سفارش تبلیغ
صبا ویژن







با احتمالی قریب به یقین می توان گفت که تمام مکاتب روان شناسی و جامعه شناسی و در کل علوم موسوم به علوم انسانی در پاسخ به این سوال ساخت یافته اند که رفتار آدمیان چگونه شکل می گیرد؟ از این رو یافتن نظریه ای در باب ((کنش)) در مرکز توجه عالمان علوم انسانی بوده است. فلسفه، شانی متفاوت از علوم دارد و به چرایی و چگونگی نمی پردازد بلکه به سوال مهمتری از جنس چیست؟ می پردازد. فلسفه با طرح چیست ها راه را بر طرح چراها و چگونگی ها می گشاید. فلذا همینجا می توان خیلی زود اعلام کرد که هر مکتب علمی از یک آبشخور فلسفی سیراب می شود. انسان چیست؟ خیر چیست؟ شر چیست؟ طبیعت چیست؟ خدا چیست؟ وجود داشتن چیست؟ حقیقت چیست؟ عقل چیست؟ علم چیست؟ اینها سوالاتی از جنس فلسفه اند. اما هر هست و نیستی در دل خود باید ها و نبایدهایی نیز می آفریند. حال که جهان اینگونه است و انسان اینگونه موجودی است و خیر و شر اینگونه اند باید چگونه بود و باید چگونه رفتار کرد؟ فلسفه اخلاق به دنبال یافتن پاسخی برای این جنس از سوالات است.

حال تصور کنید که فیلسوفی در اتاق بنشیند و ساعت ها به حقیقت و چیستی جهان و انسان فکر کند و پس از اینکه به زعم خود حقیقت را یافت مکتبی فلسفی تاسیس کند و بایدها و نبایدهایی برای بشر تعیین کند. تصور کنید افکار این فیلسوف در کل جامعه منتشر شود و همه آدمیان از این پس همانگونه بیاندیشند که او اندیشیده است. تصور کنید که دولتمردان و سیاستمداران و قانونگذاران نیز بخواهند بر این اندیشه ها جامه عمل بپوشانند و خلاصه مدینه فاضله ای برپا کنند که همگان بر مبنای حقیقت کشف شده زیست کنند و به بایدها و نبایدهای فلسفی عمل کنند. اما در عمل هنگامی که قرار می شود این تئوری ها پیاده شوند و به قول معروف اجرایی شوند با مشکلاتی روبرو می شوند. تاریخ آزمایشگاه بزرگی است که فلاسفه در طول اعصار و قرون متمادی تئوری های خود را بر روی بشر در آن مورد آزمایش قرار داده اند. در عرصه عمل هیچ فلسفه ای نتوانست بر بشر غالب شود و به طور جامع و مانع نیازهای انسان و طبیعت را پاسخ دهد. ثمره این همه فلسفیدن و مبدل کردن انسان به موش آزمایشگاهی چه بود؟ شاید مواجهه با همین موانع و مشکلات بود که علوم انسانی را تاسیس کرد. علوم انسانی مانند همه علوم به دنبال چرایی و چگونگی اند. چرا انسان ها دقیقآ همانگونه که باید رفتار نمی کنند؟ مگر مدینه فاضله ای که ما ترسیم کردیم چه ایرادی دارد که همگان از قوانین آن پیروی نمی کنند؟ اینجاست که عالمان علوم انسانی آزمایشگاه دیگری برپا می کنند و انسان بیچاره را روی تخت آزمایشگاه می خوابانند و از خود سوال می کنند که چرا این حیوان، آدم نمی شود؟ چرا مطیع نمی شود؟ اصلا تمام تلاش علوم انسانی تربیت انسان منقاد و مطیع است.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی