادگاری نیکویی از آن محافل بود و هرگاه آن شعر خود را می‌خواندند، به یاد آن محفل می‌افتادند.

     

    در دیدار شاعران آئینی با رهبر معظم انقلاب، که روز چهارشنبه 25 خردادماه برگزار شد، معظم‌له در رهنمودهای‌شان شاعران را به موضوع دفاع مقدس و پاسداشت یاد شهیدان دعوت کردند و از مباحث مهم در این‌باره که کمتر به آن پرداخته شده، به مقوله‌ی «جانبازان شهید» اشاره فرمودند:

    «یکى از همین چیزهائى که مربوط به جنگ است و از چیزهائى است که ذهن من را مشغول میکند، این جانبازهائى هستند که بعد از مدتى به شهادت میرسند؛ این خودش یک موضوع ویژه است؛ این غیر از شهیدى است که در جبهه شهید شده و درباره‌اش هم شعر گفته شده؛ این انسانى است که یک تجربه‌اى را گذرانده و رنجى را تحمل کرده، آخرش هم شهید شده. بگردید موضوعات اینجورى را پیدا کنید.»

     

    در پایان این دیدار، یکی از شاعران از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خواست که در این موضوع، «مطروحه‌ای» را طرح فرمایند تا شاعران به استقبال آن، شعر بسرایند.

    ایشان نیز ساعتی پس از پایان محفل، مطروحه‌ی زیر را بر صفحه‌ی کاغذ نگاشتند و از شاعران آئینی خواستند تا بر اساس آن، شعر بسرایند. متن مرقومه به شرح زیر است:

     

    «بسمه تعالی

    بفرمائید اگر دوستان مایل‌اند، این مطلع را بسازند

    خطاب به جانبازِ شهید:

     

    رندانه آخر ربودی جامی ز خمخانه‌ی دل

    خونین چو برگ شقایق، رنگین چو افسانه‌ی دل»



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    آیا مصطفی چمران متعلق به نهضت آزادی است؟

      

     

    اشاره:

    یکی از شبهاتی که اعضای گروهک غیرقانونی نهضت آزادی در سالهای اخیر تلاش کردند تا در ذهن جوانان نسل سوم انقلاب جا بیندازند این مساله بود که مبارز و مجاهد شهید دکتر مصطفی چمران، از اعضای فعال نهضت آزادی بوده و در حالی به شهادت رسید که همچنان به آرمانهای آن متعهد بود.

    نهضت آزادی که از خالی بودن سوابق انقلابی رنج می برد، با این اقدام تلاش دارند تا برای خود پیشینه پرافتخاری ساخته و آبرویی کسب نمایند. در حالی که واقعیتهای تاریخی حکایت دیگری دارد ...

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    عزت الله سحابی عضوغیررسمی گروهک غیرقانونی نهضت آزادی در حالی در سن 81 سالگی درگذشت که همچنان در خط ضدیت و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی قرار داشت. خبر مرگ وی با واکنش هایی مواجه بود که عجیب ترین آن یادداشت "علی مطهری" نماینده مردم تهران در مجلس بود که در روزنامه شرق درج گردید. وی سحابی را فردی متین خواند که پخته سخن می‌گفت و از استاد شهید مطهری تاثیر پذیرفته بود و در حالی که "اصل ولایت فقیه چندان برای او قابل هضم نبود"!، "دلگیر از جمهوری اسلامی" چشم از دنیا فرو بست!؟ وی در نهایت نتیجه می‌گیرد که «در مجموع ما با تیپ نهضت آزادی خوب برخورد نکردیم»! و اگر مطهری زنده بود «افرادی مانند مهندس سحابی با رضایت بیشتری از جمهوری اسلامی به جهان ابدی سفر می‌کردند»

     

    * * *

    آنچه علی مطهری از آن رنج می‌برد، نگاه وارونه‌ای است که متاسفانه وی گاه در تحلیل مسایل اجتماعی – سیاسی با آن مواجه است که آخرین آن طرح این ادعاست که : "سحابی دلگیر از جمهوری اسلامی چشم از دنیا فرو بست"!

    به واقع ایشان گویا از انقلاب طلبکار است و با محور قرار دادن افراد، از انقلاب می‌خواهد که پاسخگو باشد که برای ایشان چه کرده است!؟ در حالی که این افراد و گروههای سیاسی هستند که وامدار و مرهون نظام اسلامی بوده و باید مشخص نماید که برای انقلاب اسلامی و ملت سرفراز ایران چه کرده اند؟ لذا اگر قرار باشد در این میان کدورت و دلگیری وجود داشته باشد، این ملت و نظام اسلامی است که از افرادی چون سحابی طلبکار است که چرا نان و نمک انقلاب را خورده و نمکدان شکسته اند!؟

     

    * * *

    آنچه که تاریخ بدان شهادت می‌دهد، آن است که این انقلاب اسلامی نبود که افرادی چون سحابی و دوستانش را از خود راند، بلکه حضرت امام(ره) (علی رغم میل باطنی) با اعتماد به جریان نهضت آزادی، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مهمترین جایگاه اجرایی کشور را به این جریان سپرد و مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب کرد، در حالی که بیشتر اعضای کابینه وی را نیز افراد منتسب به این جریان شکل می‌دادند. این جریان به تدریج از صفوف ملت انقلاب فاصله گرفت و ترجیح داد تا با کناره گیری از قدرت، نقش اپوزیسیون و مخالف نظام اسلامی را بازی کند!

     

    * * *

    با این کارنامه سیاه باید گفت که نهضت آزادی و وابستگان به آن نه تنها طلبکار از جمهوری اسلامی نمی‌تواند باشد، بلکه بدهکار کامل به نظام اسلامی بوده، لذا تعبیر غلط علی مطهری را باید اینگونه تصحیح نمود که: «مرحوم مهندس سحابی بدهکار از دنیا رفت در حالی که ملت و نظام اسلامی از وی دلگیر بود«!

     

    * * *

    دوستی استاد با برخی از چهره‌های عضو نهضت آزادی به دوران پیش از انقلاب بر می‌گردد که هنوز چهره واقعی‌شان آشکار نشده و عملکرد سیاه سه دهه پس از انقلاب آنها نیز ثبت نگردیده بود. هرچند همان زمان نیز معلم تیزبین انقلاب اسلامی به خوبی ابعاد انحرافی آراء و نظرات بازرگان را شناخته و انتقادات جدی به تفسیر پوزیتویستی وی از اسلام که در نهایت به سکولاریسم و نفی حکومت دینی ختم می‌شد داشت. دست اجل نیز فرصت نداد تا مطهری شاهد خیانتها و انحرافات بعدی نهضت آزادی باشد و خیلی زود در حالی که کمتر از سه ماه از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذشت به شهادت رسید.

     

    * * *

    مطهری اهل مدارا و مسامحه با جریانها و اندیشه های انحرافی نبود. مطهری در زمانه خود مهمترین خطر فکری را رواج اندیشه التقاطی می‌دانست که تلاش داشت تا قرائتی سوسیالیستی و چپ گرا از اسلام ارائه دهد. لذا با قاطعیت وارد میدان شد و به افشاگری علیه این جریانهای انحرافی پرداخت. مخالفت و جدایی از مرحوم شریعتی را نیز باید در چارچوب این روحیه تحلیل نمود.

    با این ویژگی می‌توان گفت که اگر مطهری زنده بود در صف اول افشاگری جریانهایی بود که مروج اندیشه های التقاطی این بار با گرایشهای راست و متاثر از مکاتب لیبرالی غرب می‌باشند بود که نهضت آزادی و عزت الله سحابی از جمله آنها بود.

     

    * * *

    خطاب به آقای علی مطهری باید گفت: «شاید اگر آیت‌الله مطهری که تاکید فراوان بر اسلام ناب محمدی(ص) و عشق ارادتی خاص به حضرت امام(ره) داشت، به آن زودی شهید نمی‌شد، افرادی مانند مهندس سحابی  و همپالگی‌هایش در نهضت آزادی و جریان ملی – مذهبی فرصت جولان و عرض اندام نمی‌یافتند!»



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    اصولگرایان پیشرو یا اپورتونیست‌های مرتجع 

    نشریات نوظهور فرقه انحرافی که البته سایتهای اینترنتی خود را نیز فعال ساخته‌اند، در اقدامی عوام فریبانه نام "اصولگرایان پیشرو" را برای خود برگزیده و از مخالفین و منتقدین خود با نام "اقتدارطلبان" و "محافظه کاران" یاد می‌کنند. اصطلاح و الفاظ مشترکی که از همسایگی اردوگاه فرقه انحرافی با خرگاه جریان فتنه سبز حکایت دارد.

    در بررسی این نامگذاری‌ها به چند نکته می‌توان توجه نمود:

    1- این ادبیات یادآور لفاظی‌ها و بازیهای زبانی است که روشنفکران سکولار اردوگاه دوم خردادکه موج شارلاتانیسم مطبوعاتی را در مطبوعات زنجیره هدایت می‌کردند، آغازگر آن بودند. ایشان در آن ایام تلاش داشتند تا با گرته برداری از الفاظ و اصطلاحاتی که در غرب رایج بود، فضای سیاسی کشور را تحلیل و تقسیم بندی کنند. البته در این میان مفاهیمی که بار مثبت داشتند همواره سهم این جریان بود و اصطلاحات منفی و برچسبهای بدنام سهم جریان رقیب!

    حتما به خاطر دارید که اولین بار همین افراد بودندکه جریان اصولگرای معتقد به آرمانهای حضرت امام و مقام معظم رهبری را "محافظه کار" و "اقتدارطلب" نامیدند و خود را "اصلاح طلب" و "پیشرو"!؟

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی